یک نه گفتن مشترک
میثم، طیب و آرمان، هر سه در یک "نه" گفتن مشترک بودند!
به میثم گفتند به علی دشنام بده، زنده میمانی، گفت نه
به طیب گفتند به خمینی دشنام بده زنده میمانی، گفت نه
به آرمان گفتند به خامنهای دشنام بده، زنده میمانی، گفت نه
گاهی "نه" گفتنها هزینه سنگینی دارد ولی در تاریخ میماند.
#طلبه_شهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شادی_روحش_صلوات
@Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای دل مادر آرمان.... 💔
همه مادران سرزمینمان🇮🇷 اشک ریختن
#جنایت_اکباتان
#شهید_امنیت
#آرمان_علی_وردی
@Ammar_noghtezan
🥀یک فریم تنهایی... فقط بخاطرمن وتو
✨حالا شما بگید زن ، زندگی ، به کی میاد !!؟
نه با فتو شاپ نه با «کشته سازی »نه با هیچ چیز دیگری نمی توانید چنین تصویری خلق کنید !!!
👈چون هنوز مونده تا زن ایرانی را بشناسید
#زن_عفت_افتخار
@Ammar_noghtezan
🌸شهیدی ڪہ مادرش را با شالی از
ڪربلا شفا داد🌸
🌷 شهید محمد معماریان 🌷
مادر شهید می گفت : نزدیڪ محرم بود ڪہ من پام شڪست و در خانہ افتاده بودم و دڪتر ها گفتند ڪہ بہ سختی خوب می شہ ...
یڪ روز دلم شڪست و گفتم : خدایا من بہ مسجد می رفتم سبزی پاڪ می ڪردم ، فرش ها را جارو می زدم و ڪارهای هیئت را انجام می دادم ... اما الان خونہ نشین شدم ....
شب بہ شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد ... درعالم خواب دیدم ڪہ محمدم با عده ای از رفقای خودش ڪہ شهید شده اند اومد و یڪ شال سبز هم بہ گردنش بود ...
گفتم : مادر ڪجا بودی ؟
گفت : ما از ڪربلا می آییم ...
گفتم : مادر مگر نمی بینی من بہ چہ وضعی در خونہ افتاده ام ...
گفت : اتفاقا شفایت را از اباعبداللہ(ع) گرفتم ...
و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شڪستگی پایت خوب شده ... این دردی ڪہ داری بخاطر گرفتگی عضلات است ...
گفت : مادر برو ڪارهای مسجد رو انجام بده ...
صبح از خواب بیدار شدم و دیدم ڪہ می تونم راه برم ... دخترم دوید و گفت : مادر بنشین ، پای شما شڪستہ ....
گفتم : نہ ، پام خوب شده ...
خواهر شهید تعریف می ڪند : یڪ دفعہ دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده ، گفتم مادر چه خبره ؟ این شال چیہ ؟..
ماجرا را ڪہ برامون تعریف ڪرد باور نمی ڪردیم ... گفتیم بریم نزد آیت الله گلپایگانی ...
شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم ، هنوز صحبتی نڪرده بودیم ڪہ ایشان شال را گرفتند ، بوییدند و بوسیدند و شروع ڪردند بہ گریہ ڪردن ...
گفتیم: آقا چی شده شما چی می دونید ؟
عرض ڪردند : این شال بوی امام حسین(ع) را می ده ...
گفتیم : چطور؟ گفتند : ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یڪ تربت ناب داریم ... این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را می ده ... و بعد فرمودند : یڪ قطعه از این شال را بہ من بدید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و ڪفنم بگذارید و من هم در عوض آن تربت نابی ڪہ در اخیار ماست را بہ شما می دهم ....
📚 منبع : ڪتاب ۵۴۰ داستان از معجزات و ڪرامات امام حسین (علیه السلام)
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
@Ammar_noghtezan
#در_محضر_بزرگان
💢آیت الله #بهجت:
✳️نتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Ammar_noghtezan
🎥 با این کارا شهادت میاد سراغت، لازم نیست که تا سوریه بری! اخلاص حدفاصل خیلی از ماها با این شهدا است
#شهید_آرمان_علی_وردی سرگروه حلقه صالحین
#شهدا_شرمنده_ایم🌹
#شجره_طیبه_صالحین
شادی روح شهدا صلوات
@Ammar_noghtezan
🎥#پخش_زنده|مراسم گرامیداشت شهید آرمان علی وردی با حضور اهالی اکباتان با مداحی حاج سعید حدادیان
هم اکنون
👈پخش زنده SNNTV👉
#شهید_ارمان_علی_وردی
#حجاب
@Ammar_noghtezan
📜 تصویرسازی
📌 یاران قاسم علیه السلام
اثر هنرمند: بهنام شیرمحمدی
نوشتار: مهدی فیض اللهی
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ
#آرمان_علی_وردی
@Ammar_noghtezan
#همسرشهید
محمد عاشق اسم زینب بود و به من میگفت من چهار تا اسم انتخاب کردم و از بین این چهار تا اسم زینب را بیشتر از همه دوست دارم😊 ولی باز هم هر اسمی که شما انتخاب کنید.
هیچوقت نظرش را تحمیل نمیکرد.👌
همیشه دوست داشت نظر، نظر من باشد. من هم نام زینب را برای دخترمان انتخاب کردم، چون خوابی در این خصوص دیده بودم. محمد خیلی دوست داشت با زینب قرآن کار کنیم، دوست داشت حافظ قرآن شود.
یادم است چند روزقبل از رفتنش زینب خیلی شیرینزبانی میکرد.☺️ محمد به من گفت: زینب کم کم همه چی را تکرار میکند. میتوانی قرآن یادش بدهی. محمدم وصیتهایش را برای دخترمان روی عکسهای یادگاری که با هم داشتند نوشت تا برای همیشه بماند.😔
🌺
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدمحمدتقی_سالخورده
🕊🕊🕊
@Ammar_noghtezan
🌹پایان مأموریت بسیجی،
شهادت است.
حاشا که #بسیجی میدان را خالی کند...
🌸شهید همت
@Ammar_noghtezan
❁🌻๑🌻๑🌻๑🌻๑❁
🌀 #نجواے_عاشقانه_شهدا_با_خدا
🔮 #خدایـا!..
اگـر نبود امید به رحمت و مغفرت تو
چگونه مے باید زندگے مے ڪردم.
شهادت در راه تو...
نعمتے است بس عظیم....
سفره اے است بس گشاده....
به روے عاشقـان لـقـایت...
⚡نمے دانستم ولے فهمیدم ڪه...
هر ڪه تو را دوست دارد...
تو او را بیشتر دوست مے داری.
◾حال مے توانم تمام عقده هایم را
ڪه سالها در گلو فشرده....
و در مشتهایم جمع ڪردم.
یڪباره بر سر منافقین
و ڪوردلان بیرون بریزم...
بر سر همان هائے ڪه دل نائب تو
را خون کردند و او را اذیت نمودند.
🍃 #پـروردگـارا!...
تو را شڪر مے گویم ڪه....
ذڪر حسین را به من آموختے
تو را سپاس مے گویم ڪه محبت
علے (ع) و زهرا (س) را در دلم نهادے...
تو بودے ڪه مرا با گنبد طلائے امام
رضا(ع) آشنا ڪردے
تو دل مرا به پرچم سبز گره زدے....
به خودت قسم اگر تو را نداشتم....
#هـیچ_نداشـتم
#شهید_محمدعبدی
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
@Ammar_noghtezan
🌷امام خامنه ای:
پروردگارا...!
تو را به حق خون شهیدان، تو را به حق اولیایت، تو را به حق صاحب الزمان (ارواحنا فداه) مرگ ما را هم به شهادت در راه خودت قرار بده.
#آمین
✨ #شبتون_شهدایی ✨
@Ammar_noghtezan
هـر که بیـشتر به درد بـخورد
به او درد بیـشتـری میـدهند
شهادت را به اهلِدرد میدهند
نه به بیخیالها و راحت طلبها
#سلام
#روزتون_شهدایی 🌷
@Ammar_noghtezan
#تلنگــر 🖐🏻🍃
°| اگر میخواے گُناه و
مَعصیٺ نَڪنے،هَمیشہ
با وضــو باش،
چــون ‹وضُـو› انساݩ
رو پاڪ نَگـہ مےداره
و جُلوے مَعصیٺ
رو مے گیره...! |°
#شهیدعباسعلیڪبیری🌙
🕊🕊🕊
@Ammar_noghtezan
📝روایتی داستانی برای لحظه ثبت این تصویر:
آقایون فرمانده دل بدید دیگه
یه عکسِ ها!
برادر همت دقت کن برادر
_من حواسم هست هادی منو میخندونه
برادر خرازی دل بده حواست کجاست؟
_احمد متوسلیانم تو عکس بود خوب بودا, صبر میکردیم یِکم
ایشالا عکس بعدی
برادر رشید بیا تو کادر آقا جان
_باشه باشه
برادرا اون پایین دل بدید بعدا میشه بحث کرد
_باشه آقا شما عکستو بگیر
جونم حاج احمد کاظمی با این لبخند، بقیه هم مثل شما دل داده بودن الان عکسو گرفته بودیم
_عزیزی؛ اینا جنبه ندارن بگیر شما [خنده]
بردار باقری لبخند بزن آقا عکسهها..
_اقا بگیر عکستو کار داریم عملیات رو زمینه
مهدی باکری:
_آقا برای تلوزیونِ یا رادیو؟! [خنده جمع]
شما امر کن حاج مهدی
_میذاشتیم حمیدم میومد تو راه بود... میگیریم بازم حاجی میگیریم
آقا گرفتما, برادر محسن, برادر صفوی و...
یک
دو
سه
📷 عکس یادگاری فرماندهان
سال ۱۳۶۲ قبل از عملیات خیبر
@Ammar_noghtezan
💠وقتی همه چیز برای رفتن مهیا شده بود! ارتباط قلبی ام را با کوثر قطع کردم
در سفر بعد از آن می گفت دیگر ارتباط خود را با کوثر و خانمم قطع کردم. محمودرضا از قبل فکر همه چیز را کرده بود و حتی سر محل دفن خود که تهران باشد یا تبریز نیز با برادرش مشورت کرده بود
و حتی به این فکر کرده بود که بهتر است اول خبر شهادتش به مادرش برسد و یا به پدرش و یا اینکه آن ها با شنیدن این خبر چه عکس العملی خواهند داشت.
شهید محمودرضا بیضایی
شهید مدافع حرم
@Ammar_noghtezan
✨
#حـرف_حسابــ🔍
سرنوشتت هرچی شد
ختم به امام زمان(عج) بشه... 🍃
#شهیدمحسن_حججی♥️
نذر سلامتی آقامون صلوات📿
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
@Ammar_noghtezan
ما پیروان سرسخت #ولایت_فقیه برخود مےبالیم ڪه پروانه وار بر گِرد شمع فروزان ولایت بسوزیم
و بر این سوختن افتخار مےڪنیم ڪه حیات ما در شهادت ماست
¤سردارجاویدالاثر
°•حاج احمد متوسلیان•
@Ammar_noghtezan
#شهیدانه
پیام داد بهم که حالش دگرگونه... منقلب شده... ساعتها گریه کرده. بعد از سالها زندگی در #هلند قصد جدی کرده که محجبه بشه...
بخاطر دیدن #شهید_آرمان...
انگار شهید به آرمانش داره میرسه...
#شهید_امنیت
#شهید_آرمان_علی_وردی
🌷☘🌷☘🌷☘🌷
@Ammar_noghtezan