نیازم به صبح نیست؛
همین که تو باشی
خیر است که از سر و کولِ
لحظههایم بالا میرود...
🖇💌
اگر از قند لبت حومه قم شعبه سوهان بزنی
پوز این حاج حسین و پسران را تو چه آسان بزنی😎😌
🖇💌
اَنارستــــــون
اگر از قند لبت حومه قم شعبه سوهان بزنی پوز این حاج حسین و پسران را تو چه آسان بزنی😎😌 🖇💌
بازار قم از نقل لبت رو به کسادی است
بیچاره نکن حاج حسین و پسران را😉
🖇💌
آب و نانی نیست اصلا در مسیر شاعری
جایحسشاعرانه،جزوههایترا بخوان
#نفیسهسادات_حسینی
🖇💌
اَنارستــــــون
آب و نانی نیست اصلا در مسیر شاعری جایحسشاعرانه،جزوههایترا بخوان #نفیسهسادات_حسینی 🖇💌
باز هم در وسطِ درس، دلم یادِ تو کرد
جزوه ام پر شده از اسم تو و شعرِ خودم...
-روزتون مبارک دانشجوهای انارستون✌️🌹🎊
🖇💌
گرفته عطر شما را فضای دانشگاه
هوا هوای دو تایی... هوای دانشگاه😉
بهانههای عجیبم برای دیدن تو
و سوژههای قشنگی برای دانشگاه!
نگاه کن به نگاهم بدون واسطهها
به جای دیدن آیینههای دانشگاه...
#روز_دانشجو_مبارک🌹🌹🌹
🖇💌
اَنارستــــــون
بهش بگید: ببین من انقدر باهات میمونم که ثابت کنم تو با موی سفیدم خوشگلی : )
بهش بگید:
پاشنهی آشیلمی : )
من درسم را خوب خوانده بودم!!!
آماده برای کنکوری موفق!
همه چیز داشت خوب پیش میرفت!
از روی برنامه قبلی با تست ادبیات شروع کردم...
که ای کاش این کار را نمیکردم!
سوال اول آرایه ادبی بود
شعری از هوشنگ ابتهاج....
"بسترم...صدف خالی یک تنهاییست
و تو چون مروارید
گردن آویز کسان دگری..."
و نتیجه این شعر...کنکوری با رتبه افتضاح بود...!
راستش من
سر جلسه کنکور
تمام داستان های خفته در این شعر را به چشم دیدم!
دیدم که اینگونه پریشان شدم!
همه سرگرم تست زدن
و پسرکی سرگردان در خیابان...!
نمیدانم هوشنگ ابتهاج را نبخشم یا مشاور را که گفت با ادبیات شروع کن، حتما 100 میزنی!
هیچ کدام فکر این جا را نکرده بودیم که قرار است طراح سوال با یک شعر نیم خطی
گذشته را گره بزند به آینده!
فدای سرت...
دانشگاه آزاد زیاد هم بد نیست!
#علی_سلطانی
#روزت_مبارک_دانشجو🙂✋🌹
🖇💌