eitaa logo
𝗌𝗍𝖺𝗋𝖽𝗎𝗌𝗍
1.2هزار دنبال‌کننده
15 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
انزجار در بهت و خاموشی تماشای سقوط انسانی که روزگاری اوج فرگشت بود، و حالا در زنجیرهایی ناپیدا اسیر نه اثری از مقاومت، نه صدایی از بیداری تنها بازی‌های بی‌پایان که فکر را خفه می‌کنند و معنا را می‌بلعند شکوهی که در لایه‌های ناپیدای تبلیغات دفن شده، وسوسه‌هایی که دیگر حتی وسوسه هم نیستند تنها عادت‌هایی بی‌روح و خالی کافی‌ست سایه‌ای از لذت را در مقابلش بگذارید، تصویری مبهم از خوشی‌های زودگذر دیگر نیازی نیست که حتی تلاشی کنید دیگر نمی‌پرسد، انگار نمی‌داند چیزی برای پرسش و جست وجود دارد این سکونِ سهمگین، این فراموشیِ عمیق، همان زوالِ بزرگی است که دیگر حتی به چشم نمی‌آید
` یک یا دو https://t.me/amireuxxxx https://daigo.ir/secret/8800005891
هدایت شده از مهسا
این زده به سرت بودنو دوست دارم
موطنِ سایه‌ها میان ظلمت و روشنا خطی نامرئی کشیده شده بود، باریک‌تر از تار اندیشه و لرزان‌تر از سایه‌ی وهم سرزمینی بود آن‌جا، که نه آغازش را می‌شد دریافت و نه پایانش را تصور کرد جایی که آوای خاموشی، چون آهی گم‌شده در باد، در گوش جان می‌پیچید او ایستاده بود، معلق میان انتخابی که شکل نگرفته بود و مسیری که هرگز آغاز نشده بود افق به رنگ خاکستریِ تهی درآمده بود، و زمین زیر گام‌هایش همچون خاطره‌ای محو، بی‌واکنش بود هر گامی که برمی‌داشت، راه گویی در دوردست محو می‌شد، و مقصد، سرابی بیش به نظر نمی‌رسید اندیشید: اینجا کجاست؟ آیا همین‌جا همان سرزمین وعده‌داده‌شده بود، یا توهمی از نرسیدن؟ مقصدی در کار بود، یا زایشی مکرر از بی‌پایانی؟ تنها چیزی که از عمق این بی‌خبری برمی‌خاست، زمزمه‌ای مبهم از جنس "شاید" بود شاید ماندن، شاید گریز، شاید هیچ اما زمان، بی‌اعتنا به سردرگمی‌اش، در حرکت بود او مانده بود، میان هیچ و همه‌چیز، در مرزی بی‌نشان، جایی که نه برای او بود و نه برای دیگری موطنی بی‌نام، آشیانی برای هیچ‌کس