هبه ابو ندا🌿🇵🇸
هِبه أبو ندا، شاعر، رماننویس و متخصص تغذیه، او از حامیان آزادی فلسطین بود. رمان او با نام «الاکسجین لیس للموتی»؛ «اکسیژن برای مردگان نیست» در سال ۲۰۱۷ م، در «جایزه شارجه خلاقیت عرب» مقام دوم را کسب کرد. هبه پس از عملیات طوفان الأقصی به دنبال بمبارانهای کور و جنایتکارانۀ رژیم صهیونیستی در جنگ با فلسطینیان و رزمندگان حماس و در منطقۀ خان یونس واقع در جنوب غزه به آرزوی خود یعنی شهادت رسید..
روز ۲۰ اکتبر، در همان روز که کشته شد، در صفحۀ فیسبوک خود نوشته بود: «به خدا قسم، ما در غزه یا شهیدیم و یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر میکنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار میکشیم».
وی در مقدمه کتابش (اکسیژن برای مردگان نیست) میگوید: «چنگالهایتان را از گوشت ما بیرون بکشید، دست از گندمهای ما بکشید، گریبان بالهایمان را رها کنید … نمیتوانید این انقلاب را متوقف کنید، بر شما در شهرهای حفاظتشدهتان دست مییابیم، شما را به بدنهایمان، و چشمانمان، و رویاهایمان، و انقلابمان محاکمه میکنیم».
࿓ @Anne57 ࿓
وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۳﴾
و [اگر] سخن خود را پنهان داريد يا آشكارش نماييد در حقيقت وى به راز دلها آگاه است (۱۳)
أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿۱۴﴾
آيا كسى كه آفريده است نمى داند با اينكه او خود باريك بين آگاه است
روایت
ایران های متحرک:
توجهم جلب شد.
مدتها بود پیگیر اسم این آدم نبودم. اما با یک واسطه
پست آناشید حسینی درباره تولد پسرش را دیدم.
آیحان.
پسر گوگولی ای که برای تولد ش آناشید زحمت مسیر را کشیده و تا ترکیه پرواز کرده.
همزمان با تولد آیحان حداقل پنج تولد دیگر بین دوست های ایراندوستم داشتم که سنشان هنوز به ۲۵ نمیرسد اما فرزندشان را تقریبا همزمان با آناشید در آغوش گرفته اند.
در ایران و بیمارستان هایش اولین بوسه را به لپ فرزند کوچکشان زده اند.
جزو روتین روز هایم شده که ذهنم درگیر این سوال باشد:
چرا در ایران امروز عده ای حس خوشبختی ندارند. و چرا عده ای دارند؟
پول و امکانات رفیق های ولایتی من قابل مقایسه با آناشید حسینی نیست اما چرا او این خلا را حس میکند که ایران برای تولد فرزندش امکانات کافی را ندارد و ترکیه دارد؟ و چرا رفیق های من چنین حسی را به هیچ یک از زوایای ایران امروز ندارند و خیلی از آنها دارند و اعتراضشان را با مهاجرت نشان میدهند یا در حد اناشید که حسینی است نهایتا برای تولد از حد و مرز ایران ، خودشان را خارج میکنند...
دوست دارم اگر روزی حامل فرزندی بودم خاکی که دانه وجودش از آن پا گرفته را ببوسم و برایش قصه پر ماجرای این سرزمین را تعریف کنم.
این قصه را فقط زن ها میتوانند خوب تعریف کنند. این ایران های متحرک❤️
࿓ @Anne57 ࿓
هدایت شده از لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
آمین به دعایی که به خاطر اون زیر بارون ایستادی:)