eitaa logo
نیلوفرِ آبی.
222 دنبال‌کننده
139 عکس
39 ویدیو
0 فایل
به مرداب آمدم تا آبیِ نیلوفر را پیدا کنم، اینک نه نیلوفر مانده نه آبیِ او. من ماندم ُ مرداب. اندی؟ شنوای واژه‌های تو https://daigo.ir/secret/71841661279
مشاهده در ایتا
دانلود
از بسیار بودن گریزان بودم! کم، نایاب و کیمیا بودن را با جان پذیرا بودم. هرکجا بودن و هر کجا مهر ورزیدن، هر کجا لبخند و هر کجا دل سوختن، هرکس را دوست داشتن و هرکس را آغوش گرفتن برایم خیانت به حساب می‌آمد و از درون آشوبم می‌کرد. می‌گفتم اگر تو برای منی و من از آنِ تو پس با من همراه می‌شوی در قفسی که همیشه برای بیرون رفتن گشوده شده؟ گشوده شده و هیچکس را اذن ورود داده نمی‌شود! تنها اگر دل به ماندن نداری برو. او هم نماند و رفت. رفت که بسیار باشد و بسیار بخواهد. من میله های قفسم مانند وجودم نامرئی بود و نگفتم این نگاه های من چو قفس های صیاد است! صیاد را صید کردی خبر داری؟ نگفتم نرو که اگر ماندنی بودی خود نیز می‌ماندی! از تو چه می‌خواستم؟ 'نامرئی' بیست و دو آبان/صفرچهار.
*-1_18220754809.mp3
زمان: حجم: 5.6M
عطرِ تو مث نفس بود واسه این نفس بُریده! 1:36 ' 2:01
آیینه خیلی هم نباید راست‌گو باشد من مایه رنجِ تو هستم، راست می‌گویی.
نیلوفرِ آبی.
آیینه خیلی هم نباید راست‌گو باشد من مایه رنجِ تو هستم، راست می‌گویی.
میفرماید که بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار تو هم ای آینه از دیدن من بیزاری؟! فاضل نظری