eitaa logo
اَنارستــــــون
27هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
205 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
آدم بعضی وقتا دلش می‌خواد یه تعریفی از خودش بشنوه که یادش بره جنگ‌زده‌ست. یه چیز معمولی. خیلی معمولی. مثلا قشنگ می‌خندی. مهربون حرف می‌زنی. چشمات آرومه. یه چیزی به همین کوچیکی. نه که دائم بهش بگن تو می‌تونی. تو قوی‌ای. تو خفنی. باریکلا. نه. اینا نه...
چقدر آیه به آیه اصـولِ دین افتاد بزرگ آیتِ عُظمایِ دین، زمین افتاد
یک قطره از دریای احساس تو کافیست تا سیل اشعارم جهانی را بگیرد...
چیزایی که از تو توی سر منه شاید به اندازه هزارتا کتاب باشه اما چیزی از تو که توی دل منه توی یه جمله خلاصه میشه "من سعی کردم بدون تو زندگی کنم نتونستم."
سپاهِ صورتِ تو را، ندیده هیچ لشکری به فتحِ شهرِ من بیا! مرا برای خود ببر!
جانم فدای صاحب آن "عشق‌خانه" که دیوار و درب و پنجره اش هم گره گشاست
شمال و جنگل و کلبه فراهم کردنش با من حریرِ سبزِ شالی خیسِ نم نم کردنش با من
گُلِ رنگین کمان در انتهایِ کوچه باغِ ابر به استقبالِ تو سر تا کمر خم کردنش با من
عجب قندِ سمرقندی، عجب چایِ بخارایی بیا مهمانِ حافظ شو، غزل دم کردنش با من
بزن لبخند در آیینه تا از شب بیاویزم خودت ماهم شوی از ماه، رو کم کردنش با من
مرا با خود ببر تا جاذبه، با سیبِ حوایت دلی سر به هوا این گونه، آدم کردنش با من
اگرچه هر درود آغازِ بدرود است و دلتنگی بیا کارت نباشد چاره یِ غم کردنش با من
خیالی بود اگرچه این غزل اما خیالی نیست تو باشی اینهمه رویا مجسم کردنش با من
من هر چه‌ام با تو زیباترم...
شب بود و زلف یار... تو پیوند را ببین... در کُشتنم دو یار همانند را ببین..‌.
دارد نظر به غیر و دل از ما ربوده‌ است این دزد حقّه‌باز هنرمند را ببین...
گفتم: "چگونه عاشق خود میکنی مرا؟" خندد به من؛ جوابِ خوشایند را ببین...
پندش دهم که: "چهره بپوشان برای غیر" از من گرفت رو... اثر پند را ببین!
چای آورم که باز بماند دقایقی... لب باز می‌کند به سخن، قند را ببین‌‌‌...
پرسد:" رقیب اگر بدهد زر، چه می‌کنی؟" _سر می‌دهم... سوال هدفمند را ببین...
من میروم به اصل سخن: "دوست دارمت..." او می‌زند به حاشیه... ترفند را ببین...
لبخند میزند که: "به دشنام دلخوشی؟" دشنام را رها کن و لبخند را ببین...
در ابروان، پیمبریِ نوح را نگاه! در چشم‌، بی‌خداییِ فرزند را ببین...
مژگان چو میله‌ها و اسیران در آن "دو چشم" زندانیانِ یاغیِ هم‌بند را ببین...
گفتم:" خدا مرا نگذارد بدون یار" جانم گرفت.‌‌.. کار خداوند را ببین!