eitaa logo
ـآنِمون
93 دنبال‌کننده
331 عکس
102 ویدیو
0 فایل
شاید نویسنده.. سخنی ، حرفی ☕: https://daigo.ir/secret/51722892159 اتاق زیر پله🕯️: https://eitaa.com/zir_peleh
مشاهده در ایتا
دانلود
💛☁️۰
غرور خود را کنار بزنید. کمک خواستن از شما کم نمی کند. ایده های دیگران را بپذیرید. بهتر است اگر بتوانیم استعداد ها و منابع خودمان را به اشتراک بگذاریم. _سرکلاس
از من کتاب میگیرید، اینطوری درموردش باهام حرف بزنین، مقدار زیادی ذوق میکنم»»»»
تو این پست می‌خوام چندتا شخصیت شاهنامه رو نام ببرم که بنظرم لیاقت داشتن معروف‌تر باشن‌. البته، نه پیش شاهنامه‌خون‌های حرفه‌ای، بلکه پیش مردم عادی!
۱: کیخسرو بدون شک نمی‌شه اسم شخصیت‌های خوب شاهنامه رو برد و از کیخسرو یاد نکرد! اما چرا این شخصیت‌ خیلی شناخته نشده؟ چون بیشتر قصه‌های معروف شاهنامه، متعلق به دوران‌های قبل از پادشاهی کیخسرو‌عه، بجز رستم و اسفندیار که یه مثال از داستان‌های معروف دوره بعد کیخسروعه.🪵🌾 حالا اصلا کیخسرو کی هست؟ کیخسرو تو شاهنامه نماد یک شاهنشاه آرمانیه. اون پسر سیاوش و فرنگیس، دختر افراسیابه که یعنی هم نوه کی‌کاووس شاه ایرانه و هم نوه افراسیاب شاه توران. اون تا ده سالگی بین چوپان‌ها و مردم عادی بزرگ میشه و بعدها توسط پیران وزیر افراسیاب تربیت میشه تا تبدیل بشه به جوونی لایق پادشاهی بر توران، اما بعدها توسط گیو به ایران برده میشه و کی‌کاووس تصمیم می‌گیره اونو جانشین خودش کنه. گرچه این راه بی‌مانع نیست! چون افراد زیادی به نیمه‌ایرانی بودن کیخسرو اعتراض داشتن. به علاوه کی‌کاووس پسری به اسم فریبرز داشت و این هم بهانه دیگه‌ای بود برای مخالفت با کیخسرو. در نهایت قرار گذاشتن به بهمن دژ اردبیل برن که معروف به مکانی نفرین شده و در دست اهریمن بود. کیخسرو با باز کردن در بهمن دژ بر فریبرز پیروز شد.🌪 کیخسرو در شاهنامه به دیانت، شهامت و دادگری شناخته میشه و سرآمد باقی شاهان سلسله کیانیانه. جالبه که خود اسم کیخسرو هم یعنی شاه نیک‌نام:) به‌طور کلی بین شاهان در بخش اساطیری که شامل دو دوره پیشدادیان و کیانیان میشه، کیخسرو بهترین و خوش‌نام‌ترین شاه ایرانه.(با احترام به فریدون شاه) 💫
هدایت شده از پناهگاه‌کاغـذی :>
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قراره بدبخت شیم💀🤌🏻 ┆ @papershelter 💆🏻‍♀📚 ┆
امروز روز نویسنده اس🖋✨ نویسنده نیستم ولی ... نویسنده خواهم شد(: ان شإالله
اینجوریه🤖
...جاهایی رد پایم پررنگ تر و جاهایی کمرنگ تر بوده، و حتی جایی رد پایی نبود. خوب که فکر میکنم ، میفهمم هرجا محکم تر پا گذاشته ام ، از پس سختی ها بر آمده ام و از سنگ مانعم مجسمه ای خوش تراش در آورده ام. جایی که رد پایم کمرنگ بود، ترسیده بودم و با اکراه در دل خطر پا گذاشته ام... و آنجایی که ردی نبود، ناامید بوده ام. ناامیدی داسی بوده که تلاش هایم را درو کرده و مرا عقب انداخته است.