به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد
با سلام و عرض ارادت
یادداشتهای سیدمحمدباقرمیرصانع
@moralstudies
دانشآموخته حوزه علمیه قم
دانشآموخته دکتری فلسفه اخلاق دانشگاه قم
عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب
سوی #آسماندیگر که به آسمان نماند
ره آسمان درونست پَر عشق را بجنبان
پَر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
◀️جهت دسترسی سریع به مطالب کانال آسمان دیگر
با زدن بر روی هر موضوع میتوانید مطالب مرتبط را بیابید.👇👇👇
#خطاهای_عملی
#یادداشت
#معرفی_کتاب
#حاشیهنگاری
#آوای_فطرت
#بازیواخلاق
#مقاله_علمی
#شعر
#برگزیدهها
#نشست_علمی
#یادسپاری
#نماسخن
#نماهنگ
...
دینداریِ احساسی
#برگزیدهها از کلام اندیشمندان
مجموعه آثار شهیدمطهری، ج4/ 819:
در آدمى حسى هست كه گاهى به خيال خود مىخواهد در برابر امور دينى زياد خضوع كند، آنوقت به صورتى خضوع مىكند كه برخلاف اجازه خود دين است يعنى چراغ عقل را دور مىاندازد و در نتيجه راه دين را هم گم مىكند. از رسول اكرم روايت شده: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ. يا: قَطَعَ ظَهْرى اثْنانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ «بحارالانوار، ج 2/ ص 106 و 111»
دو نفر پشت مرا و پشت دين مرا شكستند: نادان متعصب و زاهد، و ديگر عالم لاابالى.
در حديث است: خداوند دو حجت دارد؛ يكى حجت باطن، ديگر حجت ظاهر؛ حجت باطن عقل است و حجت ظاهر پيغمبران.
🖋شهیداستاد مرتضی مطهری
🆔️کانال آسمان دیگر
#برگزیدهها
شواهدی به نفع #گیاهخواری در سنت عرفانی اسلامی:
"نقل است که یک روز رابعه به کوه رفته بود. خیلی از آهوان و نخجیران و بزان و گوران گرد او درآمده بودند و درو نظاره میکردند و بدو تقرب مینمودند. ناگاه حسن بصری پدید آمد. چون رابعه را بدید روی بدو نها د. آن حیوانات که حسن را بدیدند همه به یکبار برفتند. رابعه خالی بماند حسن که آن حال بدید متغیر گشت و دلیل پرسید:
رابعه گفت: تو امروز چه خورده ای؟
گفت: اندکی پیه و پیاز.
گفت: تو پیه ایشان خوری چگونه از تو نگریزند."
منبع👈ذکر رابعه عدویه
کتاب #تذکرةالأولياء
نویسنده #عطارنیشابوری
#اخلاق_زیستی
🆔️کانال آسمان دیگر
دعا و قضا
#برگزیدهها
آیا دعا میتواند قضا و قدر الهی را تغییر دهد؟
دیدگاه شهیدمطهری:
"آنچه را که علوم بیان کرده است، در شرایط مخصوص و محدودی صادق است و زمانی که با اراده یک پیغمبر یا ولی خدا کاری خارق العاده انجام میگیرد، شرایط عوض میشود، یعنی یک روح نیرومند و پاک و متصل به قدرت لایزال الهی شرایط را تغییر میدهد؛ و به عبارت دیگر، عامل و عنصر خاصی وارد میدان میشود. بدیهی است در شرایط جدید که از وجود عامل جدید یعنی اراده نیرومند و ملکوتی ولی حق ناشی میشود قانون دیگری حکمفرما میگردد.
در مورد تأثیر دعا و صدقه در دفع بلاها و غیره نیز جریان از همین قرار است.
در حدیث آمده است که از رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) سؤال شد که با وجود اینکه هر حادثهای که در جهان رخ میدهد به تقدیر الهی و قضاء حتمی او است، دعا و دوا چه اثری میتواند داشته باشد؟ در پاسخ فرمودند: دعا نیز از قضا و قدر است.
در روایت دیگر آمده است که علی (علیه السلام) در پای دیواری نشسته بود؛ متوجه شد که دیوار شکسته است و ممکن است فرو ریزد؛ فوراً برخاست و از آنجا دور شد. مردی اعتراض کرد که: از قضاء الهی میگریزی؟ یعنی اگر بنا باشد تو بمیری خواه از کنار دیوار خراب فرار کنی یا فرار نکنی خواهی مرد و اگر بنا نباشد صدمهای به تو متوجه گردد باز هم در هر صورت محفوظ خواهی بود؛ بنابراین فرار از زیر دیوار شکسته چه معنی دارد؟ حضرت در پاسخ وی فرمود:
افرّ من قضاء اللّه الی قدره.
از قضاء الهی بسوی قدر الهی فرار میکنم.
معنای این جمله این است که هر حادثه که در جهان پیش میآید مورد قضا و تقدیر الهی است. اگر آدمی خود را در معرض خطر قرار دهد و آسیب ببیند، قضاء خدا و قانون خدا است، و اگر از خطر بگریزد و نجات پیدا کند آن هم قانون خدا و تقدیر خدا است. اگر انسان در محیط میکروبدار وارد شود و بیمار گردد قانون است و اگر هم دوا بخورد و از بیماری نجات یابد نیز قانون است. بنابراین اگر انسان از زیر دیوار شکسته برخیزد و کنار برود، کاری برخلاف قانون خدا و قضاء الهی انجام نداده است و در چنین شرایطی قانون خدا این است که از مرگ مصون بماند؛ و اگر در زیر دیوار بنشیند و با سقوط دیوار نابود گردد این نیز قانون آفرینش است."
کتاب #عدل_الهی
شهید #مطهری
کانال #آسمان_دیگر
🆔️https://eitaa.com/AnotherSky
خرقه و حرقه
#برگزیدهها
جنید بغدادی عارف معتدلی بود و بسیاری از رفتارهای خلاف عرف را بر خلاف صوفیان دیگر انجام نمیداد. برای مثال مانند بقیه علما لباس میپوشید و لباس مخصوص صوفیان یا همان مُرَقَّع را به تن نمیکرد.
شاگردان و مریدان به او شکایت کردند که چرا به خاطر یاران هم که شده مرقع نمیپوشی؟
جواب داد:
«اگر بدانمی که به مُرَقَّع کاری برآمدی از آهن و آتش لباسی سازمی و درپوشمی و لکن بهر ساعت در باطن ما ندا میکنند که «لیس الاعتبار بالخرقه انما الاعتبار بالحرقه»يعنى از خرقه كارى ساخته نيست، آتش دل لازم است.»
منبع👈ذکر جنید بغدادی
کتاب #تذکرةالأولياء
نویسنده #عطارنیشابوری
#اخلاق_فضیلت
🆔️https://eitaa.com/AnotherSky
معرفتِ عمیق ادیان به قدرت امیال جنسی
#برگزیدهها
جهان سکولار در برابر سانسور مقاومت میکند و به بلوغ نوع بشر ایمان دارد؛ بر همین اساس، دفاع اسلام از حجاب و برقع را به نحو خاصی تحقیر میکند. این دیدگاه که زنان باید خودشان را از فرق سر تا نوک پا بپوشانند تا موجب غفلت مردان از خدا نشوند از دید پاسبانان سکولاریسم مضحک است. واقعاً چطور ممکن است یک نگاه دزدانه به زانوها یا آرنجهای زنان، زندگی یک مرد عاقلِ بالغ را زیر و رو کند؟ اگر مردی ضعیف النفس نباشد، چطور ممکن است منظرۀ چند دختر نوجوانِ نیمه برهنه که به طرز تحریک آمیزی در حال قدم زدن کنار ساحل هستند بر او تأثیر جدی بگذارد؟
جوامع سکولار هیچ مشکلی با بیکینی یا تحریک جنسی ندارند چون بر این باورند که زیبایی و تمایلات جنسی تأثیر چندانی بر آدمها ندارند. تصور بر این است که مردان کاملاً قادرند که در اینترنت یا از نزدیک زنان جوان را در حال جستوخیز ببینند و سپس چنانکه گویی هیچ اتفاق غیرمعمولی رخ نداده، روال عادی زندگیشان را پیبگیرند.
غالباً ادیان را به خاطر اُمُل بودن و خشکه مقدس بودن مسخره میکنند اما هشدار ادیان دربارۀ س.ک.س ناشی از آگاهی جدی آنها از جاذبهها و قدرت میل است. اگر به این فهم نرسیده بودند که س.ک.س میتواند بسیار شگفتانگیز باشد، به این داوریهای منفی دربارۀ س.ک.س نمیرسیدند. مسئله اما این است که این پدیدۀ شگفتانگیزمیتواند مانع پرداختن ما به دیگر دغدغههای مهم و گرانبهایمان، مثل خدا و زندگی، شود.
احتمالاً نمیخواهیم تا آنجا پیش برویم که زیبایی را بپوشانیم، اما میتوانیم دلیل سانسور اینترنت را بفهمیم و کوششهای حکومتها برای کندکردن جریان حاضرآماده و کنترلنشدۀ پورن نگاری را تشویق کنیم. حتی اگر دیگر به هیچ خدایی اعتقاد نداشته باشیم، شاید باید اعتراف کنیم که درجهای از واپسرانی لازم است؛ هم برای سلامت روانیِ خودمان و هم برای عملکرد مناسب جامعۀ محبتآمیز و دارای نظم شایسته. بخاطر مصلحت خودمان، بخشی از انرژی جنسیمان باید به مخفیگاه رانده شود؛ واپسرانی مخصوص کاتولیکها، مسلمانان، و کسانی که در عصر ویکتوریایی زندگی میکردند نیست؛ برای همۀ ما و برای همیشه است. ما باید سر کار برویم، خودمان را به روابطمان متعهد کنیم، از فرزندانمان مراقبت کنیم و ذهن خودمان را بکاویم؛ به همین دلیل نمیتوانیم اجازه دهیم که امیال جنسیمان بدون هیچ محدودیتی، در اینترنت یا جاهای دیگر بروز یابند؛ اگر آنها را کاملاً آزاد بگذاریم، ما را نابود میکنند.
«فقط دین است که هنوز قدرت س.ک.س در جابهجا کردن اولویتهای ما را جدی میگیرد.»
کتاب چگونه دربارۀ س.ک.س بیشتر بیندیشیم؛ تأملاتی فلسفی دربارۀ تنآمیزی و مسائل جنسی
نویسنده #آلندوباتن
ترجمۀ #مهدیخسروانی
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
اسكندر و ديوژن
#برگزیدهها
همين كه اسكندر، پادشاه مقدونى، به عنوان فرمانده و پيشواى كل يونان در لشكركشى به ايران انتخاب شد، از همه طبقات براى تبريك نزد او مىآمدند. اما ديوگنس (ديوژن)، حكيم معروف يونانى، كه در كورينت به سر مىبرد كمترين توجهى به او نكرد. اسكندر شخصا به ديدار او رفت. ديوژن كه از حكماى كلبى يونان بود (شعار اين دسته قناعت و استغناء و آزادمنشى و قطع طمع بود) در برابر آفتاب دراز كشيده بود. چون حس كرد جمع فراوانى به طرف او مىآيند، كمى برخاست و چشمان خود را به اسكندر كه با جلال و شكوه پيش مىآمد خيره كرد، اما هيچ فرقى ميان اسكندر و يك مرد عادى كه به سراغ او مىآمد نگذاشت و شعار استغناء و بىاعتنايى را حفظ كرد. اسكندر به او سلام كرد، سپس گفت: «اگر از من تقاضايى دارى بگو.» ديوژن گفت: «يك تقاضا بيشتر ندارم. من از آفتاب استفاده مىكردم، تو اكنون جلو آفتاب را گرفتهاى، كمى آن طرفتر بايست!».
اين سخن در نظر همراهان اسكندر خيلى حقير و ابلهانه آمد. با خود گفتند عجب مرد ابلهى است كه از چنين فرصتى استفاده نمىكند. اما اسكندر كه خود را در برابر مناعت طبع و استغناء نفس ديوژن حقير ديد، سخت در انديشه فرو رفت. پس از آنكه به راه افتاد، به همراهان خود كه فيلسوف را ريشخند مىكردند گفت: «به راستى اگر اسكندر نبودم دلم مىخواست ديوژن باشم.»
کتاب #داستان_راستان
شهید #مطهری
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
عيب بزرگ طرز تفكر فقهى ما
#برگزیدهها #اخلاق_باور_فقهی
ما به دستورات شرعى همهاش از نظر تخلّص از عقاب اخروى مىنگريم، نه از نظر رسيدن به مصالح احكام و حال آنكه عقاب اخروى جعل شده براى اينكه ما به حقيقت مصالح احكام برسيم و از مفاسد واقعى پرهيز كنيم؛ يعنى چون ما عقل كافى نداريم كه خود ما به آن مصالح برسيم و هم عقل و تربيت كافى نداريم كه با ارشاد و راهنمايى شارع بدون جعل عقاب، احكام را عمل كنيم قهراً و اضطراراً شارع براى ما جعل عقاب بر مخالفت مىكند و كيفر وضع مىكند. متأسفانه فقهاى ما طرز فكرشان فقط اين است كه راه تخلص از عقاب چگونه است و روح اين تعليمات طورى نيست كه بشر را به سوى مصالح واقعى تشويق كند و از اين جهت است كه ما هرگز فكر نمىكنيم كه احسان مأمورٌبه است، پس خوب است مقدمات اَقدار خود بر اين كارها را فراهم كنيم، زيرا توجه ما فقط به تخلص از عقاب است مثل هر بنده گريزپايى؛ يعنى در اصول و فقه ما از اول بشر را بنده گريزپا فرض كرده است نه مريض شايق به معالجه، و اين است نقص عبادة العبيد و اين است طرز تربيت غلط فقه و اصول ما.
#یادداشتهای_شهیدمطهری ج13 ص241
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
داستان یک پایاننامه
#برگزیدهها
پایاننامهای مربوط به دورۀ کارشناسی ارشد جامعهشناسی در سال تحصیلی 1361-62 در دانشگاه تهران دفاع شده است. «نویسندۀ این پایاننامه، صحبتالله امرایی، کارمند بنیاد شهید بود بنیادی که در اسفند 1357 برای ثبت شهدای انقلاب و توزیع کمک به خانوادههای آنها تأسیس شد. طبق فصل روششناسی این پایاننامه، امرایی و دیگران در بنیاد شهید طی چهار ماه در تهران درخواستها را پذیرفتند و شواهد را بررسی کردند تا مشخص شود که چه افرادی واقعاً طی قیامهای انقلابی کشته شدهاند. کسانی که در اثر تصادف یا حوادث طبیعی کشته شده بودند یا به دست نیروهای انقلابی اعدام شده بودند را از فهرست حذف کردند. سپس امرایی فهرستِ بنیاد را با اطلاعات پزشکی قانونی و گورستان اصلیِ تهران، بهشت زهرا، مطابقت داد. اعداد و ارقام نسبتاً مشابه و نسبتاً کم بود. حدود هفتصد تا نهصد ایرانی در طول سال انقلاب در تهران جان خود را از دست داده بودند، نه آن هزاران نفری که برخی از آن سخن میگفتند. در اقدامی، که بهشکلِ بسیار نمادینی تلاشهای برخی برای کنترلِ تاریخنگاری انقلاب را نشان میدهد، دسترسی عمومی به این پایاننامه ممنوع شد و سپس از کتابخانۀ دانشگاه تهران حذف شد. من فقط وقتی توانستم به این پایاننامه نگاهی بیندازم که یکی از دوستانم در ایران، که به دلایلی نام او باید مخفی بماند، یک نسخۀ فتوکپی از آن را قاچاقی به دستم رساند.»
نویسنده: چارلز #کرزمن،
کتاب #انقلاب_تصورناپذیر_در_ایران
(ترجمه محمد ملاعباسی، انتشارات ترجمان علوم انسانی، بخشِ دربارۀ منابع)
#اخلاقِتاريخنگاری
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
فقه گویا
#برگزيدهها #اخلاق_باور_فقهی
مرحوم آیت الله صادقی تهرانی با پیشنهاد دادن «فقه گویا»، از غریب ماندن و به حاشیه رفتن آیات و آموزه های قرآنی در کار کثیری از فقهای سنتی گله کرده، میگوید:
«اینان{فقهای سنتی} قرآن را در کل « ظنّی الدّلاله» و یا « مجمل» و بالاخره نیازمند به بیان حدیث دانسته اند، و حال آنکه قضیه درست به عکس است، که تنها قرآن می تواند حدیث را تصدیق و یا تکذیب کند، و مادامی که مطلبی در قرآن برای ما روشن نشود، تمسک به حدیث در مورد آن مطلب نادرست است، مگر در صورتی که نفی و اثباتی در این مورد در قرآن وجود نداشته باشد…« فقه سنتی» در طول صدها سال کاری کرده که قرآن اصولا در حوزه های اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونه هایی از « فقه سنتی» مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض، و بالاخره بر خلاف حس، عقل، فطرت و عدالت، به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفّار را کافرتر و و در کفر خود استوارتر می کنند.»
و:
«با آن که تمامی مسلمین معتقدند که قرآن در تمامی ابعادش در بالاترین درجات اعجاز است، که از جمله روشن بیانی آن است، تا به جایی که خود را «بَیان لِلنّاس» خوانده، و هرگز بیانی روشن به پای آن نمی رسد، و در عین حالی که فقیهان شعه و سنّی نصوص و و ظواهر قرآن را محک رد و قبول روایات می دانند، حاکمیت را به سیل روایات افکنده، و بر خلاف نصّ «و اعتصموا بحبل الله جمیعا» که حقا قرآن است، چنگاویزهای دگری را محک قرار داده اند»
محمد #صادقیتهرانی
فقه گویا یا فقه سنتی، فقه پویا و فقه بشری؛ نگرشی مختصر در سراسر فقه اسلامی
نشر: تهران، امید فردا، ۱۳۸۳، صفحات ۲۴-۲۲ و ۱۱۰.
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
گاهی برای یکی باش
#برگزیدهها
مردی در کنار ساحل دورافتادهای قدم میزد. مردی را در فاصله دور میدید که مدام خم میشد و چیزی را از روی زمین بر میداشت و توی اقیانوس پرت میکرد. نزدیکتر شد، دید مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد.
- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه میکنی؟
- این صدفها را در داخل اقیانوس میاندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدفها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم خواهند مرد.
- دوست من! حرف تو را میفهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد. تو که نمیتوانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. نمیبینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمیکند؟
مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت:
"برای این یکی اوضاع فرق کرد."
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
#شب_قدر
#برگزیدهها
#دعای_جوشن_کبیر (۷۵)... یَا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّائِعِینَ وَ الْعَاصِین ...
اى آنکه روزی اش همه مطیعان و گنهکاران را فراگیرد.
.
.
ابوالحسن خرقانی:
«هر که در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آن کس که به درگاه باری تعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد»
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky
مهربانی با حیوانات
#برگزیدهها
نقل است که چون از مکه می آمد به همدان رسید تخم معصفر خریده بود اندکی از او به سر آمد برخرقه بست چون به بسطام رسید یادش آمد خرقه بگشاد مورچه ای از آنجا به در آمد گفت ایشان را از جایگاه خویش آواره کردم
برخاست و ایشان را به همدان برد آنجا که خانه ایشان بود بنهاد تا کسی که در التعظیم لامرالله به غایت نبود الشفقة علی خلق الله تا بدین حد نبود.
ذکر بایزید بسطامی
کتاب #تذکرةالأولياء
نویسنده #عطارنیشابوری
#اخلاق_زیستی
#فیه_تأمُّل
کانال #آسمان_دیگر
🆔https://eitaa.com/AnotherSky