اَلْخِیْرُ فیٖ ماٰ وَقَعَ صبح شد، خیر است... 🖇💌

روزش مهم نيست، همه چيز به خنده‌ى اول صبح تو بستگى دارد : )

اوراق بَهادار همان نامه‌ی یار است... 🖇💌

هم‌چنانش در میانِ جانِ شیرین، منزل‌ست... 🖇💌

مثلا برسیم به اونجا که درحالی که داری ساعت خونه‌مونو تعمیر میکنی، از ته آشپزخونه داد بزنم: «یادته میگفتی آخرِ این سختیا شیرینه حاج آقا؟» برگردی بهم بگی: «اولا حاج آقا خودتی! دوما حالا یه بوسِ شیرین مهمونم کن!» #سین_گاف 🖇💌

وقتی که حرفِ مویِ بلند تو می‌شود ایجاب می‌کند که غزل، مثنوی شود... #پژمان_اصلانی 🖇💌

حال مَن بر همه پیداست، چه پنهان از تو؟ #هلالی_جغتایی 🖇💌

تو جزء خواستنی‌های نا‌ به جای منی اگر به من نرسی مشکل از دعایِ من است... 🖇💌

اَلْخِیْرُ فیٖ ماٰ وَقَعَ صبح شد، خیر است... 🖇💌

صبح برکت چشمان توست... #مریم_پورقلی 🖇💌

مادرم گفت که شاعر شدنت دردسر است! به گمانم که خیابان گِله كردست به او... 🖇💌

چقدر پاییز می‌خواهد دلم... 🖇💌

ناگهان دیدمش و پلک زدن یادم رفت در میان دهنم « وای خدا جان » پیچید 🖇💌

عشق، واقعا پروسه‌ی عجیبیه الان حال ندارم توضیح بدم چرا ولی خدایی خیلی عجیبه یعنی طرف نه خوراکیه نه پوله نه پیتزاست... صرفا یه آدم عادیه و وقتی میبینیش قند تو دلت آب میشه... 🖇💌

نوشته بود: «انسان در مقابل کسی که دوست میدارد، ضعیف‌ترین است» راست می‌گفت! 🖇💌

اَلْخِیْرُ فیٖ ماٰ وَقَعَ صبح شد، خیر است... 🖇💌

خوش بحال آنکه بیعت کرده با چشمان تو... #هما_کشتگر 🖇💌

تهدید می‌کنی که بترسم از آبرو...؟ من عاشقم برای من از منطقت نگو...! #مهناز_فرهودی 🖇💌

بالاخره یه روز میفهمه، من چقدر بی سر و صدا همیشه حواسم بهش بود... 🖇💌

بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست سائل آقا شدن اصلاً ندارش بهتر است... #دوشنبه‌ها #السلام_علیک_یا_کریم‌آل‌عبا 🖇💌

تلفن همراه پیرمردی که در اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد. به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد. هرچه تلفن را در مقابل صورتش، عقب و جلو برد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند. رو به من کرد و گفت: ببخشید، چی نوشته؟ گفتم: همه چیزم... پیرمرد با وجدی کودکانه گفت: الو سلام عزیزم... دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و شادی مضاعف به من گفت: همسرم است. عاشق شدن آسان است آنقدر که همه انسانها توان تجربه کردن آن را دارند. مهم عاشق ماندن است... بی انتها، بی زوال، تاابد، بی منت... بمانید برای هم : ) 🖇💌

مهمّات کم داریم؛ قدری لبخند بزن...! 🖇💌

تو چه کردی؟ که من از خواب و خوراک افتادم... 🖇💌

گفت یک مصرع بگو از چشم ناز دلبرت بعد از آن شاعر شدم، دیوان نوشتم جلد جلد 🖇💌