🌺 خاطره بیادماندنی #پدرشهیدی از بستگان آیت الله العظمی #فاضللنکرانی(ره) در #فتنه۱۸تیر۱۳۷۸ 🌺
#قسمتدوموپایانی
🌸راوی: حجتالاسلامرحیمیان؛ نماینده وقت ولی فقیه در بنیادشهید و تولیت فعلی مسجد مقدس جمکران
#ادامهقسمتاول:
پدر شهيد به #آقايي (عج) كه ديده بود اشاره كرد و گفت: آن آقايي(عج) كه كنارم ايستاده بود خيلي به چشم من #آشنا بود. گويي جايي ديده بودمشان.
خيلي فكر كردم تا يادم افتاد.
سالي قرار بود #حج مشرف شويم. ولي قبل از اينكه مشرف شويم به علت تصادف نصف بدن خانمم فلج شد.
ولي با هر زحمتي وي را نيز همراهم بردم.
در سعي بين صفا و مروه بوديم كه حاج خانم افتاد و مرد. چون من مرده زياد ديده بودم عرق مرگ را روي پيشاني وي تشخيص دادم.
رو به كعبه كردم و گفتم:
«آقا #امامزمان(عج) من اينجا غريبم و اين ها با ما بد هستند. ديگر جنازه اين را به من نمي دهند. به داد من برس و ...»
بعد از چند جمله ديدم #آقايي(عج) كنار من ايستاده و به من اشاره كرد. بالاي سر همسر من نشست و فرمود: ايشان حالش خوب است.
بعد ديدم همسرم بلند شد و حركت كرد. آثار فلجي وي نيز بر طرف شد.
يادم آمد كه #آقايي (عج) كه در خواب ديده بودم همان آقایی (عج) هستند كه در #حج به داد من رسيدند.
#تحلیلگرانانقلاباسلامی
♦️🔹 @IslamicRevolutionaryAnalysts