هدایت شده از باهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت در سرعقل باید،بی کلاهی عار نیست ...
هدایت شده از باهم
کاهش مشارکت رمز آشوب انتخابات ۱۴۰۲
«مقدمفر» عضو شوری سیاستگذاری مجمع عالی بیداری اسلامی:
🔹امروز دشمن در استمرار فتنهانگیزیهای خود دو هدف حمله و تهاجم به رهبر معظم انقلاب اسلامی و سلب حمایتهای مردمی از نظام اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است.
🔹اگر دشمنان در فتنه ۸۸ روی سلامت انتخابات مانور داشتند و تقلب را رمز آن فتنه قرار دادند برای این انتخابات رمز آشوب را کاهش مشارکت قرار دادهاند.
🔹برخلاف ادعای مدعیات برخی جریانهای سیاسی مسئله اصلی آنها رقابت نیست و حتی اگر در زبان آن را بیان کنند در دل به دنبال انتخابات رقابتی نیستند.
🔹این جریانهای سیاسی که سرمایههای اجتماعی خود را از دست دادهاند، امروز با بحران هواداران معترض روبهرو هستند و بیش از آنکه به دنبال رقابت باشند، به دنبال ایجاد یک بازی دو سر برد برای خود و دو سر باخت برای نظام یعنی «کاهش مشارکت» هستند.
🔹باید پذیرفت مشکلات وجود دارد و کسی نباید منکر وجود این مشکلاتی که مردم را در رنج و زحمت قرار داده است برآید، اما باید هم ریشه مشکلات را شناخت و هم راه حل درست برای حل آنها پیدا کرد.
🔹بهترین راهحل مشکلات انتخاب نمایندگانی فهیم، شایسته و انقلابی که منافع حزبی و سیاسی و جناحی خود را بر منافع ملت ترجیح ندهند و با سلامت فکری و عملی برای حل مشکلات تدبیر و چاره جویی کنند، است.
tn.ai/2939114
@TasnimNews
هدایت شده از باهم
دعای سمات با صدای موسوی قهار .mp3
16.92M
دعای سمات
با صدای دلنشین موسوی قهار
┏━━━🌸🥀━━━┓
🥀
🥀
هدایت شده از باهم
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا با دقت گوش کنیم تا آگاهی بیشتری پیدا نمائیم👌👌
هدایت شده از باهم
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 تا حالا روضه خوانی این شکلی👆
دیده بودید؟
🏴 مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع)بود.
حالات وخصائص عجیبی داشت
در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد
موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند
بدون میکروفن صدای رسائی داشت.
یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد.
وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟
این عارف فرزانه میگفت
شیخ حسین سامرائی بمن گفت:
شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و روضه زینب کبری(س) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود:
شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم زینب قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند
سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم.
روحش شاد
https://eitaa.com/hoseyneyemohebanhazratealiasghar
هدایت شده از باهم
💠 قدم قدم تا کربلا
🔻 قالَ الصَّادِقُ عَلَیهِالسَّلَامُ: «مَن خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ یُریدُ زِیَارَهَ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبِی طَالِبٍ عَلَیهِمَاالسَّلَامُ، إن کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطوَهٍ حَسَنَهً، وَ حَطَّ بِهَا عَنهُ سَیِّئَةً، حَتَّى إذَا صَارَ بِالحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ المُفلِحِینَ، وَ إذَا قَضَى مَناسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الفَائِزیِنَ، حَتَّى إذَا أرَادَ الإنصِرَافَ أتَاهُ مَلَکٌ، فَقَالَ لَهُ: أنَا رَسُولُ اللَّهِ، رَبُّکُ یُقرِئُکَ السَّلامَ، وَ یَقُولُ لَکَ: استَأنِفِ العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى.»
✍️ امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
هر کس به قصد زیارت حسین بن على بن ابى طالب علیهماالسّلام از خانه اش بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند براى هر قدمی که برمیدارد، حَسَنهاى برایش مینویسد و گناهی از او محو میکند و چون به حرم امامحسین علیهالسّلام رسید، خداوند [نامِ] او را جزو رستگاران مىنویسد و چون زیارتش را به پایان بَـرَد، خداوند [نامِ] او را از رهایى یافتگان مىنویسد و چون بخواهد باز گردد، فرشتهاى نزد او مىآید و به او مىگوید: «من، پیامآور خدایم؛ خداوند، به تو سلام مىرساند و مىفرماید: "عمل، از سر گیر که گذشتهات آمرزیده شد”.»
📚 کامل الزّيارات، ص ۱۳۲.
📎 #محرم
📎 #اربعین
🖇 لینک مطلب:
🔸 https://btid.org/fa/photogallery
💠 پرسمان اعتقادی استاد محمدی
╭┅─────────┅╮
@ostadmohamadi 🌺
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از باهم
🇮🇷 آمار پیشثبتنام انتخابات مجلس تا پایان روز پنجم
🔻سخنگوی ستاد انتخابات:
🔹امروز ۴۲۶۵ نفر و در مجموع ۲۷۷۳۱ نفر پیشثبتنام کردهاند.
🔹یکشنبه ساعت ۱۸ پیشثبتنام به پایان میرسد.
#انتخابات_مجلس
@basijnewsir_kerman
هدایت شده از یا ضامن آهو
حکایت عبدالله دیوونه
🌹اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت .
💔😭😭
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین
برای دیگران هم ارسال کنید
شاید یک نفر دلش شکست...
🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
#امام_زمان
#اربعین
#حجاب
کانال 👇👇👇
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
خوشنودی آقا
امام زمان
صلوات
@AAAAAAAACCC
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛