|⇦•آیا به التماس گدایان...
#مناجات و توسل ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
آیا به التماس گدایان نظر کنند؟
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
*امشب بذار اینجوری حرف بزنم...*
باید به التماس گدایان نظر کنند
آنانکه خاک را به دَم خویش زرکنند
امشب بناست با منِ آلوده سر کنند
سرمایه ی بُکای مرا بیشتر کنند
حالا هجومِ خیل گدا را قبول کن
یا رب بحق فاطمه ما را قبول کن
من آن بهاری ام که اسیر خزان شدم
از ذکر تو که دور شدم، بد زبان شدم
هر چند پیری آمده و ناتوان شدم
در لیلة الرغائبِ تو میهمان شدم
بد کرده ام به حق خودم عفو کن مرا
بااهل بیت قهر شدم عفو کن مرا
*من با همه روسیاهیم آمدم ...*
شب های جمعه خیری و خیرات من چه شد
یاسین برای شادیِ اموات من چه شد
آن برکتی که بود به اوقات من چه شد
اُنسِ همیشگی به روایات من چه شد؟!
از یاد یار غفلتِ من اشتباه بود
با این و آن رفاقت من اشتباه بود
*امشب آمدم بگم"یا رفیقَ مَن لا رَفیق لَه"ته همه رفاقتا خودتی ،ته همه معرفتا خودتی، بد این در و اون درزدم، امشب آمدم میخوام هنرنمایی بکنم... همه هنرم رو، رو میکنم ماه رجب ماه کیه؟ رجب به نام کیه؟...*
امشب تمام نغمه ی لبها علی علی است
ذکری که نقش بسته بدنیا علی علی است
حِرزی که بسته شیعه به لب یا علی علی ست
زهرا نگاه کرده به هرجا علی علی است
بابای ما علی است، مسیحای ما علی است
شکر خدا که مَرجعِ اَعلای ما علی ست
گفتم علی و از نجف آمد ندا حسین
ای شیعه با علی تو بگو یکصدا حسین
لبیک یا غریب و لبیک یا حسین
صَلّو عَلی رقیه و صَلّو علی حسین
یک یا رقیه بوده همیشه دوای من
جانم فدای دخترِ اربابِ بی کفن
جانم فدای بازوی شلاق دیده اش
جانم فدای عمه ی مِحنت کشیده اش
جانم فدای چادرِ به هر سو کشیده اش
آن قَدّ زیر چکمه ی دشمن خمیده اش
حسین ...
|⇦•صَلَّی اللهُ عَلَیک...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
صَلَّی اللهُ عَلَیک
یه سلام که میدم رو به حرم
به حرم میرسه پای دلم
صَلَّی اللهُ عَلَیک
دل من به همین حرفا خوشه
آخه دوری ازت منو میکشه
ای قرار من با تو میگذره روزگار من
گره میخوره بی تو کار من جانِ دلم
من به هوای تو
گریه برای تو
به خوبیای تو محتاجم
خدا میدونه به
شبای جمعه ی
کرب و بلای تو محتاجم
آرام جان من
تو به داد دل من میرسی
ای رفیق روزای بی کسی
آرامِ جانِ من
دیگه قدرتو بیشتر میدونم
تا ابد پایِ خیمه ات می مونم
میخونم ازت
تا که اسم شما میاد وسط
ضربان دلم میگه فقط جانِ دلم
من به حبیب تو
چشم طبیب تو
اسم غریب تو محتاجم
من به محرم و
به شال و پرچم و
به بوی سیب تو محتاجم
یا لَیتنا کُنا مَعَک
حسین سلامُ الله علیک
|⇦•دستم نمی گردد هرگز...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
دستم نمی گردد هرگز کوتاه
از پرچمِ سرخِ یا ثارالله
من با همین پرچم روز محشر
دور تو می گردم ان شاءالله
ای سالار همه شهیدان
نَفسی لَکَ الفِدا حسین جان
بر لبم نشسته آه و ناله و افسوس
کی منِ شکسته دل رَوم حرم پابوس
خوش به حال عاشقت چه قسمتی دارد
اربعینِ کربلا چه لذتی دارد
بر مشامم می رسد هر لحظه بویش
بر دلم ترسم بماند آرزویش
کربلا کربلا، کربلا
با خطِ زر به لوحِ دل نوشت است
جای هر عاشقِ تو در بهشت است
کربلا قلبِ عالمین است
خوش باشد به غم تو دل سپردن
روی لب های من به وقت مردن
صَلَّی اللهُ عَلَی الحُسین است
کربلا، کربلا، کربلا
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از تو هم جدا نکند
حسین! آقام!
همهمیرنتومی مونی برام
ليلة الرغائب است و اشك بر گونه ام جاری است
برای من حرم بنویس، نجف تا کربلا کافی است
#کربلا
#لیلة_الرغائب
🆔
|⇦•منت به سرم گذاشتی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
منت به سرم گذاشتی آقا
منو باز توی روضه راه دادی
با این همه رو سیاهی اما
زیر عَلَم بهم پناه دادی
مدیون توام این لحظاتو
مدیون توام این برکاتو
گریه برای تو خیرِ کثیره
مدیون تو ام این حسناتو
محبتات یادم نمیره حسین
به لطف تو دارم نفس می کشم
اگه تا امروز پای تو نبودم
از این به بعد هر چی بگی رو چِشَم
سَمعَاً وَ طاعَتا اَباعبدالله
غیر از در خونه ات توی دنیا
جای دیگه خدایی خبری نیست
غیر از نَسَبِ نوکری تو
بعد مردنمون هیچ اثری نیست
کشتیِ نجاتِ همه عالم
با روضه توخوب میشه حالم
سینه زنیِ شغل شریفم
گریه برای تو رزق حلالم
بهتر از این خونه مگه جایی هست
مثل تو ارباب کجا پیدا میشه
نوکرِ غیر تو شدن ذلته
نوکر تو یک شبه آقا میشه
محبتات یادم نمیره حسین
به لطف تو دارم نفس می کشم
اگه تا امروز پای تو نبودم
از این به بعد هر چی بگی رو چِشَم
سَمعَاً وَ طاعَتا اَباعبدالله
ای رحمت واسعه حسینجان
بگو از خطاهام میگذری یا نه
حرف دل من این روزا اینه
من و کرب و بلا میبری یا نه
داغی رو دلم غیر حرم نیست
جایی که تو باشی چیزی کم نیست
غیر از حرمت چیزی نمیخوام
رویایی به جز این تو سرم نیست
چقدر دلم لک زده واسه حرم
بگو چیکار کنم بیام کربلا
غیر تو کی درد منو میدونه
از تو نخوام از کی بخوامکربلا
محبتات یادم نمیره حسین
به لطف تو دارم نفس می کشم
اگه تا امروز پای تو نبودم
از این به بعد هر چی بگی رو چِشَم
سَمعَاً وَ طاعَتا اَباعبدالله
•✾•
بدانید برای هرکس کربلایی وجود دارد.
تا ما را با کربلا نیازمودند از این دنیا نمیبرند!
#شهید_محمد_مسرور
مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»
استاد حاج منصور ارضی
ما را خریدی و جز، خیرت عطا نکردی
عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی
صد بار دیده ای که با دیگران نشستیم
تو سفرۀ خودت را از ما جدا نکردی
گفتند افتضاح است پروندهای که دارم
از بس بزرگواری تو اعتنا نکردی
بی آبروتر از من در لین جمعیت نیست
هرجا خجالتم را، دیدی صدا نکردی
نگذاشتی گناهِ من را کسی بفهمد
گفتی بیا دوباره خیلی خطا نکردی!!
خوابم نبرده از بس شوقِ وصال دارم
چون رو سیاهم را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب میلم به سوی مهدیست
خوردم زمین خدایی، هرجا دعا نکردی
بادِ صبا به حیدر پیغام میفرست
دردِ زیارتم را از چه دوا نکردی
چون که قدیمالاحسان ذکرِ حسینِ زهراست
گفتم مرا ببخشی چون و چرا نکردی
بابا مگر نگفتم، وقتی بیا که خوبم!
فکری برای دردِ این دست و پا نکردی ..
اجازه بدید زبان حال بگم: تا سر رو وارد خرابه کردن میخواست ادب کنه از جا بلند شد، هی میخورد زمین .. آخه پاهاش همه آسیب دیده بوده .. دیگه همون نشسته نشسته اومد سر رو به دامن گرفت صدا زد :
بالانشین! خرابه، جای سر شما نیست
چیزی ندارم اینجا، فکرِ مرا نکردی ..
در چهرۀ پر از خون یکبوسه سهم من نیست؟!
کم با سرِ شکسته حاجت روا نکردی ..
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی ..
آقاجان اولین شبِ جمعه ماه رجب اومدیم در خانهت .. خیلیا خودشون رو رسوندن کربلا، امشب یه کاری کن حسرت زیارت به دل ما نمونه .. تو که هر شب جمعه انبیاء و اولیاء و ملائکه میان حرمت .. روایت میگه فقط چهار هزار ملک مقرب میان تا صبح گریه میکنن برا حسین .. بعد ثواب این زیارت و گریه رو برا شیعیان و دوستانِ حسین مینویسن .. امشب انقدر زائر داری .. مادرت میاد .. انبیاء و اولیاء همه هستن .. حسین جان مارم دعوت کن ..
بدم الحسین الهی العفو ..
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم ..
اَللَّهمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَیءٍ *انقدر رحمتت واسعهست که تو این لیله الرغائب منم راه دادی بیام باهات حرف بزنم ..* وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَیءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَیءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَیءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَیءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ *یه وقت دیدن از دور یکی داره عصا زنان میاد .. گفتن بهش احترام بزارید این پیرمرد بتونه به ثوابش برسه، با عصا میزد برید کنار منم فیض ببرم .. چنان عصا رو زد به بدنِ ابیعبدالله .. ای غریب آقا ..* وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَیءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَیءٍ
یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ *من بدونِ تو نمیتونم زندگی کنم حسین ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً
همۀ آرزویم یک سحرِ کرب و بلاست
شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد
مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو
گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد
وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ
ما فقط از راهِ روضه میتونیم مسیری باز کنیم که مارو راه بدن ..
هرکس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینۀ آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشدن
اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك