eitaa logo
گروه آموزشی برهان
2.9هزار دنبال‌کننده
362 عکس
114 ویدیو
89 فایل
در این کانال هر روز به یک شبهه وهابیت همراه با سند و مستدل پاسخ داده خواهد شد. امیدوارم این کانال برای تمام اعضای محترم یک منبع آماده جهت پاسخگویی به شبهات باشد . ( لطفا آدرس کانال را برای دوستان خود ارسال بفرمایید) مدیر کانال سیدمحمد موسوی 09126513055
مشاهده در ایتا
دانلود
ام کلثوم دختر ابوبکر در روايات اهل سنت
مرگ عمر قبل از به بلوغ رسیدن ام کلثوم
شیخ مفید اعلی الله مقامه ، ازدواج عمر با ام کلثوم سلام الله علیها ثابت نیست و صحت ندارد https://eitaa.com/joinchat/1325858849C121b75956e
موفق باشيد
عزیزان حتما عضو صفحه ما در آپارات شوید و بدون دانلود ملاحظه بفرمایید 👇 https://www.aparat.com/alhojah *🔽ملاحظه و نشر بفرماييد⬇️* *مستند ازدواج افسانه ايي عمر با ام کلثوم سلام الله علیها* *قسمت(1)👇* http://m.aparat.com/v/xIS3h *قسمت(2)👇* http://m.aparat.com/v/23RQF *قسمت (3)👇* http://m.aparat.com/v/RLFwa *قسمت (4)👇* http://m.aparat.com/v/FagLy *قسمت(5)👇* http://m.aparat.com/v/qDfSw
عزیزان خوب مطالعه کنید و مطالب را در یک پوشه خاص ذخیره کنید ، حتی اگر میتوانید بصورت خلاصه در یک دفتر بنویسید اگر این کار را انجام دهید در حافظه و ذهنتان باقی خواهند ماند و تکرار مطالعه آنها سبب ملکه شدن خواهد بود ، خصوصا دوستانی که قصد شرکت در دوره تخصصی دارن ، با تسلط به 90 شبهه انتخاب آنها حتمی می‌باشد
*پاسخ به 90 شبهه وهابیت* *شبهه (3)👇* *چرا وهابی ها روز عاشوراء را روزه می‌گیرند و جشن وشادی میکنند؟* https://eitaa.com/joinchat/1325858849C121b75956e *پاسخ👇* يكي از موضوعاتي كه در رابطه با عاشوراي حسيني هر ساله از طرف وهابيت مطرح بوده است قضيه روزه گرفتن روز عاشوراء به پيروي از سيره بني اميه به *شكرانه* شهادت حضرت سيد الشهداء و ياران آن حضرت و اظهار سرور و خوشحالي در آن روز بوده است. لذا در زیارت عاشورا آمده است؛ آنجا که میخوانیم: *اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه*، و نیز آنجا که میخوانیم *هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه* جالب آن است که در روایات اهل بیت به این نکته تصریح شده است و به همین دلیل شیعیان را توصیه کرده اند این روز را روزه نگیرند . در روایتی آمده است که: "سئل الامام الرضا (ع) عن صوم یوم عاشورا، قال: عن *صوم ابن مرجانه تسالنی* ؟ ذلک یوم صامه الادعیاء من آل زیاد لقتل الحسین (ع) از امام رضا (ع) درباره روزه روز عاشورا سوال کردند. حضرت فرمود: آیا از *روزه پسر مرجانه سوال می کنید*؟ روز عاشورا، روزی است که *ناپاکان* از آل زیاد به خاطر  سرور و شادی ناشی *از کشتن امام حسین (ع) آنرا روزه گرفتند* . در حدیث دیگری، امام رضا (ع) می فرماید: روز عاشوراء روز روزه نیست بلکه روز حزن و مصیبتی است که برای اهل آسمان و زمین و همه مومنان وارد شد و *روز شادی و سرور پسر مرجانه و آل زیاد و اهل آتش است*. بنابر این ائمه (ع) به این دلیل که بنی امیه از روی سرور و شادی عاشوراء را روزه می گرفتند، شیعیان را توصیه کرده اند در این روز روزه نگیرند و به عزاداری و سوگواری بپردازند. امام صادق عليه السّلام در روايتي مي‏فرمايد: إن آل أمية عليهم لعنة الله ومن أعانهم على قتل الحسين من أهل الشام، نذروا نذرا إن قتل الحسين عليه السلام وسلم من خرج إلى الحسين عليه السلام وصارت الخلافة في آل أبي سفيان، أن يتخذوا ذلك اليوم عيدا لهم، *وأن يصوموا فيه شكرا* بني اميه لعنه اللَّه عليهم و آن افرادي از اهل شام كه آنان را در كشتن حسين اعانت نمودند نذر كردند اگر حسين كشته شود... و مقام خلافت نصيب آل ابو سفيان شود روز عاشورا را براي خود عيد قرار دهند و آن روز را براى *شكرگزارى روزه بگيرند* امالي شيخ طوسي، ص 667، و در روایتی 👇 امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به شخصی که از حکم روزه روز عاشورا سوال کرده بود فرمودند: یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَى حَوْلَهُ عُرَاهً أَ فَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ روز عاشورا، روزى است که مصیبت حسین علیه السلام و بر خاک افتادن او میان یارانش، پیش آمد و یارانش نیز برهنه، بر گِرد او بر زمین افتاده بودند. آیا در چنین روزى، روزه مى‏گیرند؟ سوگند به پروردگار که چنین کاری هرگز، روا نیست. سپس فرمود: فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ هر کس این روز را روزه بگیرد یا آن را مبارک بدارد؛ خداوند متعال او را با آل زیاد محشور می گرداند و در روایتی دیگر 👇 *کسانی که عاشوراء را روزه بگیرند همانند پسر مرجانه، پاداش شان عذاب جهنم خواهد بود*👇 عَنْ زَيْدٍ النَّرْسِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ عُبَيْدَ بْنَ زُرَارَةَ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ فَقَالَ مَنْ صَامَهُ كَانَ حَظُّهُ مِنْ صِيَامِ ذَلِكَ الْيَوْمِ حَظَّ ابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِيَادٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا كَانَ حَظُّهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ قَالَ النَّارُ أَعَاذَنَا اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُ مِنَ النَّارِ. زيد نرسي مي‌گويد: از عبيد بن زراره شنيدم كه از أبا عبد الله عليه السلام راجع به روزه عاشورا سؤال كرد. حضرت فرمود: كسي كه اين روز را روزه بدارد حظ و نصيبش از اين روز همان خواهد بود كه ابن مرجانه و آل زياد از اين روز بردند. مي‌گويد: گفتم حظ و نصيب آنان در اين روز چه بود؟ فرمود: آتش جهنم! و به خدا پناه مي‌بريم از عملي كه نتيجه آن آتش باشد! الكافي، ج 4، ص147، ـ تهذيب، ج4، ص301، الإستبصار، ج2، ص135، *تذکر*👈 با مراجعه به صحاح اهل سنت به مجموعه‌اي از روايات متناقض پيرامون روزه روز عاشورا مواجه مي‌شويم كه در بسياري از موارد جمع بين آن‌ها غير ممكن مي‌باشد.که ذیلا به برخی از آنها اشاره می شود:👇 روزه داري پيامبر و قريش قبل از اسلام درعاشوراء از جمله رواياتي كه در صحيح بخاري آمده و باعث فتواي برخي از علمای وهابیت به استحباب صوم روز عاشورا شده روايت زير است: عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: كَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ تَصُومُهُ قُرَيْشٌ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَصُومُهُ، فَلَمَّا قَدِمَ الْمَدِي نَةَ
صَامَهُ، وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تَرَكَ يَوْمَ عَاشُور َاءَ، فَمَنْ شَاءَ صَامَهُ، وَمَنْ شَاءَ تَرَكَهُ. عايشه مي‌گويد: روز عاشوراء را قريش در جاهليت روزه مي‌گرفت، و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيز اين روز را روزه مي‌داشت، و زماني كه حضرت به مدينه آمد هم‌چنان اين روز را روزه مي‌داشت و ديگران را نيز امر به روزه مي‌نمود، تا اين‌كه روزه ماه رمضان واجب گرديد؛ كه از آن به بعد حضرت روزه روز عاشوراء را ترك نمود و دستور داد هر كس مي‌خواهد اين روز را روزه بدارد و هر كس نمي‌خواهد روزه نگيرد. صحيح البخاري، ج 2، ص 250، ح 2002، كتاب الصوم، ب 69. باب صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ.بي اطلاعي پيامبر و قريش از روزه عاشوراء تا زمان هجرت از جمله روايات ديگري كه در صحيح بخاري آمده و با روايت فوق تضاد و تناقض كامل دارد اين روايت می باشد: 👇 عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - قَالَ قَدِمَ النَّبِىُّ - صلى الله عليه وسلم - الْمَدِينَةَ. فَرَأَى الْيَهُودَ تَصُومُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ. فَقَالَ «مَا هَذَا». قَالُوا هَذَا يَوْمٌ صَالِحٌ. هَذَا يَوْمٌ نَجَّى اللَّهُ بَنِى إِسْرَائِيلَ مِنْ عَدُوِّهِمْ. فَصَامَهُ مُوسَى. قَالَ «فَأَنَا أَحَقُّ بِمُوسَى مِنْكُمْ». فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ. نبي اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به مدينه آمد و يهود را ديد كه روز عاشوراء را روزه گرفته‌اند، فرمود: اين كار براي چيست؟ گفتند: اين روزي فرخنده‌اي‌ است كه در آن بني إسرائيل را خداوند از دست دشمنانش نجات بخشيده است؛ لذا موسي و پيروانش اين روز را روزه مي‌دارند. حضرت فرمود: من براي تبعيت از موسي أحق و سزوارتر هستم از اين رو حضرت اين روز را روزه گرفت و نيز امر فرمود تا اين روز را روزه بگيرند. صحيح بخاري، ج 2، ص 251، شماره حديث 2004 *تذکر*👈روايت اول مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله و قريش از زمان جاهليت اين روز را روزه مي‌گرفتند اما روايت دوم مي‌گويد:👈 رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم زماني كه به مدينه هجرت نمود نه تنها اين روز را روزه نمي‌گرفت حتي از روزه اين روز خبر هم نداشت و وقتي يهود را مشاهده نمود كه اين روز را روزه مي‌گيرند *روزه گرفتن این روز را از یهود یاد گرفت*!!!!! *تذکر*👈ترك روزه عاشوراء با وجوب رمضان در تناقض دیگر در روايتي ديگر كه باز خود بخاري در صحيح خود آورده و با روايات فوق تناقض دارد توجه بفرمائید:👇 عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: صَامَ النَّبِيُّ ص عَاشُورَاءَ، وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تُرِكَ. وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ لاَ يَصُومُهُ، إِلاَّ أَنْ يُوَافِقَ صَوْمَهُ. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم روز عاشوراء را روزه مي‌گرفت و ديگران را نيز امر به روزه اين روز مي‌نمودند تا اين كه ماه رمضان واجب گرديد از آن به بعد ديگر روزه اين روز ترك گرديد و عبد الله بن عمر نيز اين روز را روزه نمي‌گرفت مگر زماني كه عاشورا به روزي مي‌افتاد كه عادتاً آن روز را روزه مي گرفت (مثلا روز جمعه). صحيح البخاري، ج 2، ص 226، ح 1892،كتاب الصوم، باب وُجُوبِ صَوْمِ رَمَضَانَ. *سوال:اگر پیامبر ص بعد از روزه ماه رمضان این روزه را ترک کرد چرا وهابیت با پیامبر ص مخالفت میکنند واین روز را ، روزه میگیرن*؟!!! @Alhojah 👈 با توجه به این تناقضات واشکالات متعدد دیگر در این موضوع ملاحظه می شود که بسیاری از بزرگان اهل سنت وحتی برخی از سلفیت بیان کرده اند که اصل این روایات در فضل روزه روز عاشورا و جشن وشادی واظهار سرور وغیره *از بدعت هایی است که قاتلان حضرت سید الشهداءعلیه السلام یعنی بنی امیه آن را جعل کرده اند* که دقیقا این امر موافق روایت اولی هست که خدمت عزیزان از حضرت صادق آل محمد-علیهم الصلاه والسلام-از کتاب شریف امالی شیخ طوسی –رحمه الله-بیان شد که ذیلا به بیان علامه مناوی ازبزرگان اهل سنت اشاره می شود: المجد اللغوي: ما يروى في فضل صوم يوم عاشوراء والصلاة فيه والانفاق والخضاب والادهان والاكتحال *بدعة ابتدعها قتلة الحسين رضي الله عنه* وفي القنية للحنفية الاكتحال يوم عاشوراء لما صار علامة لبغض أهل البيت وجب تركه. آنچه در فضیلت روزه روز عاشورا ونماز در آن روز وانفاق وحنا وروغن وسرمه کشیدن روایت شده *همه ساخته قاتلین {امام}حسین-علیه السلام-ودروغ می باشد* فيض القدير (6/ 236) *اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة محمد وآل محمد علیهم السلام*
شبهه ۱ از ۹۰ شبهه [جواز توسل نزد اهل سنت(۱)].pdf
3.77M
پاسخ به شبهه اول از ۹۰ شبهه وهابیت . (شبهه توسل ) به صورت پی دی اف حتما ملاحظه ونشر بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/3440443394C67242a04af
سلام عليکم و رحمة الله و برکاته شبهه چهارم بسیار مهم و همیشه وهابیت آن را مطرح می‌کنند چرا نام امام علی علیه السلام در قران نیامده؟ چرا امامت او در قران ذکر نشده؟ مگر شما مدعی نیستید که امامت از اصول دین است ، پس باید در قرآن ذکر شده باشد، در حالی که قران کریم از خیلی چیزها نام برده به جز، امامت و نام امام علی علیه السلام، پاسخ نقضي و حلی مفصل دادیم و مقداری طولانی شد اما با ارزش و مهم و حتما مطالعه و نشر بفرمائید 👇👇👇👇 منتظر باشيد
*پاسخ به 90 شبهه وهابیت* *شبهه(4)👇* https://eitaa.com/joinchat/1325858849C121b75956e *پاسخ👇* *چرا نام امام علي (ع) در قرآن به صراحت ذكر نشده‌است؟* از اين شبهه مي‌توان پاسخ‌هاي نقضي و حلي ارائه كرد *پاسخ‌هاي نقضي👇* پاسخ اول: برگشت اشكال به خود شما اين اشكال در رويكرد منفي‌اش برخود شما نيز وارد است و آن اين‌كه اگر شما قرآن را معيار ارزيابي قرارداده‌ايد، چرا در قرآن تصريح و يا حتي اشاره نگرديده‌است كه آن حضرت در جانشيني بعد از پيامبر هيچ حقي ندارد؟ به عبارت ديگر، به زعم شما اگر براي اثبات امامت به نام ايشان تصريح و اشاره نشده،‌ چرا براي نفي امامتش جهت قطع هر‌گونه نزاع و اختلاف چنين صراحت و يا اشاره‌ي وجود ندارد.؟ *پاسخ دوم*: عدم ذكر نام خلفاء در قرآن کریم علماي اهل سنت در موضوع خلافت و امامت، بر دو مطلب تصريح كرده‌اند: 1_ امامت و خلافت ركني از اركان و اصول دين است. 2_ منكر خلافت ابوبكر و عمر كافر هستند: 1. ابن عبد البر قرطبي(متوفاى463هـ در کتاب الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ج٣ ص ٩٦٩) ، شهاب الدين نويري  (متوفاى733هـ در کتاب نهایة الارب ج ١٩ ص١٤)، و على بن محمود خزاعى (متوفاى789 هـ در کتاب تخریج الدلالات ج۱ ص۴۴ )، *به صراحت ادعا كرده‌اند كه خلافت ركنى از اركان دين است: والخلافة ركن من أركان الدين.* ۱ 2. قرطبي (متوفاي671هـ در تفسیر الجامع لاحکام القران ج۱ص۲۶۵ )،  *از مفسران اهل سنت با تصريح بر اين نكته كه ابوبكر هنگام وفات، امامت را به عمر واگذار كرد و هيچ فردي نيز بر او اعتراض نكرد،‌ مي‌گويد: اين كار او اولاً بر وجوب امامت دلالت مي‌كند و ثانياً ثابت مي‌كند كه امامت ركني از اركان دين است؛ امامتي‌كه قوام مسلمانان وابسته به آن است.* ۲ 3. عبد الله بن عمر بيضاوى از مشاهير علماى شافعي (متوفاي685 يا691ق در کتاب منهاج الوصول ص۷۵)، در فصل دوم كتاب «منهاج الوصول إلى علم الأصول» در بحث «فيما علم کذبه» ابتدا ديدگاه شيعيان را در بحث امامت مطرح مي‌کند و مي‌گويد:  شيعيان ادعا دارند كه بر امامت على عليه السلام نص و روايت دلالت مى‌كند؛ در حالي که اين روايات متواتر نيستند؛ همانطور كه روايات گفتن اقامه، بسم الله و معجزات پيامبر صلى الله عليه وآله متواتر نيستند. پس از آن مي‌گويد: *قلنا الأولان من الفروع، ولا كفر ولا بدعة في مخالفتهما، بخلاف الإمامة؛* در پاسخ مى‌گوييم دو مورد اول (اقامه و تسميه) جزو فروع دين است و مخالفت آن‌ها موجب كفر يا بدعت نمى‌شود، بر خلاف امامت *(يعني امامت از اصول دين است)*  شارحان اين كتاب هركدام اين مطلب را شرح و بسط داده‌اند و همگي اين سخن را كه *امامت از اصول دين است، تأييد كرده‌اند*.  *براين اساس، مذاهب اهل سنت فتوا داده اند، شخصي‌كه منكر امامت و خلافت خلفا و مشخصا خلافت ابوبكر و عمر، باشد كافر است.* ابن حجر هيثمي، مي‌گويد: *أن أئمة الحنفية كفروا من أنكر خلافة أبي بكر وعمر رضي الله عنهما* «پيشوايان مذهب حنفيه منکران خلافت ابو بکر و عمر را تکفير کرده اند.».   علي بن عبد الكافي سبكي (متوفاي756ق در کتاب الابهاج فی شرح المنهاج ج۲ ص۲۹۶ ) مى‌نويسد:  در فتاواى بديعيه از كتب احناف ديدم كه رافضه را به دو قسم كافر و غير كافر تقسيم كرده و در مورد حكم بعضى از آنها اختلاف نظر بود. پس از آن مي‌نويسد: *وفيمن أنكر إمامة أبي بكر وعمر أن الصحيح أنه يكفر* ولا شك أنه إنكار الإمامة دون السب ؛ اما در مورد كسى كه امامت ابوبكر و عمر را منكر شود، گفته بود «صحيح اين است كه وى تكفير مى‌شود» و شكى نيست كه اين زمانى است كه تنها امامت آنها را منكر شود ، اما دشنام ندهد. آنچه ذكر شد،‌ نمونه‌ي از سخنان علماي اهل سنت در اين مورد بود، اكنون مي‌گوييم: با اين‌كه شما امامت را از اركان و اصول دين مي‌دانيد و منكران امامت خلفا را نيز تكفير مي‌كنيد، سؤال اين است كه چرا نام خلفاء شما و يا امامت و خلافت آنان در قرآن كريم ذكر نشده‌است؟ مگر نه اين است كه شما بر شيعيان اشكال مي‌كنيد كه «به اعتقاد شيعيان امامت از اصول دين است، پس چرا در قرآن با صراحت ذكر نشده‌است» . همين اشكال به خود شما هم بر مي‌گردد. *پاسخ سوم*: ذكر نشدن اسامي مبارك بسياري از پيامبران در قرآن براساس مسلمات تاريخ اسلام، خداوند متعال 124هزار پيامبر را براي هدايت بشر فرستاده است؛ اما اسامي مبارك تعداد كمي از آنان در قرآن آمده‌است. اگر شما ذكر نشدن نام اميرمؤمنان عليه السلام را در قرآن دليل بر نفي امامتش مي‌دانيد، اسامي بيشتر پيامبران نيز در قرآن نيامده، آيا مي‌توانيد بگوييد كه آنها پيامبر نبوده‌اند؟ *دوم 👇* پاسخ‌هاي حلي پاسخ اول: روش قرآن بيان كليات است نه جزئيات برخلاف نظر شبهه افكنان، بسياري از مسائل اسلامي به صورت كلي در قرآن كريم بيان شده و از ذكر جزئيات آن خبري نيست. تعداد ركعات نماز، نصاب زكات، بسياري از مناسك حج، عدد سعي صفا و مروه و دورهاي طواف، نام ائمه طاهرين عليهم السلا
م و همچنين اسامي كامل پيامبران الهي و صدها مسائل ديگر از مواردي هستند كه در قرآن نيامده‌اند. در اين صورت آيا به اين بهانه كه چون اين مسائل در قرآن بيان نشده، مي‌توان گفت: از جمله احكام الهي نيستند و يا آنها را نفي و انكار كرد؟ پاسخ دوم: واگذاري بيان جزئيات به سنت اگر در قرآن فرموده‌است «وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» ، در جاي ديگر نيز فرموده: «وأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نزل اليهم»  «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» و بيان جزئيات را به پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله واگذار كرده‌است. معنايش اين است كه در قرآن بسياري از مسائل به صورت كلي بيان شده؛ اما شرح و تفسیر و بیان مصاديق و جزئيات آن را بر عهده پیامبر است. نمونه‌هاي فراواني مشاهده مي‌شود كه در قرآن به صورت كلي آمده ولي جزئيات آن در سنت بيان شده‌است.  به عنوان مثال به اصل وجوب نماز و برپايي آن، در آيات متعدد با الفاظ گوناگون دستور داده شده است: وَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ  فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا، أَقِمِ الصَّلاةَ ؛ اما تعداد ركعات و كيفيت آن و جزئيات ديگر آن را كه در قرآن نيامده، رسول خدا صلي الله عليه وآله به مسلمانان تعليم داده‌ و فرموده است: صلوا كما رأيتموني اصلي. آن‌طوري‌كه من نماز مي‌خوانم، نماز بخوانيد. *جايگاه سنت از ديدگاه عالمان فريقين* اكنون كه دانسته شد، در قرآن كريم كليات مسائل بيان شده و جزئيات آن در سنت يعني روايات آمده‌است، لازم است جايگاه سنت از ديدگاه صحابه، و عالمان فريقين به صورت اختصار تبيين شود. 1. سنت همانند قرآن وحي الهي از ديدگاه علماي اهل سنت، رواياتي كه از لسان مبارك پيامبر بيان شده و از سنت گفتاري ايشان محسوب مي‌شود، همانند قرآن، وحي الهي است و همانند آن حجيت دارد. عبد الله بن مبارک مروزي (متوفاي181هـ ج ۱ ص۲۳ ) از حسان بن عطيه نقل كرده‌ كه وي مي‌گويد: جبرئيل بر رسول خدا صلي الله عليه وسلم نازل مي‌شد و سنت را به او تعليم مي‌داد همان‌گونه كه قرآن را تعليم مي‌نمود. دارمي (متوفاي255هـ در سنن خود ۱ ص۱۵۳)، محمد بن نصر مروزي (متوفاي294هـ در کتاب السنه ۱ ص۱۱۱)  و برخي ديگر نيز اين روايت را نقل کرده‌اند. ابن حجر عسقلاني (متوفاي852هـ در فتح الباری ج۱۳ ص ۲۹۱ ) و سيوطي (متوفاي911هـ الحاوی للفتاوی ج۱ ص۲۹۲ )  به صحت سند اين روايت تصريح كرده‌اند بر اساس اين روايت، خداوند دو نوع وحي بر پيامبر صلي الله عليه وآله نازل كرده‌است. 1) وحي قرآني. 2) وحي غير قرآني؛ يعني رواياتي‌كه موضوعات مختلف مربوط به امور ديني را تبيين و تفسير مي‌كند و يكي از آن موضوعات، تبيين آيات قرآن است. 2. سنت مفسر قرآن از ديدگاه صحابه، خداوند متعال سنت را همانند قرآن به پيامبر صلي الله عليه وآله تعليم داده است كه در موضوعات مختلف ديني كاربرد دارد و يكي از آنها تفسير قرآن است. شخصي از عمران بن حصين يكي از صحابه رسول خدا صلي الله عليه وآله چيزي سؤال كرد. عمران در پاسخش از روايت جواب داد. ‌آن مرد گفت: از قرآن سخن بگو و از غير قرآن را نقل نکن. عمران بن حصين به او گفت: تو آدم احمقي هستي. آيا در قرآن آمده‌است كه نماز ظهر۴ رکعت است و بايد آهسته خوانده شود و تعداد ركعات نماز چند است؟ آيا مقدار زكات و همانند آن [شرائط زکات و زکات گيرنده] در قرآن آمده است؟ بعد گفت: آيا اين ها را در کتاب خدا مي‌بيني كه تفسير شده باشد؟ بله، قرآن آمده براي شما حكم کرده است ولي سنت آن را تفسير مي‌كند. در سخنان برخي عالمان تابعي و رؤساي مذاهب اسلامي نيز، نقش روايات در تفسير و تبيين قرآن، به صورت ويژه انعكاس يافته است: 1. از مكحول تابعي نقل شده كه وي مي‌گويد:  *الْقُرْآنُ أَحْوَجُ إِلَى السُّنَّةِ مِنَ السُّنَّةِ إِلَى الْقُرْآنِ* ؛ نيازمندي قرآن به سنت، بيشتر از نيازمندي سنت به قرآن است. (کتاب السنه ، مروزی ۱ص۳۳) ابن شاهين (متوفاي385ق شرح مذاهب اهل السنه ۱ص۱۹۹) پس از نقل سخن محكول، تصريح مي‌كند كه رجال سند آن همه افراد موثق هستند. 2. حماد بن زيد نيز همانند مکحول، مي‌گويد: والكتاب أحوج إلى السنّة من السنة إلى الكتاب؛ نياز كتاب به سنت، شديد تر و بيشتر از نياز سنت به كتاب است. (الفقه و المتفقه خطیب بغدادی ج۱ص۲۳۱) سيوطي (متوفاي911ق مفتاح الجنه في الاحتجاج بالسنه ج١ص٤٤ ) در توضيح سخنان مكحول و حماد بن زيد مي‌گويد: معناي نيازمندي قرآن به سنت اين است كه سنت مبين قرآن و مفصل مجملات آن است؛ زيرا در قرآن به خاطر اختصارش، گنج‌هايي نهفته است و نيازمند به كسي‌است كه گنج‌ها و زواياي پنهان آن را بداند و اين اطلاعات بر پيامبر صلي الله عليه وآله نازل شده كه سنت است. 3. احمد بن حنبل رئيس مذهب حنابله در پا