#مدح_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#بی_بی_جانم
کِرامت ، خشتی از
قصر بلندت
سخاوت تا قیامت مُستمندت
#فاطمه_جان
امامان آبرومندِ جلالت
امیرِمؤمنان مَحوِ کلامت
پیمبر (ص) عاشقِ راز و نیازت
خدا فخریّه دارد بر نمازت
تمام آفرینش ، پای بستت
پیمبر (ص) خم شد و
بوسید دستت ...
#شاعر_استاد_سازگار
اما اون دست دیگه این شبا بالا نمیآد ، اون دست دیگه نمیتونه زینبو بغل بگیره ، لذا گلایه زینب اینه ، مادر مادر مادر ...
دگر به سينه و پهلو
مرا نميگيري ؟
مگر به سينه و پهلو
چه ديدي ، اي مادر ؟
#شاعر_استاد_موید
بگم بی بی جان مگه اون روز نبودی ، بینِ درو دیوار ، مادرت زمین خورد ... مگه اون روز ندیدی مادرت صدا میزد : فِضّه بیا بیا بیا ..
صدای ناله ی او را
زِ پشتِ در شنیدم من
خدا داند که از زینب
خجالت می کشیدم من
یه نگاه میکردند می دیدند مادر روی زمین افتاده ، یه نگاه میکردند بابا بیاد کمک ؟ اما می دیدند بابارو دارند میکِشونند می برند ...کمک مادر برم ؟ یا کمک بابا کنم ؟ خیلی روز عجیبی بود ، بزار یک بیت از زبان امام حسن بخونم :
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
( به خدا اگه فکرکنی مادرت حتی زمین بخوره ... ، چه حالی بهت دست میده ؟ ، تا چه برسه به اینکه ببینی کسی داره مادرت رو میزنه ... ؟ )
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
خواهرانم نفَس نفَس
چه غریبانه میزدند
#شاعر_استاد_سازگار
مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اما یه کسی که تا حالا اسم نحسش رو کمتر شنیدی ، اون هم میزد ... او بدتر از همه میزد ... « خالدِ بنِ ولید » ، تاریخ نوشته ، یه تازیانه به سرِ حضرت زد ، ... دیگه مادرتون سردرد میکرد ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْس » دستمال به سرش می بست ، مادرمادر مادر ... نفسم حبس شد به دل ... اصلا یادش می افتی میخواهی داد بزنی ... تازیانه به سرِ مادر خورد ، لذا از اون روز دیگه سردرد میکرد ، سرش رو با دستمال می بست « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، باكِيَةَ الْعَيْن ... »
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد ...
#شاعر_استاد_سازگار
لذا به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا چرا روضه مارو نمیخونی ؟ عرض کرد آقا من همش روضه شمارو میخونم ، حضرت فرمود : نه روضه مارو نمیخونی ، گفت آقا روضه شما کدومه که من نمیخونم ، فرمود : روضه ما اون روزی بود که مادرمون رو جلوی چشمِمون زدند ...
در کودکی لرزاند به هم
پیکرِ مارا ، پیکرِ مارا
در پیشِ چشم ما زدند
مادر مارا ، مادر مارا
مدینه جلو چشم دختر ، مادر رو میزدند ، جلو چشم پسر، مادر رو میزدند ، ... توو مجلس یزید هم جلو چشم دختر ، یزید با چوب میزد به لب و دندانِ حسین ... هان اگه ناله داری ، این ناله ات رو حبس نکن ، چون خیلی سخت بود این صحنه ، اونقدر سخت بود ، زینب گریبان پاره کرد ، یه روایتی دیدم ، اگه حقشو ادا میکنی بگم ؟ نوشتند یزید آنقدر با چوب محکم میزد ، دندان های ثنایای ابی عبدالله شکست ... ؟؟؟ حسییین ...
#هیئت_ثارالله_قم
۴ دی ماه ۱۴۰۱
3. در آغاز جوانی.mp3
2.74M
#زمزمه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
در آغازِ جوانی
شدی قامت کمانی
زده بر پیکرِ تو
فلک ، رنگِ خزانی
#ملودی_دوم
بمیرم برایت که پژمردی
تو در بینِ کوچه زمین خوردی
#بند_دوم
در و دیوارِ خونین
تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه
امان از دست سنگین
#ملودی_دوم
کبودی شده قسمت رویت
شکسته شد از کینه پهلویت
#بند_سوم :
امان از داغ مادر
امان از آهِ مضطر
امان از کوچه ها و
طناب و دستِ حیدر
#ملودی_دوم
امان از هجوم عدویِ پست
زده تازیانه به رویِ دست
( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار
#هیئت_ثارالله_قم
۴ دی ماه ۱۴۰۱
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
بسم ربّ العشق ربّ العالمین
عشق مولایم امیرالمومنین
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
انبیا دُرّند و دریا فاطمه
لم یکن ایجاد لولا فاطمه
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
صحبت از کفن است و
دفن نیمه شب ...
21.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
شد صدای فاطمه آرام تر
ای برادر ها همه آرام تر
6. کلیات صوتی.mp3
11.54M
صوتی کامل
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
بسم ربّ العشق ربّ العالمین
عشق مولایم امیرالمومنین
.
#غزل_مصیبت
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
اهلِ عالم آبرویم از همین شالِ عزاست
سینهام شش دونگ نذرِ هایهایِ روضههاست
اشکهایِ چشم را هر فاطمیه میخرد
مادری که پشتِ در نای وُ نوایِ روضههاست
فاطمیه ناخودآگاه از نگاهم میچکد
شبنمی که حاصلی از کوچههایِ روضههاست
کوچهای تنگ و دلی از سنگِ خارا سختتر
یاسِ نیلی دسترنجِ پنجههایِ روضههاست
پنجهای که جایِ آن بر صورتِ گلبرگ ماند
صورتی نیلوفری که سینمایِ روضههاست
داستانی دارم از جنسِ گلابِ نابِ یاس
میخِ در آغشته با خونلختههایِ روضههاست
دستِ غیرت در طناب است و غلافی از عذاب
روزیِ بازویِ حامیِ ولایِ روضههاست
بر دری که نیمی از آن سوخته خاکی به جاست
این نشانی از لگد یا جایِ پایِ روضههاست
خانهای دیدم که در آن مَحرم از مَحرم گرفت
رویِ خود را این تمامِ ماجرایِ روضههاست
نالهیِ تنها جوابِ اَلسّلامِ بوتراب
آهِ سردِ سینه با خونابههایِ روضههاست
خاک بر کامِ تو ای شاعر کجاها میروی ؟!
روضهات سنگینتر از کربوبلایِ روضههاست
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
.
#فاطمیه
خون گریه میکنم - بر سینه میزنم
آخه مادرمو زدن
نامحرم میزد و - باز محکم میزد و
سایه ی سرمو زدن
تا در افتاد/ سر افتاد/ با یه دست بر کمر افتاد
پرپر افتاد / پر افتاد / مادرم خونجگر افتاد
(واااااااای)
یک مادر یه طرف - یک لشگر یه طرف
لگد اومد و بعد یه آه
خم شد یاس جوون - پر زد تا آسمون
کودکش ولی بیگناه
باز هتاکی/ غمناکی / مادرم سر تا پا خاکی
معجر سوخته/در سوخته/صورت و موی سر سوخته
(وااااااااای)
بازو، تازیونه - پهلو، تازیونه
رو زمین افتاد به رو
آه از روی کبود - خون جاری شده بود
امون از سیلی عدو
چادر پاره /چشم، تاره/ رو زمین ریخته گوشواره
نور در بنده/ شرمنده / دشمنش داره میخنده