˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
بعد از زیارت و هم صحبتی و خندههای بسیار و خوردن غذای نذری تبرکی😭 تصمیم گرفتیم بریم بیرون یذره پیاد
و البته سر راه به چندتا پاساژ کوچولو هم سر زدیم (✿^‿^)🤏🏻
پاساژ لباس بچههه😭😭😭
من و دوستام فقط درحال گریه و شیون و ناله بودیم از زیبایی 🥲
* شما اصن پاپیون و شلوارک پسرمو ببین(╥﹏╥)💚
اون سرهمی زمستونی صورتی دخترکمو ببین(TT)💓
عااااااااااااااااااخ دوستان:)
من عااااااااااااااااااشق دفترچهم :)
فقط دفترچه(╥﹏╥)
اصن خریدن دفترچه برام مثل تراپی میمونه:»
* البته چون اینجا فقط اجازه داشتم ببینم و نمیتونستم همشونو بخرم ، حسش بیشتر برام مثل عذاب الهی بود 😄💔