eitaa logo
آنِ۵۷ 🇮🇷
293 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
132 ویدیو
24 فایل
۰‌‌• ﷽ ‌•۰ متولـدِ عصرِ استکبار متعهد به سیدِ شهدای اهل قلم دفتر خاطرات یک عدد قرن ۲۱امی |در اصطلاح فلاسفه، «آن» عبارت است از پایان گذشته و آغاز آینده| آنم: @Aanne_57 می‌‌خونم می‌نویسم‌ می‌شنوم‌ می‌بینم‌: https://harfeto.timefriend.net/17052897025276
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از لذات فلسفه
یکی از غم انگیزه ترین جمله ها بی شک جمله ایه که هاروکی موراکامی تو رمانش کافکا درکرانه نوشته: باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند... join us : | کانال @philosophy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز کامل راه نیفتاده و چهاردست و پا خودش را به در و دیوار و صندلی می‌رساند و می‌ایستد...این بار آمد تا بیخ پای من و ارام ارام خودش را بلند کرد...قد می‌کشید و می‌خندید از اینکه توانسته بایستد...لرزش دست کوچولویش تو دست هایم و حس اینکه به من تکیه کرده جالب بود... خدایی هست که از هیچ به او تکیه کرده ایم..آگاه بر ترس افتادن پنهان شده در دست هایمان وقتی دامانش را گرفته ایم و بینا به لرزش زانوهایمان در طول عمر ... همه از اوییم و به سوی او باز می‌گردیم.... نکته: وقتی بچه امانته سوژش نکنید😂.یهو قل میخوره میفته زمین
16136466381284697893580.mp3
7.46M
هَمین فقط تصدقت .
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزار عاشق دیوانه؛ در من است که هرگز… به هیچ بند و فسونی؛ نمیکنند رهایت هوای روی تو دارم؛ نمیگذارندم مگر به کوی تو؛ این ابرها ببارندم… چه باک اگر به دل بی ‌غمان نبردم راه غم شکسته ‌دلانم که می ‌گسارندم… @bakhodamhastam
«سرگذشت استعمار (جلد سوم: شکار انسان ها)» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/audiobook/140964
همین.
صبح امتحان😁
خالق من چه زنده‌ام با تو مثل ماهی میان یک دریا ای بزرگی که می‌شوی نزدیک تا که لمست کنند کوچک‌ها هر کجا بوده‌ام تو آنجایی، هر کجا می‌روم تو می‌‌آیی در مناجات ساحل و دریا، در شبستان خلوت صحرا لحظه‌ای با تبسم مادر لقمه‌ای عشق می‌دهی دستم دست‌های تواَند دستانش تا به من آب می‌دهد بابا ساعت هجرتم به میخانه، مبدا حیرت ملائک شد خوانده‌ام پای جام تو یارب! چارده دوره «عَلَّمَ الاَسماء» این که هی کوه می‌کنم هر روز ، از همان نام‌های شیرین است این که مجنونم از همان عطر است که تو دادی به گیسوی لیلا دل من از شبی مسلمان شد که رخ یوسفت نمایان شد چشم او دید و گفت: «اَسلَمنا» خال او دید و گفت: «آمَنّا» نام تو می‌کند مرا آرام، ربِّ یا ذالجلال و الاکرام گم شد این بچه روح بازیگوش و سر سفره تو شد پیدا شاعر : قاسم صرافان
نقشه جهان