روز دوازدهم؟(ای بابا)
-شکلات>>>
-رفتن به خونهی خالم>>>✨
-دیدن دختر خالهم>>>>>>
-بازی برج هیجان>
-آب بازی کردن🛐✨🌱
-حرف زدن دربارهی خاطرات مدرسه با دختر عمهم
-خندیدن زیادددد
-اون بچههه🛐😭(بیش از حد خوب بود)
روز سیزدهم(6 مرداد)
-بیکاری مثل همیشه
-مانهوا🎀
-رفتن به کتابخونه
-بستنی خوردن🎀
-قسمت اخر اون برنامه>>>>😭
-لاکپشتم