eitaa logo
نیلوفرِ آبی.
223 دنبال‌کننده
136 عکس
39 ویدیو
0 فایل
به مرداب آمدم تا آبیِ نیلوفر را پیدا کنم، اینک نه نیلوفر مانده نه آبیِ او. من ماندم ُ مرداب. اندی؟ شنوای واژه‌های تو https://daigo.ir/secret/71841661279
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فِنتانیل.
به درک که توی دلت هیچی نیست، با من درست رفتار کن.
نیلوفرِ آبی.
دیوار ها برایش آغوشِ آشنا تری داشتند، تا آدم‌ها تو نامش را چه می‌گذاری؟ `پازل.
می‌گفت:« بیخیال سرتو به درد اوردم، کجا داری دنبال خودت می‌گردی؟ دستات خاکستری شد بیا عقب.» `پازل.
از تماشایت، ما بینِ شعله‌های آتشی که با واژه هایم برافروخته بودم هنگامی که آتش به درونت زبانه می‌کشید کیف کردم. لحظه‌ای کنار گوشم گفت:«از خنده‌هایت وحشت نمی‌کنی؟ او روزی وصله‌ی جانت بود!»
نامم را شنیدم برگشتم نبودی اتاق را وجب به وجب گشتم نبودی.