#داستان
💥مرد فقیری پسر خردسالی داشت. روزی به او گفت: بیا امروز قدری میوه از باغی سرقت کنیم.
😞 پسر خردسال با نارضایتی با پدر به راه افتاد.
🔻 وقتی به باغ رسیدند پدر به فرزندش گفت: تو در این جا #نگهبان باش و اگر کسی آمد زود مرا خبر کن تا کسی ما را در حال دزدی نبیند و مشغول چیدن میوه از درخت مردم شد...!
♨️ لحظه ای بعد، پسر فریاد زد: یک نفر ما را می بیند!
❗️ پدر با ترس و عجله از درخت پایین آمد و پرسید چه کسی؟ کجاست؟
👌 پسرک زیرک گفت: همان #خدایی که از همه چیز #آگاه است و همه چیز را #می_بیند!
😑 پدر از #گفتار_نیکوی فرزند شرمنده شد و بعد از آن دزدی نکرد.
( امر به معروف و نهی از منکر - محمد رضا اکبری ص 71)
#عالم_محضر_خدا_است
#بی_تفاوت_نباشیم
#ما_اثر_گذاریم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
#شیوه_ها
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
@AmoozesheAmrebemarouf