Reza Sadeghi - Khandeye Majazi (320).mp3
9.59M
❖🎺ஜ🎻•°°•🎻ஜ🎺❖
@Arameeshbakhoda
🎼 مــوزیــڪ شـــ🌙ـــب🌟
🎤 رضـــا صـــادقـی ↯↯
🎼 خـنـــده مــجــــازی
#جــدیـــد
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠
🔷🔸 هـر شـــ🌙ـــب یـــڪ🔸🔷
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
به خاطر فوت خواهرم جهت مراسم تدفین در خانهاش حضور یافته بودم.
شوهر خواهرم کشوی پایینی دراور خواهرم را باز کرد و بستهای را که میان کاغذ کادو پیچیده شده بود، بیرون آورد و گفت:
لای این تکه کاغذ یک پیراهن بسیار زیباست.
او پیراهن را از میان کاغذ کادو بیرون آورد و آن را به دستم داد.
پیراهنی بسیار زیبا، از پارچه ابریشمی با نوارهای حاشیه دوزی شده، هنوز قیمت نجومی پیراهن روی آن چسبیده بود.
او گفت:
اولین بار که به نیویورک رفتم، هشت-نه سال پیش، ژانت آن را خرید.
او هرگز آن را نپوشید، آن را برای موقع به خصوصی نگه داشته بود، به هرحال، گمان میکنم آن موقع فرا رسیده است.
او پیراهن را از دست من گرفت و آن را همراه با وسایل مورد نیاز دیگر روی تخت گذاشت تا پیش مدیر بنگاه کفن و دفن ببرد.
او با تاسف دستی روی پیراهن نرم و ابریشمین کشید، سپس کشو را محکم بست و رو به من کرد و گفت:
هرگز چیزی را برای موقع بخصوص نگذار، هر روزی که زنده هستی، خودش زمانی به خصوص است.
در هواپیما، هنگام برگشت از مراسم سوگواری خواهرم، حرفهای شوهر او را به خاطر آوردم.
یاد تمام آنچه خواهرم انجام نداده بود، ندیده بود یا نشنیده بود افتادم.
یاد کارهایی افتادم که خواهرم بدون اینکه فکر کند آنها منحصر به فرد هستند، انجام داده بود.
حرفهای شوهر خواهرم مرا متحول کرد
هم اکنون بیشتر کتاب میخوانم،
کمتر گردگیری میکنم.
توی ایوان مینشینم و از منظره طبیعت لذت میبرم، بدون اینکه علفهای هرز باغچه کفرم را در بیاورند.
اوقات بیشتری را با خانواده و دوستانم سپری میکنم و اوقات کمتری را صرف جلسات میکنم.
سعی میکنم از تمام لحظات زندگی لذت ببرم و قدر آنها را بدانم.
هرگز چیزی را نگه نمیدارم.
از آوردن غذا در ظروف بلور و چینیهای نفیس برای هر رویداد به خصوصی مثل وزن کم کردن، اتمام شست و شوی ظروف داخل ظرفشویی یا سرزدن به اولین شکوفه کاملیا استفاده میکنم.
وقتی به فروشگاه میروم، بهترین کتم را میپوشم.
شعار من این است:
#سعادتمندانه_زندگی_کن
من عطرهای گران قیمت خود را برای مواقع به خصوص نگه نمیدارم،
نهایت تلاش خود را میکنم که کاری را به تعویق نیندازم، یا از کاری که خنده و شادی به زندگیام میآورد، امتناع نکنم.
هر روز صبح که چشمانم را باز میکنم، به خودم میگویم:
امروز منحصر به فرد است.
در واقع، هر دقیقه، هر نفس موهبتی یکتا از جانب پروردگار محسوب میشود.
👤 #رزا_هرفورد
❗️قدر لحظههای زندگی خود را بدانیم!!!
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
➯ @Arameeshbakhoda
🌸سلام به جمعه 7دی ماه
💜خوش آمدید
🌸براتون روزی زیبا
💜یک شادی بی پایان
🌸یک نور از جنس امید
💜یک لب خندون
🌸یک زندگی عاشقانه
💜از خداوند خواهانم
🌸روزتون پرخیر و برکت
💜لحظههاتون پراز امید
🌸دلاتون شاد و بیغم
💜تنتون سالم
🌸جیباتون پر پول
💜سفرهتون پر برکت باد
🌸زندگیتون شیرین
💜و پـراز گـلبـرگهـای عشق
🌸آدینهتون شــاد شــاد
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠
❄️🌨 نــیـــــایـــش
صـبـــح گـــاهـی 🌨❄️
خدایا❣
امروز روز خوب جمعه است
در اين آدینه مبارکــــــــَ
مهربانا
به من و همهی دوستان و عزيزانم
سلامتی...؛
شادمانی...؛
موفقيت و عشق ...؛
ارزانی دار تا عمر مانده را به شادى بگذرانيم ...
همديگر را دوست بداريم ...
چشمی كه زيبایی قسمت كند
دستی كه به ياری شتابد
زبانی كه ذكر مهر گويد
دلی كه تسكين درد گردد
را داشته باشیم ...
خداوندا❣
از تو میخواهم در این آدینه زیبا
برای همه دوستانم روزی زیبا رقم بخورد...
#آمیــــن_یا_رب_العالمین
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
عصرهای جمعه
هم میتواند قشنگ باشد
حتی اگر در زمستان باشد
عصرهای جمعه میتواند ماندگار باشد
اگر با جمله های زیبا و لبخند زیباترش کنی
عصرهای جمعه میتواند شاد باشد
اگر با جمله محبت آمیزی لبخند را بر لبان عزیزانت بنشانی
نگذار برای جمعه بعد...
از همین الان شروع کن
مگر این جمعه چه کم دارد
هدیه زیباتر از "دوست داشتن " تو
با یک لبخندی زیبا
و یک فنجان چای
عشق را مهمان قلبتان کنید
شاید
شما دلیل زیبا شدن
یک عصر جمعه
کسل کننده باشید.
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
Mohsen Ebrahimzadeh - Gole Poone.mp3
8.05M
❖🎺ஜ🎻•°°•🎻ஜ🎺❖
@Arameeshbakhoda
🎼 مــوزیــڪ شـــ🌙ـــب🌟
🎤 مـحـســن ابـــراهـیـــم زاده ↯↯
🎼 گـل پـــونــه
#جــدیـــد
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠
🔷🔸 هـر شـــ🌙ـــب یـــڪ🔸🔷
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
غروب بود و چشمان من و برادرم به در خشک شده بود. مادرمان نگران بود و قلب من تحمل این دوری را نداشت.
باران شدیدی باریدن گرفته بود و آب در مسیل شهر همچون رودی خروشان میغرید.
آبان ۷۶ بود و هنوز تلفن همراه باب نبود، همه دلواپس پدر بودیم.
هیچ وقت بیخبر دیر نمیآمد اما امشب چند ساعتی بود که ما را چشم انتظار گذاشته بود.
با گذر زمان هر لحظه دلمان ریش میشد از نبودش، از دوریش
صدای زنگ تلفن توجهمان را به کنج اتاق جلب کرد، مادر دوید، پدر بود میگفت سیل در برخی جاها خانهی مردم را پر کرده و باید برای کمک، زیر باران بماند.
گویی مهربانی او محدود به دیوارهای خانه نبود.
حالا که برای اولین بار اینقدر از او دور بودم، مدام آه میکشیدم و با خود میگفتم چگونه نبودش را تاب بیاورم؟
بامداد شد، این اولین باری بود که تا صبح بیدار مانده بودم.
با شنیدن صدای چرخیدن کلید در قفل در، بیاختیار به سمت در دویدم.
آن روز، شیرینی بودنش را با تمام وجود چشیدم و خدا را شاکر بودم از این نعمت
چند روز بعد با پدرم این خاطره را ورق زدیم.
میگفت: یادت باشد همهی ما به جز پدری که از خون او هستیم، پدر دیگری هم داریم که از هر پدری مهربانتر است.
پدری که همیشه دل نگران و دعاگوی ماست و ما غافل از این همه محبت پدرانه، اکثر اوقات حتی یادی از او نمیکنیم چه برسد به اینکه بیتاب نیامدنش باشیم.
هر وقت دلت برای من تپید، اول او را یاد کن.
هر بار که خواستی به من سلام دهی، پیش تر به او سلام بده.
هر زمان که انتظار آمدنم را کشیدی، برای زودتر آمدن او دعا کن.
🍃أللَّھُـمَ ؏ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠
❄️🌨 نــیـــــایـــش
صـبـــح گـــاهـی 🌨❄️
پروردگارا.....!
"تو" را در حضور همه و چه در خلوت میخوانم..
"تو" را در جای جای وجودم قرار میدهم
و میخواهم همیشه در قلبم جا داشته باشی....
من "تو" را میپرستم و به
"تو" محتاجم و با افتخار به "تو" مینازم چون خوب میدانم همیشه با منی
چه خوب که هستی و چه خوب تر که در دلم جای داری ،،،،،،
"تو" بزرگتر از آنی که فکرش را میکردم...
معبود من.....!
"تو" را نفس میکشم عمیق و پاک مثل خنکای دم صبح ، هوای کوهستان با مهی جاری شده در بلند ترین نقطه اش ،،،،،،
هر زمان هر بلایی سرم آید تقصیر دوری از توست، بیخودی پای تقدیر و سرنوشت میگذارم، بی "تو" هیچم ....
رهایم مکن و دستم را بگیر....
آمین آمین آمین.....
الهی شکر.......
نیک فرجام باشید به امیدخدا......
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
انسان بیشباهت به «آب» نیست
اگر بخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد،
باید جریان داشته باشد...
باید پیِ برخورد با سنگها و سختیها را به تنش بمالد...
باید شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشد...
تا باران شود و بر جهان ببارد…
وگرنه کسی که تحمل سختیها را نداشته باشد،
همچون آب ساکنی است که صدایش به کسی آرامش نمیدهد
با دیگران که کنار نمیآید هیچ،
خودش را هم نمیتواند نجات دهد...!
مرداب میشود و میگندد …
سفر زندگی
با همراهی و همدلی کیفیت مییابد
با قدردانی روح میگیرد
با حمایت از رشد یکدیگر
شکوفایی را جذب میکند
و با ابراز عشق و محبت
قداست و ارزش زیستن مییابد!
لحظههاتون به مهر💞
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
همهی ما آدمها باید یه لیست حضور غیاب داشته باشیم... یه لیست بلند که اسم تمام آدمهای دور و نزدیک زندگیمون رو بنویسیم
هر وقت تو زندگیمون اتفاقی افتاد، یکی یکی اسمهای اون لیست رو بخونیم و ببینیم کی حاضر بوده و کی غایب...
چه آدمهایی تو روزهای سخت زندگیمون حضور داشتن و چه آدمهایی فقط تو خوشی کنارمون بودن!!!
چه آدمهایی تو طوفان دستمون رو گرفتن و چه آدمهایی بعد از تموم شدن طوفان آفتابی شدن ...
لیست رو نگاه کنیم تا بفهمیم حضور آدمها به دور و نزدیک بودنشون نیست ...
به اندازهی ارزشی هست که براشون داریم
حضور غیاب که تموم شد
شروع کنیم به حذف کردن
حذف کردن آدمهایی که بیش از حد تو زندگیمون غایب بودن
آدمهایی که باید بفهمن دیگه تو زندگیمون جایی ندارن ...
بعد از حذف، لیست رو خوب نگاه کنیم تا بدونیم چند نفر تو خوشی و سختی کنارمون بودن
چند نفر امتحانشون رو پس دادن
میدونم آدم های کمی باقی میمونن ولی کدوم یکی بهتره؟
یک لیست بلند از آدمهایی که همیشگی نیستن و فقط تو خوشی حضور دارن
یا یه لیست کوتاه از آدمهایی که هیچوقت تنهات نمیذارن، حتی تو سخت ترین شرایط!!
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠
🔷🔸 هـر شـــ🌙ـــب یـــڪ🔸🔷
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
برگهﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ:
ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ،
ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎورد ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ
ﺷﺪﯾﺪﺍً ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ.
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰﺑﺮﺩ
ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺳﺎﻛﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ
ﺷﺨﺺ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ میدهد،
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ
ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ میکنید ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﺪ
ﺟﻮﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ
ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ میکرد ﮔﻔﺖ:
ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ
ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ننوﺷﺘﻪﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ،
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ،
ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ،
ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺴﺖ
ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍست ﺭﺣﻢ كنيد تا رحمت آسمانها شامل حال همهی ما بشود.
⇦ ڪلیڪ ڪنید⇩⇩⇩
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
☑️ ڪـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟
@Arameeshbakhoda