eitaa logo
˖⁠ درختِ نوزده‌ساله𓋼 ˖⁠
905 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
666 ویدیو
3 فایل
به نامِ خالقِ علیﷺ و اولادِ علیﷺ - من را اگر گم کردی ، در لابه‌لای شفق قطبی و قلب درختان تنومند و میان موج های اقیانوس به دنبالم بگرد. - مالک اینجا یک درختِ نوزده‌ ساله‌ست‌⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁩🌱! -کپی؟ خیر فقط فور. ـ سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات!
مشاهده در ایتا
دانلود
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- یا باب‌الحوائج🖤 *شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد🖤🏴
به نام خدا ✨ ←ثوابِ کارهای خوبِ امروزم + ساعاتِ‌ مطالعه‌م هدیه به : - امام کاظم ( علیه‌السلام ) + شهید رضا عباسی
- نورِ چشمک‌زنِ دستبندِ مامور فعال شده بود! این یعنی نوبت این رسیده که یه بچه‌ی دیگه از سرزمین بالا فرستاده بشه به زمین! مامور دفترچه‌ش رو چک کرد و فقط با کلمه ( ماه ) مواجه شد! مامور شونه‌ای بالا انداخت و با خودش گفت : احتمالا پدر و مادرش هنوز برای انتخاب اسمش مُردد ان! به هر حال! باید دنبالش بگردم و تحویل‌ش بدم! بزار ببینم.. اسمشو با جوهرِ نقره‌ای نوشتن ، پس باید سراغشو از بانو سلنه (الهه‌ماه) بگیرم! مامور بِشکنی زد و در کسری از ثانیه ، در قصرِ زیبای الهه ماه که در وسط آسمان قرار داشت ، ظاهر شد. - بانو سلنه؟! + عصرتون بخیر مامور بزرگ! نوبت کدوم یکی از بچه‌های منه؟ - عصر شماهم بخیر بانو ! دلیل حضورم همینه ؛ اسم نداره و فقط توی پرانتز نوشته ماه. + عاووو! نوبت اون پاندا کوچولو شده؟! - ببخشید؟! + اون یکی از مهربون‌ترین و بانمک‌ترین بچه‌هاییِ که بهشون قلب هدیه دادم! لپ‌های خیلی بامزه ای داره! چشماش خیلی قشنگن! و مهمتر از همه‌چیز اخلاقشه! خیلی مهربونه و زود با بقیه جور میشه ! از اون بچه‌هاییِ که بجز بچه‌های خودم ، بچه‌های هِرا (الهه‌قدرت) و ثتیس(الهه دریا) و سایلنوس (الهه‌جنگل) هم دوست دارن باهاش وقت بگذرونن! خودمم خیلی دوسش دارم:)))! - عجب! دقیقاً نوبت همین بچه پانداییِ که عرض کردید! + به احتمال زیاد میتونید کنارِ دریاچه زمرد پیداش کنید! اون علاقه زیادی به رنگِ سبزِ این دریاچه داره ، در ثانی اونجا با بقیه بچه‌ها شعر میخونه و آب‌بازی می‌کنه :) - صحیح! با اجازه. مامور دوباره بشکنی زد و اینبار دقیقاً کنار دریاچه‌زمرد ظاهر شد . به بچه‌هایی که اونجا شنا میکردن نگاهی کرد و چشمش خورد به اون بچه‌ای که نورِسپید رنگی از کالبدش ساطع میشد؛ خودش بود! این نور هم دقیقاً تایید کننده‌ی این بود که بچه ، همون ماهِ موردنظره! مامور به سمت بچه رفت ؛ بچه شده بود لیدرِ کلی بچه‌ی دیگه و هدایتشون میکرد و مراقبشون بود که یه وقت ناخواسته مشکلی پیش نیاد... این ویژگیهای خوب تو وجودش بود! صددرصد که وقتی به زمین فرستاده بشه‌هم قراره همینطور به فکر دوستاش باشه:) مامور جلوی بچه ایستاد و گفت : نوبت توعه بچه‌جان! بچه نگاهی به مامور انداخت ، لبخندی زد و گفت باشه! و در همون لحظه بدون ذره‌ای توجه از کنار مامور رد شد و کاملاً بیخیال به شنا کردنش ادامه داد و داد زد: بچه‌ها سریعتر شنا کنیدددددد! مامور ابرو هاش بالا داد . - پس که اینطور! بچه‌ی پر رو! مامور در کسری از ثانیه ، بچه رو بغل کرد و راه افتاد به جایگاهِ تحویل بچه؛ ~ عه بزارم پایین ، تازه داشتم شنا میکردممم! - دیگه بسه هرچی تا الان شنا کردی بچه‌جان باید بری به زمین! ~ قربونت برم من ، زمین هم میرم ، ولی ما قرار بود بعد شنا باهم شعر بخونیم!! دورت‌بگردم به اون دفترچه‌ت دوباره نگاه کننن ، شاید اشتباه شده باشه‌هااا! - رفتی زمین تا صبح برای مامان و بابات شعر بخون ، اشتباه تو کار کن نیست پسرجان! ~ باشه ولی من دخترم :) ! - عـ.. جدیـ.؟ بله درسته.. منظورم همون بود دخترجان !.. ولی زیادی داری حرف می‌زنی! کافیه! به خونه جدیدت خوش اومدی ! دخترک تا خواست حرفی بزنه مامور چشماشو بست ؛ برای لحظاتی چشمای دخترک بسته بود... دختر کوچولو تلاش می‌کرد پلک‌های نازکش رو باز کنه و ببینه اطرافش چه خبراییه؟... دخترک توی سرزمین بالا چشماش بسته شد و روی زمین باز شد ؛ دخترک متولد شده بود!🤍 ←بله ! مون خانومی توی یه روزِ خوشگلِ برفی متولد شده بود :))) مونِ عزیزم تولدت مبارکا باشه خانومی🫂 هرچی حالِ‌خوبِ از خدا برای‌تو میخام♡ خیلی خیلیییی خوشحالم که باهات آشنا شدم 🌱🌕 ان‌شاءالله تولد ۱۲۰ سالگیت خانومی❤️‍🔥
- سوره مومنون ، آیه ۱۸ * الحمدلله رب العالمین که خالقِ ما بهترینِ آفریننده هاست🤍🫂🤌🏻! چرا که این ذخیره سازی آب نشونه‌ی لطف و مهربونی و رحمت خداست و نشون دهنده‌ی اینه که خداوندِ بزرگوار از ماها و نیازهای ما بی‌خبر و غافل نیست🤌🏻🫀 شکرت خدایا🫂
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- لوکیشن؟ شمالِ زیبای ایران ، سریالِ‌پایتخت♡