ایتا - انجمن شعر ادبیات باران

ز هزار خون سعدی بحلند بندگانت
تو بگوی تا بریزند و بگو که من نگفتم
@Angomanbaran

98 مشاهده18:30

مشت خاکم ز لحد رقص‌کنان برخیزد
وعدۀ وصلش اگر در صف محشر باشد
@Angomanbaran

176 مشاهده18:31

در این دریا، چه می‌جویند ماهی‌های سرگردان؟
مرا آزاد می خواهی؟ به تنگ خویش برگردان
@Angomanbaran

58 مشاهده18:32

گمان مکن که اگر بد کند کسی به کسی
به روزگار نصیبش خوشی شود نفسی
@Angomanbaran

56 مشاهده18:32

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
@Angomanbaran

50 مشاهده18:32

یا بفرما به سرایم، یا بفرما به سرآیم
غرضم وصل تو باشد، چه تو آیی، چه من آیم
@Angomanbaran

44 مشاهده18:33

"دلخوش نشسته‌ام که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیا نمی‌شود..."
@Angomanbaran

50 مشاهده18:33

ناز کنی، نظر کنی، قهر کنی، ستم کنی
گر که جفا، گر که وفا، از تو حذر نمیشود
@Angomanbaran

56 مشاهده18:33

انبوه شد به رغم تو اندوه در دلم
از هم بپاش عشق من، این ازدحام را
@Angomanbaran

59 مشاهده18:33

نادر از هند نبرد، آنچه تو بردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی
@Angomanbaran

63 مشاهده18:33

سلام بر آنان که خاک را در آغوش گرفته اند ؛ حال آنکه ما به آغوشِ آنها بسیار محتاج تریم .
@Angomanbaran

1 مشاهده18:34

@PERO_emam

برای تبادل تشریف بیارین پیوی

1 مشاهده18:38

مطالب بعدی