📝
نگذارید بادکنک بیش از حد باد شود...
یک ماشین بوق میزند و ما با تمام وجود میخواهیم رانندهاش را از وسط نصف کنیم.
در اتوبوس بچهای گریه میکند، دندانهایمان را از خشم به هم فشار میدهیم.
یک نفر سؤالی را دو بار تکرار میکند و میخواهیم سرش را به دیوار بکوبیم.
در ترافیک، ماشین جلویی چند ثانیه دیر حرکت میکند، دلمان میخواهد گاز بدهیم و از رویش رد شویم.
بچه چیزی از دستش میافتد و میشکند. چنان داد میزنیم که انگار کسی را کشته است.
آیا واقعا این چیزها تا این حد عصبانیکننده هستند؟
بسیاری از چیزهایی که باعث میشوند به شدت عصبانی شویم، در واقع دلیل اصلی عصبانیت ما نیستند.
از جای دیگری دلخوریم.
مسائل حلنشده در زندگیمان به مرور زمان جمع شدهاند و بادکنکی از خشم ساختهاند.
حالا هر سوزن کوچکی میتواند ما را منفجر کند.
مرد یا زنی ممکن است به خاطر رفتاری خاص از همسرش دلخور باشد و سالها در مورد آن چیزی نگوید. آن رفتار هم مدام تکرار میشود و بادکنک باد میشود.
کارمندی از همکار خود گلایه دارد و هیچ نمیگوید و بادکنک هرروز باد میشود. فردی از خانواده آسیب دیده، در زندگی سرگردان و افسرده است و برای سالها تراپی نمیرود و از هیچکس هم کمک نمیخواهد. بادکنک هرروز بیشتر باد میشود.
دانشجو، زورگویی استاد راهنما را سالها تحمل کرده و سکوت میکند.
تکلیف مسائل زندگی را روشن کنید.
نگذارید مسائل در طولانیمدت، حلنشده باقی بمانند. در مورد آنها حرف بزنید، گفتگو کنید یا توافق کنید.
اگر با تلاش هم حل نمیشوند و راهی ندارند، آنها را بپذیرید و راه دیگری در زندگی آغاز کنید.
بلاتکلیف ماندن مسائل، روان ما را فرسوده میکند. نگذارید بادکنک خشمتان، بیش از حد باد شود.
🍁 @Matne_talayei
با این زبون میشه مسخره کرد، با همین زبون میشه روحیه داد
با این زبون میشه ایراد گرفت، با همین زبون میشه تعریف کرد
با این زبون میشه دل شکست، با همین زبون میشه دلداری داد
با این زبون میشه آبرو برد، با همین زبون میشه آبرو خرید
با این زبون میشه جدایی انداخت، با همین زبون میشه وصل کرد
با این زبون میشه آتش زد، با همین زبون میشه آتش رو خاموش کرد
اگر اختیار هیچ چیزُ نداشته باشیم، اختیار زبونمونُ که داریم ...
زبون استخون نداره ولی استخوان میشکونه حواسمون به اختیار زبونمان باشه