eitaa logo
امیر احتشام
283 دنبال‌کننده
446 عکس
173 ویدیو
4 فایل
💢طلبه حوزه علمیه قم که علوم تربیتی خوانده و درمجموعه تربیتی- فرهنگی #میثم_تمار مشغول خدمت است. در باب مسائل #اجتماعی_سیاسی و #تربیتی_فرهنگی بلندبلند فکر میکنم. لینک کانال مجموعه #میثم_تمار: @mfmt_ir ⚠️نظرات و سوالات: @Amirehteshamm
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ صدا و سیما و گناه نابخشودنیِ "مرجعیت‌بخشی" به بازیگران سید یاسر جبرئیلی @syjebraily نوشت: 🔹چرا بازیگران سینما و تلویزیون، به اندازه‌ای مرجعیت اجتماعی یافته‌اند که در بزنگاه‌های مهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نقش‌های اساسی و بعضا تعیین کننده ایفا می‌کنند؟ آیا آنان شایستگی چنین جایگاهی را در جامعه دارند؟ 🔹پیش از پاسخ به این سوال، باید در شخصیت بازیگران دقیق شویم. بازیگر کیست؟ بازیگر در واقع هنرمندی است که می‌تواند ذهن خود را در اختیار نویسنده و جوارح خود را در اختیار کارگردان بگذارد تا به دستور آنها بگوید و بجنبد. بازیگر به اختیار خود نه سخنی می‌تواند بگوید و نه حرکتی می‌تواند بکند. اواخر سال ۱۳۹۷ اتفاقی افتاد که اشاره به آن، در لمس بیشتر این معنی به ما کمک می‌کند. وقتی خشایار الوند، نویسنده سریال پایختت چهره در نقاب خاک کشید، دیدیم که کل پروژه متوقف شد؛ نقی معمولی با رفتن خشایار الوند دچار مرگ مغزی شد و از سیروس مقدم که مسئول تنظیم حرکات جوارح او بود نیز، کاری برای احیایش برنیامد. آقای مقدم حرف جالبی در تلویزیون زد و گفت من تجربه از دست دادن عوامل را در میانه کار دارم و پس از فوت خانم پوپک گلدره، بازیگر دیگری را جایگزین کردم. اما نویسنده را نمی‌توان جایگزین کرد و آقای مقدم هم نتوانست. نویسنده خالق همه شخصیت‌های فیلم و داستان فیلم است و جایگزین ندارد. 🔹حال پرسش اینجاست که چرا علاقه مردم به شخصیت نقی معمولی-که مخلوق ذهن خشایار الوند است- آقای محسن تنابنده را تبدیل به سلبریتی می‌کند و او در مسائل گوناگون از موضع و جایگاه نقی معمولی اظهار نظر می‌کند؟ آیا او این حق را دارد؟ آیا تبدیل شدن بازیگران به صاحب‌نظران اجتماعی، سوء استفاده و سرقت شخصیت محبوبی نیست که نویسنده خلق کرده است؟ 🔹پاسخ این سوالات البته روشن است. اما چه چیزی باعث شده است که بازیگران، به چنین جایگاهی در اجتماع برسند؟ به نظر می‌رسد مقصر اصلی در این سرقت شخصیتی، سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران سازمان صدا و سیما هستند. سازمان صدا و سیما به جای اینکه بیینده را از این وهم در بیاورد که آنچه دیده است، فیلم است و آنکه بازی می‌کند، در حال اجرای دستورات نویسنده و کارگردان است، در فضای خارج از فیلم بیشتر به وهم این‌همانی معمولی-تنابنده دامن می‌زند. وقتی گاه و بیگاه، در برنامه‌های مناسبتی، بازیگر میهمان است و مجری از علائق و سلایقش تا نظراتش درباره مسائل گوناگون از او سوال می‌کند، روشن است که این بازیگر دچار توهم صاحب‌نظر بودن در امور گوناگون جامعه خواهد شد. درباره خوانندگان محترم نیز مسئله همین است. حنجره خوبی دارند و توانسته‌اند مفهومی که شاعر می‌سراید و با وزنی که او ساخته، صدایی بسازند، اما گاه شخصیت شاعر را به سرقت می‌برند و چنان رفتار می‌کنند که گویی آنچه خوانده‌اند، سخن خود آنهاست. 🔹وقتی این توهم، هم در بازیگر و هم در مردم، ایجاد شد، بازیگران یا به استخدام سیاسی درمی‌آیند و در بزنگاه‌های سیاسی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، یا اینکه دوز این توهم در جامعه چنان بالا می‌زند که بازیگران سیاستمدار می‌شوند. 🔹این وضعیت متوهمانه، حاصل نگاه تفرجگاهی به جای نگاه دانشگاهی به صدا و سیماست. هدف صدا و سیما نباید سرگرم کردن مردم و گذراندن وقت آنها باشد، بلکه هدف باید اعتلای سواد و فهم و درک و آگاهی مردم باشد. سلبریتی‌پروری و مرجعیت‌بخشی به آنها، با این اهداف متعالی در تضاد و تناقض است. 🔹خوب است دوستان تصمیم‌گیر در صدا و سیما، اگر هم بنا دارند به جای دانشمندان و صاحب‌نظران، عوامل فیلم و سریال را به برنامه‌ها دعوت کرده و از علایق و سلایقشان سوال کنند، به جای بازیگران نویسندگان فیلم‌نامه‌ها، و به جای خوانندگان، شاعران را دعوت کنند تا درباره آنچه خلق کرده‌اند با مردم سخن بگویند. @Amirehtesham
♦️ ی که ۶ نبود❗️ 🔻 قسمت اول: مقدمه یکی دو قسمت از آغار پایتخت۶ بیشتر نگذشته بود که طبق معمول، نقد ها آغاز شد. نقدهایی که بسته به عینک نقاد، گاهی سفید و گاهی سیاه نوشته می شد. اما نظر کلی حقیر آن است که برای نقد کامل و صحیح، لازم است فیلم و سریال تا انتها دیده شده و سپس در بوته ی نقد و بررسی قرار داده شود. ۶ در حالی به پایان رسید که به واسطه ی ژانر کمدیک، کارگردانی و تصویربرداری خوب و با پشتوانه ۵ پایتخت قبلی توانست عمده ی مخاطبان را با خود همراه کند. عمده مخاطبی که نقادانه سریال را تماشا نمی کند و صرفا به دنبال تجربه یک سرگرمی خانوادگی به دور از اخبار روزمره در تعطیلات نوروز بود. اما طبق معمول مخاطب خاصی هم نیز وجود داشت که فیلم را به عنوان یک ابزار فرهنگ ساز می شناسد و با طنازی و سرگرمی صرف و حتی کنایه های سطحی سیاسی نیز قانع نمی شود. او نگران نوجوانی است که با تمام توجه به صفحه جادویی خیره می شود. او نگران جوانی است که خود را در آینه ی بهتاش جستجو می کند. او به مردان و زنانی می اندیشد که هر کدام به یکی از شخصیت های فیلم گره می خورند و فیلم باید برای همه ی آن ها حرف داشته باشد. و اینجاست که نقدها آغاز می شود. ادامه دارد... ✍امیر احتشام @Amirehtesham
♦️ ی که ۶ نبود❗️ 🔻 قسمت دوم: تحلیل فنی 💢 نقطه قوت پایتخت۶ کارگردانی عالی و تصویربرداری خوب آن است. شخصیت هایی که تمام آن ها به صورت کاملا باور پذیر نقش خود را بازی می کنند و این قطعا به خاطر حضور کارگردان خبره ای چون است. ⭕️ سردرگمی؛ نقطه ضعف اساسی ضعف اساسی سریال در متنی است که نویسندگانی چون و نگاشته اند و آن اینکه یک داستان کلی که شخصیت ها در قالب آن حرکت کنند وجود ندارد. هر کدام از آن ها قصه ای دارند ولی بر خلاف پایتخت های قبلی نخی که دانه های تسبیح را به هم متصل کند وجود ندارد. نه کامیونی هست که همه سوار بر آن گنبد و بارگاه را به مقصد برسانند و نه بالنی تا با آن به دل داعش بیفتند. نکته بعد اینکه متاسفانه در خرده داستان های فیلم هم سوتی های ریز و درشتی وجود دارد: 🚫 جوانک علافی که از اول فیلم گفته می شود دروازه بان چهارم است ولی در بزنگاه فیلم می شود دروازه بان سوم و بدون ذره ای تلاش که در فیلم از او نشان داده شود درون دروازه قرار گرفته و می شود بهترین بازیکن زمین! این در دنیای واقعی با پول و پارتی ممکن است ولی در فیلم همه چیز به شایستگی ها و پشتکار بهتاش، آن هم در ظرف مدت تنها یکسال نسبت داده می شود. 🚫 فهیمه در عرض یک سال و بدون هیچ سابقه ای در جای کوچکی مثل علی آباد که همه یکدیگر را می شناسند تبدیل می شود به آرایشگری که او را خانم دکتر صدا می کنند! 🚫 برگه اخبار چند ساعت قبل از اخبار در دست هما است، از سندرم دست بی قرار تصویری غلط ارائه می شود، یک مرد از همسرش کتک می خورد! و موارد دیگری از این دست که همه نشان از ناپختگی نویسندگان و بی توجهی عوامل است. ادامه دارد... ✍امیراحتشام @Amirehtesham
♦️ ی که ۶ نبود❗️ 🔻 قسمت سوم: تحلیل فرهنگی همانطور که در قسمت های قبل اشاره شد چون سیر کلی در سریال نمی توان یافت، پس خیلی نقد کلی محتوایی نیز نمیتوان بر آن داشت و نقد های محتوایی مترتب بر شخصیت ها و داستان هایشان خواهد بود. از نظر تطبیق اتفاقات پایتخت۶ با ارزش های ملی و دینی، نقاط قوت و ضعف پر رنگی به چشم می خورد که به برخی از آن ها اشاره می شود. ⭕️ قوت ها: 1⃣ کدورت ها سریع برطرف شده و رفاقت ها برمی گردد. 2⃣ یکی از اتفاقات فوق العاده مثبت پایتخت۶ مدیریت عاطفی و بود. فهیمه ای که با آمدن بهبود در ورطه ی عشق مثلثی نمی افتد بلکه وفادارانه به پای همسر خود میماند و رحمتی که با پیدا شدن بهبود، فهیمه برایش می شود همان آبجی سابق! 3⃣ یکی از مواردی که اگر اتفاق می افتاد قطعا بدون درنگ به پایتخت۶ ضربدر قرمز می دادم تخریب شخصیت نماینده مجلس بود. اما نقطه قوت سریال در این بود که به عنوان یک مجلسی متدین و مردمی هیچگاه تسلیم زیاده خواهی های نقی نمیشود و به قول معروف در دام کیف کش های اطراف خود نمی افتد و تا آخر بر ارزش های دینی خود پایبند می ماند و کوچکترین استفاده ی شخصی از جایگاه سیاسی خود نمی کند. 🚫 ضعف ها: 1⃣ به عنوان نماد اصالت و سنت که در پایتخت قبلی در بحران ها با یاد خدا کشتی طوفان زده را به ساحل آرامش می رساند در سری ۶ از همان ابتدا خیرخواهانه آن قدر از دست نزدیکان خود کتک میخورد که به کما رفته، قطعه قطعه شده و در نهایت خرج جاه طلبی های نقی و باج گیری های بهتاش می شود. و این یعنی از همان ابتدا فیلم تکلیف خود را با مخاطب روشن می کند که این پایتخت ادامه ی ۵ سری قبل نیست! و فقط یک تشابه اسمی وجود دارد. 2⃣ اگر دقت کرده باشید در کارهایی که می سازد در کنار همه ی آدم های خنگ و خلی که در فیلم وجود دارد همیشه یک عاقل نیز هست تا راه صحیح را نشان دهد. این نقش را در پایتخت های قبلی نقی و هما در کنار هم ایفا می کردند. نقی به عنوان مدیر خانواده و هما نیز به عنوان یار صادق و وفاداری که در مواقع حساس خوب فکر می کند و نقی را از مخمصه خارج می کند. اما متاسفانه بدترین اتفاق ممکن در پایتخت۶ جایی رقم می خورد که دیگر نه نقی آنقدرها جایگاه دارد و نه هما آن عقل کل صادق و وفادار است. هما به نقی دروغ می گوید، یواشکی دخترهایش را به اردو می فرستد، قهر می کند، پنهان کاری می کند (این مورد در پایتخت ۵ هم در مورد سقط بچه وجود داشت) و در بی مزه ترین و احساسی ترین حالت ممکن پز فمنیستی می دهد و می رود تا حق فهیمه را از بهبود به خاطر داشتن زن دوم بگیرد. و در مقابل نقی که یک آدم دروغگو، ریاکار و حسودی است که آمار کامل دختر محمود نقاش را دارد و در آرایشگاه فهیمه در حالی که مشغول دید زدن ژورنال مدلینگ است با پوزخند معنا دار ارسطو مواجه می شود. ⚠️ و این یعنی اصالت(باباپنجعلی)، بزرگی و مدیریت(نقی) و عقلانیت(هما) یکجا در این سری از پایتخت از بین رفته است. 3⃣ شخصیت هایی چون بهتاش، بهروز، سارا و نیکا باصطلاح نماد نسل های بعدی هستند که در حال بریدن از نسل های قبل و تمسخر آن ها به تصویر کشیده می شوند، آسیب هایشان آنقدر واضح هست که نیازی به تبیین ندارد. ولی ممکن است گفته شود کاراکترهایی مثل بهتاش با آن دختر بازی ها و علافی های بی حد وحصرش، سارا و نیکا با آن ولگردی های مجازی و خودسری های خانوادگی و بهروزِ همیشه پرخاشگر و سر در گوشی بخشی از واقعیت جامعه ما هستند و سریال صرفا آن ها را بازتاب داده است. این حرف اشتباهی نیست ولی نکته این است که ما در حال دیدن سریال پایتخت هستیم نه مستند ! در فیلم اگر قرار است واقعیتی به عنوان آسیب نشان داده شود باید همزمان راه کارهای حل آن نیز نمایش داده شود؛ دقیقا اتفاقی که در همین فیلم در مورد رابطه ی تقی با همسرش افتاد. در حالی که همه از جمله عقل کل فیلم (هما) تقی را از رفتن به خانه بعد از دعوا با همسرش بازمی داشتند اما تقی به سمت همسر خود رفت و اتفاقا در ادامه ی فیلم دیگر خبری از اختلافات آن ها نشد. این توقعی است که باید در کل فیلم نسبت به آسیب های اشخاص و چالش های بین آن ها برآورده می شد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. ❌ لذا در کل اگر حتی بتوانیم چشمان خود را بر روی ترویج بی حد و حصر موسیقی و رقص، ارتباط با نامحرم، بی احترامی به بزرگترها (البته همه ی این ها با شدت و ضعف در پایتخت های قبلی نیز وجود داشت) و یا حتی سکانس پایانی کپی شده از فیلم فارسی، ببندیم؛ اما اینکه در این سری از پایتخت ارزش های مطلقی مانند صداقت،صاف و سادگی و اعتقاد درست به مذهب، همگی یکجا در همه شخصیت های اصلی تا حد زیادی از بین رفته بود واقعا غیر قابل اغماض است. ادامه دارد... ✍امیراحتشام @Amirehtesham
♦️ ی که ۶ نبود❗️ 🔻 قسمت چهارم: پایان به عنوان یک بیننده دغدغه مند بر خودم لازم می دانم از ، و همکارانشان تشکر ویژه داشته باشم که در این وانفسای کمبود نیروهای توانمند و دارای دغدغه در عرصه ی رسانه جور کم کاری خیلی ها را به دوش می کشند. بنده بشخصه ایشان را کارگردان متعهد به ارزش های ملی و دینی می دانم نه صرفا از باب عیادتش از حضرت ، بلکه به خاطر نوع نگاهش در فیلم هایی چون مدینه، میکائیل، بچه های نسبتا بد، رستگاران و ... لذا برادرانه و خاضعانه پیشنهادم این است با توجه به نبود مرحوم که به قول خود مقدم مغز متفکر پایتخت بود، پایان سری سریال های پایتخت را اعلام و با ایده ای جدید همچون گذشته در سیمای جمهوری اسلامی درخشان بماند. ✍امیراحتشام @Amirehtesham
♦️ ی که ۶ نبود❗️ 🔹 گزیده ای از یک نقد 🔻 شخصیت هایی چون بهتاش، بهروز، سارا و نیکا باصطلاح نماد نسل های بعدی هستند که در حال بریدن از نسل های قبل و تمسخر آن ها به تصویر کشیده می شوند، آسیب هایشان آنقدر واضح هست که نیازی به تبیین ندارد. 🔻 ممکن است گفته شود کاراکترهایی مثل بهتاش با آن دختر بازی ها و علافی های بی حد وحصرش، سارا و نیکا با آن ولگردی های مجازی و خودسری های خانوادگی و بهروزِ همیشه پرخاشگر و سر در گوشی بخشی از واقعیت جامعه ما هستند و سریال صرفا آن ها را بازتاب داده است. این حرف اشتباهی نیست ولی نکته این است که ما در حال دیدن سریال پایتخت هستیم نه مستند ! در فیلم اگر قرار است واقعیتی به عنوان آسیب نشان داده شود باید همزمان راه کارهای حل آن نیز نمایش داده شود؛ دقیقا اتفاقی که در همین فیلم در مورد رابطه ی تقی با همسرش افتاد. در حالی که همه از جمله عقل کل فیلم (هما) تقی را از رفتن به خانه بعد از دعوا با همسرش بازمی داشتند اما تقی به سمت همسر خود رفت و اتفاقا در ادامه ی فیلم دیگر خبری از اختلافات آن ها نشد. این توقعی است که باید در کل فیلم نسبت به آسیب های اشخاص و چالش های بین آن ها برآورده می شد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. ✍امیراحتشام متن کامل نقد پایتخت در 👇👇👇 @Amirehtesham
♦️ تفاوت نقد با تخریب❗️ حضرت : باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است. معناى انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانه‌اى است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادى همین است دیگر. وقتى شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادى کند، او میگوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنى عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار – که طلاى خالص است – چهار عیار کم است. این شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسیله‌ى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزى نیست! این اسمش نقادى نیست. اولاً اصل طلا بودن این، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشناى این کار نیستى! ۸۷/۶/۲ ⚠️ پی نوشت: 1⃣ متاسفانه این چند روز دیدم کسانی رو که با حرارت نقد میکردن در حالی که کمتر از نیمی از قسمت ها رو دیده بودند! 2⃣ اشکالات پایتخت زیاد شده بود، نقدهای بنده هم موجود است ولی بنظرم حجم نقد بعضی با نقاط قوت و ضعف سریال متناسب نیست! @Amirehtesham