چرا به یک آدم اعتماد کردم و چیزی راجع بهش با هیچکس حرف نزدم رو بهش گفتم؟ و واقعا الان که رابطهمون کمرنگ شده میترسم، واقعا ازش میترسم.
دیدمت، انگار چیزى بر دلم تأثیر کرد
با نگاه سادهات دنیاى من تغییر کرد
دیدمت با لحن آرامى صدایم کردى و..
این دلِ مغرور در لحنِ صدایت گیر کرد
غرق آرامش مرا خواندى و گفتى میشود
با سوالم ذهنتان را هم کمی درگیر کرد؟
میشود با من بمانى؟ ساده، میخواهم تورا
جملهای ساده دلم را برد و در زنجیر کرد
اندکی با شوق بیوقفه نگاهت کردم و
در دلم گفتم که چشمانت دلم را پیر کرد
رفتى و از دور میدیدم پر از دلشورهای
تو نفهمیدى که عشقت در دلم تکثیر کرد
تیر آخر را زدی وقتی که گفتی عاشقم
عاشقت بودن مرا از هر تَجَرُد سیر کرد
منم همینطور آرمان،
منم همیشه همه چیز رو خراب میکنم... همیشه همه چیز سَرَم آوار میشه.
شرمیست در نگاهِ من اما هراس نه
کم صحبتم میانِ شما، کم حواس نه
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی، التماس نه
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری فَلَکزدهام، آس و پاس نه
من میروم، تو باز میآیی، مسیرِ ما
با هم موازی است، ولیکن مُماس نه
پیچیده روزگارِ تو، از دور واضح است
از عشق خسته میشوی، اما خلاص نه
نام اثر، امتحان زیست دارید و میدونید قراره همه چیز رو به هم ربط بدن، پس هر چی بلدید رو میریزید وسط.
مدارس ابتدایی قم به علت سرمای هوا تعطیل شد،
چه قدر اینا سوسول اند، من توی این سن هرروز پیاده میرفتم مدرسه وسط راه بیست دقیقه به علت یخزدگی توقف داشتم.