#الهیات و #فمینیسم؛ پاسخ به دو شبهه قدیمی با رویکرد زبانشناسی / #محمد_رضا_کد_خدایی
#پرسش: آیا زبان قرآن مردانه است؟
تبیین و #جریانشناسی_شبهه: ازنظر زبانشناسان اجتماعی، واژگان نهتنها دلالتهای ارزشی و فرهنگی دارند بلکه برانگیزاننده روش و منش رفتاری جامعه نیز هستند. بهعنوانمثال واژه (chairman) بهمعنای #رئیس با واژه (man) عجین شده است. لذا میتوان نتیجه گرفت که در فضای فرهنگی انگلیسیزبان، #مدیریت و #ریاست یک پایگاه مردانه تلقی میشود. واژه (History) بهمعنای تاریخ در حقیقت داستانی است که پیرامون زندگی #مردان (His story) و #دغدغههای_مردانه به عنوان شخصیت اصلی داستان تاریخ شکلمیگیرد. واژه (Human) در انگلیسی و «مردم» در فارسی نیز اگرچه به #جنس بشر دلالت دارد لکن گو اینکه فقط مرد (man) جوهره #انسانیت داشته و زن در خوشبینانهترین حالت بهصورت طفیلی و تبعی در حوزه شمول آن قرار میگیرد. واژه (hussy) از ریشه معنایی (hussive) و #همخانواده (house wife) تا اوایل قرن شانزدهم در معنای #زن_خانه_دار استعمال میشد، لکن اکنون به معنای #زن_فاحشه است.[1]
علاوه بر انبوهی از واژگانی ازایندست که به پایگاهها و نقشهای اجتماعی معنا میدهد و انگیزشهای فردی و اجتماعی را رقم میزند، بسیاری از الفاظ بهظاهر خنثی نیز جهتگیری #جنسیتی دارند. مثلاً پهلوان، شیر، قهرمان، قدرتمند، ثروتمند، دانشمند اگرچه بهظاهر واژگانی خنثی هستند ولی به نفع مردان مصادره شدهاند و اصطلاحاً نسبت به #زنان دال تهی هستند. از دیگرسو واژگانی مثل، #ضعیف، #نازکنارنجی، #طناز، #مکار، #عشوهگر، #فتنهجو و … نسبت به زنان تبادر معنایی دارند.
زبان شناسان، زبان و شیوه کاربرد الفاظ را مهم تلقی میکنند. برخی دانشمندان زبانشناسی اجتماعی، روانشناسی و روانکاوی اعتقاددارند الفاظ، نمادهایی هستند که کنشهای متقابل انسان را برمیانگیزد، معنا و جهت میدهد. زبان و استعمالهای زبانی سازنده ذهنیت، اندیشهها، حالات، انگیزشها و شخصیت افراد و فرهنگ جامعه است. عادات فردی، فرهنگ اجتماعی و سبک زندگی و حتی آنچه بهعنوان واقعیت شناخته میشود، به شکل گستردهای معلول استعمالهای زبانی است نه علت یا حاکی از آن.[2] #فمینیستهای زبانشناس با بهرهگیری از این نظریهها بر این باورند که فروتری نهادینهشده زنان محصول کلیشههای زبانی #مردسالارانه است که تفکر و فرهنگ #مردسالارانه را رقم میزند. ازاینرو برای ارائه تعریف صحیح از هویت و #منزلت_زنان، قبل از هر چیز انقلابی زبانشناختی ضرورت دارد.
در حوزه زبان دین، #فمینیسمها این اشکال را در مورد متون کتاب مقدس و تفاسیر مطرح میکنند که زبان دین زبانی مردانه است. استفاده از واژه (Father)، #خدای_پدر، (man) و کارکترها و ارجاعهای #مردانه در سراسر متون کتاب مقدس ازجمله انتقادات پرشماری است که #فمینیستها به #متون_مقدس #مسیحیت وارد میکنند. گواینکه #خدا، #سعادت، #منجی، #رستگاری، #شجاعت، #انسانیت و همه صفاتی که ارزشمند تلقی میشود صفاتی #مردانه و #شیطان، شیطنت، #گناه_نخستین، #فتنهانگیزی و #فحشا با #زنان گره معنایی خورده است.
شبیه همین استدلال و انتقاد در مورد زبان قرآن و سنت نیز مطرحشده است. مهمترین اشکال #فمینیستهای مسلمان به زبان قرآن، آن است که زبان قرآن بنابر تصریح خود قرآن بر اساس زبان عربی است که زبانی بهشدت #مردسالار و #زنستیز است و نمیتوان با چنین زبانی به دفاع از هویت و منزلت زن پرداخت.
#ادامه_یک
#فمینیسم
#Antifeminism
https://eitaa.com/Antifeminism2
#مطلب_چهارم:
علاوه بر اینکه در قرآن کریم و سنت پیشوایان دینی بر اشتراک همه انسانها در ابعاد مختلف تأکید شده، برخی تأکیدهای ویژه قرآنی یا معنادهیهای دینی نیز سعی در از بین بردن لایههای #مردسالارانه زبان عربی داشته است. بهعنوانمثال در روایات پرشماری به فضیلتهای #زنانه و معنادهی به وجود و خصلتهای زنان در مقابله با تلقیهای رایج جاهلی صورت گرفته است. برخی از این مفهومسازی و معناسازیها را در بخشهای بعدی توضیح خواهیم داد.
#پرسش: آیا خطابهای قرآن به #مردان است؟
#تبیین_شبهه:
این پرسش که از لوازم همان شبهه قبلی است بهطور خاص در مورد خطابهای قرآنی طرح گردیده است. در این راستا اینگونه مطرح میشود که عموم خطابهای قرآنی به مردان صورت گرفته است، حتی در برخی جاهایی که مسائل زنان را بیان میکند با خطاب به مردان سخن میگوید. آنجایی هم که مخاطب زنومرد قیدشده، مردان را بر زنان مقدم داشته است. مهمتر آنکه، وقتی زنان را مخاطب قرار میدهد از ضمیر غایب استفاده میکند درحالیکه خطاب مردان با ضمیر حاضر است.
پاسخ: برخی مطالب مطرحشده در پرسش قبلی در اینجا نیز جریان دارد. لکن مطلبی که باید اضافه شود آن است که؛ زبان عربی مثل انگلیسی یا فرانسه و امثال آن، ازجمله زبانهایی است که اصطلاحاً سوگیری جنسیتی دارد، یعنی در برخی خطابها، اسمها، صفتها، ضمیرها و امثال آن مذکر و مؤنث را از هم جدا میکند.
در عربی عموماً با سهگونه مدلول روبرو هستیم (مذکر، مؤنث و خنثی)[7] اما با دو لفظ (مذکر و مؤنث). گاه ممکن است مدلول مذکر یا مؤنث باشد که به ترتیب از ضمیر مذکر و مؤنث استفاده میکنیم؛ اما درصورتیکه مدلول خنثی یا ترکیبی از مؤنث و مذکر باشد (مثل مجموعهای از زنانومردان)، عموماً گفته میشود از باب تغلیب از الفاظ مذکر استفاده میشود. مثلاً در فارسی مجموعه مردان و زنان را «مردم» میگویند که از «مرد» مشتق شده است. در انگلیسی (Human) دلالت بر بشر اعم از زنومرد دارد درحالیکه از (Man) مشتق شده است. در مورد ضمائر نیز همینگونه است. ازاینرو گفته میشود اگر
در قرآن از ضمائر مذکر استفاده میشود الزاماً به معنای مذکر بودن مدلولها نیست بلکه چون ادبیات عرب لفظی برای مخاطب قرار دادن خنثی ندارد، از ضمیر مذکر برای مدلول خنثی استفاده میکند.
نکته مهمی که بعدازاین توضیح رخ مینماید این است که اگر ما در کلام عرب یا قرآن کریم، با ضمیر مذکر روبرو شویم تکلیف چیست؟ از کجا بفهمیم منظور خدا از ضمیر مذکر، مخاطب مذکر است یا اینکه از باب تغلیب بوده و همه زنانومردان را شامل میشود؟ بهعنوانمثال اگر گفته شود «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما واجب شد»؛ وظیفه چیست؟ آیا زنان میتوانند ادعا کنند که در این آیه از ضمیر مذکر استفادهشده است، پس زنان تکلیف بر روزه ندارند؟ در این موضوع حداقل سه نظر مهم مطرح است.[8]
#ادامه_چهار
#فمینیسم
#Antifeminism
https://eitaa.com/Antifeminism2