eitaa logo
اَدبی هنری|فرھنگ"
86 دنبال‌کننده
37 عکس
10 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خیالَت داند و چشمِ مَن و غَم که هر شَب در چه کارم با دلِ خویش... شبتون در پناه حق امیرخسرو دهلوی "
ظهر بخیر 🌤🌱 فاش می گوییم شما را یک کلام شده دوران بزن در رو تمام گر زنید از پشت یک خنجر به ما صد زنیم از روبرو ما والسلام "
چون یار به بوسه دادنم بار گرفت زلفش بگرفتم از من آزار گرفت چون یاری من یار همی خوار گرفت زان خواست به دست من هی سار گرفت
‍ عجب از چشمِ تو دارم که شبانش تا روز خواب می‌گیرد و شهری زِ غمت بیدارند شبتون در پناه حق "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نسل فهمیده ایم 💬 مقام معظم رهبری: " شهید حسین فهمیده سیزده ساله بود؛ امّا با رشد، با شعور، با اراده و مصمّم. جسم او رفت؛ امّا روحش زنده ماند..." 🗓 ۸ آبان سالروز شهادت شهید محمدحسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانش آموزی گرامی باد.
شمع را خاموش باید آفتاب آمد به دل اى مرا چون جانِ جانان صبح زیبایت بخیر | صبحتون پر عشق 🌸🍃 راحم تبریزى "
باز هم جمعه شد و چشم به در تا که آید به برم نیک پدر نذر راهش بکنم جادارد جان و سر را که بیاید ز سفر اللهم عجل لولیک الفرج "
سیما نوذری متولد سال ۱۳۷۰ در بوشهر است. وی شاعری را از سال‌های کودکی آغاز کرد و در دوران نوجوانی موفق به کسب پیاپی رتبه برگزیده کشوری شعر دانش‌آموزی در سه سال متوالی شد. از دیگر افتخارات این شاعر جنوبی می‌توان به برگزیده جشنواره سراسری شعر جوان بندرعباس؛ ⁠برگزیده جشنواره سراسری شعر سوره؛ برگزیده دوازدهمین جشنواره استانی شعر دفاع مقدس و مقاومت؛ ⁠برگزیده جشنواره شعر مقاومت؛ برگزیده سوگواره شعر عاشورایی تشان؛ نفر برتر جشنواره شعر پارس جنوبی و… اشاره کرد. وی همچنین سابقه داوری چند جشنواره شعر را در کارنامه دارد. سیما نوذری هرچند در دیگر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی و حتی شعر نو نیز طبع‌آزمایی کرده، ولی نخستین دفتر شعر خود را به قالب محبوبش، غزل اختصاص داده است. بیشتر غزل‌های مجموعه «سی ماه تنهایی» در دهه ۹۰ شمسی و سال‌های بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی شاعر سروده شده‌اند. "
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردی که دل گم کرده ام آنجا و می‌جویم نشانش را "
ز آن شب که برفت و گفت: خوش باد شبت هرگز شبِ محنتِ مرا روز نبود انوری...♡ شبتون در پناه حق🌸🌱 . "
محتاج یک کرشمه‌ ام ای مایه امید این عشق را ز آفت حِرمان نگاه دار ما با امید صبح وصال تو زنده ای ما را ز هول این شب هجران نگاه دار | صبحتون بخیر و پر نشاط 🌸🍃 "
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابند قومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند فروغی بسطامی "