Anti_liberal🚩
❇️ نورهای که ازش یاد کردیم نورهی زرنیخدار هست؛ نه این نورههای بازاری که اتفاقاً مضر هم هستن و غ
❇️تقویت سیستم ایمنی
⬅️ مرتب گذاشتن نوره توانایی سیستم دفاعی بدن را بالا برده، گلبولهای سفید را فعالتر و بدن را در مقابل بیماریها مقاوم میکند
✨ رشد عضلات ورزشکاران
⬅️ اگر ورزشکاران هر هفته از نوره استفاده نمایند، موجب رشد عضلات بدنشان می شود
✨ استفاده از نوره مانع افتادگی و شل بودن عضلات ساق پا، کشاله رانها، مثانه، شکم و پهلو میشود و سینهها را هم جمع میکند
✨ درمان سرد مزاجی و مشکلات جنسی
⬅️ نوره سرد مزاجی زوجین و زود انزالی را برطرف و نیروی جنسی را تقویت میکند
✨ برای افزایش تعداد و حرکت اسپرمها، حداقل هر چهل روز یکبار از نوره برای زیر بغل، کشاله ران، و پشت زانوها استفاده شود
ادامه درپست های بعدی
#طب_سنتی
@AntiLiberalism
Anti_liberal🚩
📹 چرا پدر شهید عجمیان با این که در محروم ترین نقطه استان البرز زندگی میکند باز خود را بدهکار انقلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨کلیپی از شهیدآرمان علی وردی✨
🌹شهید علی وردی: دو روز دیگه میوفتیم شهید میشیم، دوتا عکس نیست ازمون ... میگن طرف شهیده دوتا عکس نداره...
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای ❤️
#شهیدانه🕊🕊
@Antiliberalism
💭بعد از گل آرایی ، انقلاب در دانشگاه تهران وارد مرحله عروسکی شد😂🍃
#طنــز
@Antiliberalism
Anti_liberal🚩
🔺️📷عکس یادگاری بازیکنان تیم ملی با ریاست جمهوری🇮🇷⚽️ #ورزشی #جام_جهانی۲۰۲۲ @Antiliberalism
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام تلاشمان را برای پرچم کشور میکنیم
وحید امیری :
⚽️تلاش میکنیم در بزرگترین رویداد ورزشی فوتبال در دنیا پرچم کشور را در جایگاه بالاتری قرار دهیم.
⚽️آقای رئیسجمهور حمایت مادی و معنوی خود را از تیمملی دریغ نکنید.
⚽️این جامجهانی به دلیل موقعیت جغرافیایی و گروهی برایمان خاص است.
#ورزشی
@Antiliberalism
Anti_liberal🚩
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵• #قسمـت89 اسير از ويژگيهای ابراهيم، احترام به ديگران، حتی به اسيران
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵•
#قسمـت90
اسیر
به سنگری رسیدیم که تعدادی عراقی در آن بودند. با اسلحه اشاره كردم که به سمت بيرون حركت كنيد.
فكر نميكردم اينقدر زياد باشــند! ما دو نفر و آنها پانزده نفر بودند. گفتم:
حركت كنيد. اما آنها هيچ حركتی نميكردند!
طوری بين ما قرار گرفتند كه هر لحظه ممكن بود به هر دوی ما حمله كنند.
شايد هم فكر نميكردند ما فقط دو نفر باشيم!
دوباره داد زدم: حركت كنيد و با دســت اشاره كردم ولی همه عراقيها به
افسر درجهداری كه پشت سرشان بود نگاه ميكردند!
افسر بعثی ابروهايش را بالا ميانداخت. يعنی نرويد! خيلی ترسيدم، تا حالا
در چنين موقعيتی قرار نگرفته بودم. دهانم از ترس تلخ شد. يك لحظه با خودم
گفتم: همه را ببندم به رگبار، اما كار درستی نبود.
هر لحظه ممكن بود اتفاق بدی رخ دهد. از ترس اسلحه را محكم گرفتم. از
خدا خواستم كمكم كند. يكدفعه از پشت سنگر ابراهيم را ديديم. به سمت ما
میآمد. آرامش عجيبی پيدا كردم. تا رسيد، در حالی كه به اسرا نگاه ميكردم
گفتم: آقا ابرام، كمك! پرسيد: چی شده؟!
گفتم: مشكل اون افسر عراقيه. نميخواد اينها حركت كنند! بعد با دست،
افسر را نشان دادم. لباس و درجهاش با بقيه فرق داشت و كاملا مشخص بود.
ابراهيم اســلحهاش را روی دوشش انداخت و جلو رفت. با يك دست يقه
افسر بعثی و با دست ديگر كمربند او را گرفت و در يك لحظه او را از جا بلند
كرد! چند متر جلوتر او را جلوی پرتگاه آورد.
تمامی عراقيها از ترس روی زمين نشســتند و دستشان را بالا گرفتند. افسر
بعثی مرتب به ابراهيم التماس ميكرد و ميگفت: الدخيل الدخيل، ارحم ارحم
و همينطور ناله ميكرد. ذوق زده شــده بودم، در پوست خودم نمیگنجيدم،
تمام ترس لحظات پيش من برطرف شــده بود. ابراهيم افسر عراقی را به ميان
اسرا برگرداند. آن روز خدا ابراهيم را به كمك ما فرستاد.
بعد با هم، اسرا و افسر بعثی را به پايين ارتفاع انتقال داديم.
راوی : مهدی فریدوند و مرتضی پارسائیان
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜✨
@Antiliberalism