هم موهام خراب شده، هم هنوز کارت جلسه رو نگرفتم، هم خوابم میاد و هم خاک بر سر من.
ساعت شیش و نیم هر چی اسنپ و تاکسی زدیم هیچ کس نبود.
رفتم دم آژانس عین بچه ها، عمو کنکور دارم تا دانشگاه قم میبریم؟
ولی اون آقایی که تو راه دید دارم مثل دیوونهها میدوم گفت میرسونمت، توی قلب من جا داری بزرگوار.