#امام_کاظم__ع__روضه
آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دلها به یاد غصه او پر ز آذر است
افتاده است بی کس و تنها ، غریب وار
مردی که با تمامی خلقت برابر است
مرثیه خوان حضرت کاظم ، خود خداست
بانی روضه ،حضرت زهرای اطهر است
زندان نگو ، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
مرغی که در قفس ، نفسش تنگ آمده
از وی به جای مانده فقط یک بغل پر است
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است
شاعر:میلاد یعقوبی
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
چهار چوب نگاهت به چهار دیواری
اگر چه روز نداری، همیشه بیداری
مکیده است توان تو را لب زنجیر
برای دادن جان، ناتوان! توان داری
تفاوتی نکند روز و شام در چشمت
ز دست دشمن خود دائماً در آزاری
بگو که غنچۀ خود را ز دست گل چینان
کجا به دست که ای باغبان تو بسپاری؟
زبان روزه ای و باز هم زمان اذان
به سفرۀ تو شده تازیانه افطاری
دوباره رفته ای از هوش، دور تا دورت
ملائـکه همه سینـه زننـد با زاری
شاعر : محسن عرب خالقی
.
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
به شاخه ی گل احساس من لگد می زد
ز روی دشمنی و کینه وحسد می زد
مرا به جرم خطایی که مرتکب نشدم
هزار مرتبه با تازیانه حد می زد
درون سینه ی خود عقده ها ز خیبر داشت
به استناد همان مدرک و سند می زد
همیشه موقع سیلی زدن، به لبخندی
به اهلبیت نبی حرف های بد می زد
اگر اجل به سراغم نمی رسید آنجا
گمان کنم که مرا تا الی الابد می زد
شاعر:وحید قاسمی
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
دیشب درون محبسِ بیداد هارون
می گفت موسی با رضایش قصه خون
دیشب پدر را سر به دامان پسر بود
چشم پسر محو تماشای پدر بود
دیشب پدر سوز دلش را ساز می کرد
بهر پسر افشا هزاران راز می کرد
لعل لبش لب تشنگان را نوش می داد
او راز می گفت و رضایش گوش می داد
می گفت: ای نور دل شمع شب تار
یک لحظه ای از گردنم زنجیر بردار
از بس که با کُند ستم من آشنایم
کوبیده گشته گوشت های ساق پایم
بینی اگر گلبرگ رویم گشته نیلی
نَبْود عجب زیرا ز دشمن خورده سیلی
دیشب که می زد از ره کین وحشیانه
سندی شاهک بر تن من تازیانه
(ژولیده نیشابوری)
امام کاظم (ع)
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر
جز دست تازيانه نوازشگري نداشت
شمعي كه سال ها به شبستانِ بي كسي
ميسوخت قطره قطره و خاكستري نداشت
خورشيد،سال ها مَه رويش نديده بود
روز و شبش يكي و شبش اختري نداتشت
زنجير بوسه داد به پايش به صد دهان
شد مهربانِ او كه كس ديگري نداشت
بوسيد پاي او و ز پايش نشد جدا
شكر خدا كه بوسه ي محكم تري نداشت
شاعر : سید فرید احمدی
امام کاظم (ع)
روضه
17424_1614702394808.mp3
359.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
حاج رضا یعقوبیان
مظهر حی داور گل باغ پیمبر
کشته ی زهر کینه شده موسی بن جعفر
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
ای گل باغ طاها کعبه ی جان و دلها
شدی راحت زغمها می روی سوی زهرا
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
از غم داغ کاظم بزم ماتم به پا شد
امشب از ماتم او کاظمین کربلا شد
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
از عدو چه کشیدی جز غم و درد ندیدی
زین همه ظلم و آزار دل ز هستی بریدی
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
جان فدای تو مولا آنهمه غصه هایت
خواستی لحظه لحظه مرگ خود ازخدایت
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
طعنه ی دشمن دون سوزانده دل تو
اثر تازیانه زد شرر حاصل تو
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
ای که هستی گلی از بوستان نبوت
داده زهر بر تو مولا سندی بی مروت
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
زهر سندی نامرد برده تاب و توانت
زآتش زهر کینه سوخته استخوانت
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
داد و بیداد شد آزاد پدر از کنج زندان
از غم داغ بابا تسلیت یا رضا جان
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
زان همه ظلم وبیداد بزن ای شیعه فریاد
جسم پاک تو مانده بروی جسر بغداد
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
امام کاظم (ع)
نوحه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__شور
سوختم از زهرِ جفا ـ واي واي
ز دشمنان بي وفا ـ واي واي
من كه غريبم آشنايم بيا
شرح تمامِ عقدههايم بيا
سرم به خاك است و به دامن بگير
غريبتر از مني رضايم بيا
سوختم از زهرِ جفا ـ واي واي
ز دشمنان بي وفا ـ واي واي
حلقهي زنجير تنم خورده است
ساق من از زجرِ غل آزرده است
بيا ببين كُنجِ كويرِ عذاب
گل وجودم كه چه پژمرده است
سوختم از زهرِ جفا ـ واي واي
ز دشمنان بي وفا ـ واي واي
واي كه دشمن چه به روزم نشاند
زخمِ جنايت به تن و جان كشاند
كينهي باباي غريبم علي
زهرِ عدوات به دلِ من چشاند
سوختم از زهرِ جفا ـ واي واي
ز دشمنان بي وفا ـ واي واي
امام کاظم (ع)
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
ندارد ابر چون این چشم گریانی که من دارم
ندارد آتشی چون آه سوزانی که من دارم
قسم بر روشنی روز که ، از یاد من رفته
ندارد آسمان چون شام ظلمانی که من دارم
سحر وقت نمازم می کند از خواب بیدارم
نوازش های دست این نگهبانی که من دارم
شکسته استخوان ساق پایم از غل و زنجیر
نگفتم با کسی از درد پنهانی که من دارم
قسم بر روزگار در اسارت بودن زینب
ندید او این چنین تاریک زندانی که من دارم
چه می شد که ملاقاتم شبی معصومه می آمد
تسلی بهر این حال پریشانی که من دارم
شاعر:رضا رسول زاده
امام کاظم (ع)
13396.mp3
380.9K
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__زمینه
کنج این زندون سرد و سوت وکور
خاطرات بد داره میشه مرور
دوست دارم امشب بگیری دستمو
به دل پرخون من افتاده شور
دله پریشونم ، امشب چه آشوبه
براتو دلتنگه تو سینه میکوبه
نمیبینی حال زار منو خوبه
رضا دلتنگته بابا
بیا دیدار من بیا
بازم دست منو بگیر
بپرس حالمو این شبا
غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام
کوه درد و غم میون سینمه
نمیذاره نفسام بالا بیاد
لخته لخته خون میافته از لبم
کاش میشد که مادرم اینجا بیاد
پای منو بسته ، زنجیر سنگینی
زخمی شده پاهام ،حالم رو میبینی
ببخش اگه پیشم روخاکا میشینی
بگیر رو دامنت سرو
ببین این چشماى ترو
تو هم میشنوی گریه و
آهه لبهای مادرو
غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام
آرزوی پدر اینه دم مرگ
سرشو پسر به دامن بگیره
وای از اون روزی که یه یاس جوون
اربن اربا پیش باباش بمیره
ببینه افتاده ، رو خارای صحرا
هرتکه از پیکر یک سمته واویلا
داغ جوون خیلی سخته برابابا
سرو میگیره روی پا
تنو میچینه رو عبا
ولی باچه رویی بره
دیگه بسمت خیمه ها
غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام
امام کاظم (ع)
زمینه
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
مهر و مه گرچه رو به شاه نکرد
روز را ازشب اشتباه نکرد
به کدامین گنه به زندان رفت
او که در عمر خود گناه نکرد
رگ به رگ شد تمام پیکر او
رگ غیرت ولی تباه نکرد
زن رقاصه مو پریشان شد
سر مویی ولی نگاه نکرد
واقعاً موی او خضاب نداشت
خلق را هیچ گه سیاه نکرد
غل از او رخصت جدایی خواست
شه به حرفش ولی نگاه نکرد
به همه سینه ی پناه گشود
کس به او صحبت از پناه نکرد
چهارده سال آفتاب نخورد
رشد,جایی چنین گیاه نکرد
رد شلاق مانده بر بدنش
بر تنش رخت راه راه نکرد
چار غل بست و چار قل وا کرد
لیک قطع دل از اله نکرد
جز دو ابرو و خیل مژگانش
هیچ گه رغبت سپاه نکرد
روزه اش را به اشک دیده ی خود
گاه افطار کرد و گاه نکرد
محمد سهرابی
.
9853.mp3
281.8K
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
فدای پای زخمی گشته از غوغای زنجیر
اسیره توی زندون ونداره جرم و تقصیر
دیگه دستاش بالا میره میگه عجل وفاتی
نداره مثل زهرا ، از جفا , میل حیاتی
دیگه از پا نشسته،شده غمگین وخسته
با ظلم آل عباس،دل پاکش شکسته
گرفتار غم ،امام رضاس،تو داغ هجر بابا
تن فاطمه لباس عزاس،تو داغ هجر بابا
امان ازغم ،امان ازغم،دل موسی بن جعفر...
------------
به روی تخته ی در،جسم بی جانی خمیده
کسی مانند او ،غمدیده در عالم ندیده
غلامی نسبتش میده امام رافضی وای
جسارت رو جسارت به غریب هاشمی وای
رسیدند شیعیانش ، برای دیدنش دیر
حالا دیدند رو پاهاش،هنوزم بسته زنجیر
گرفتار غم امام رضاس ،تو داغ هجر بابا
تن فاطمه،لباس عزاس،چشاش گردیده دریا
امان از غم ،امان ازغم، دل موسی بن جعفر........
------------------
غریب هستی ولی آقای من جسمت کفن شد
ولی در کربلا ، یک بوریا سهم ِ بدن شد
دیگه مولا به روی پیکر تو جای پا نیس
دیگه پیش رضا رأس تو روی نیزه ها نیس
ندیدند دخترانت ، تو رو زخمی و پرپر
بمیرم دید سکینه،به مقتل جسم بی سر
گرفتار غم, امام رضاس,تو داغ هجر بابا
تن فاطمه،لباس عزاس،تو داغ هجر بابا
امان ازغم،امان ازغم ،دل موسی بن جعفر....
----------------
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
9848.mp3
663.2K
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__شور
یه عمری خوندم که حرم لازمم
اگر می بینی که الان عازمم
خدا میدونه اذن کربلامو
مدیون لطف حضرت کاظمم
به سرم شوق کربلا دارم
هوس گنبده طلا دارم
به خدا رزق زندگیمو از
پدره حضرت رضا دارم
نگو که حرفم از خیالاته
سنده محکمم روایاته
که نوشتن موسی جعفر
واسه ی شیعه باب حاجاته
بی مقدمه بگم مجنونم
یابن فاطمه بهت مدیونم
---------
منی که هر لحظه به شور و شینم
مست و خماره حرم حسینم
آرزو دارم ببینم به زودی
مسافره مرقده کاظمینم
نمیره خاطراتش از یادم
سلام اولی که من دادم
برای اولین دفعه بود که
رو به رو دوتا گنبد ایستادم
شفا میده غباره تو صحنش
ظاهرش کاظمین رضا بطنش
خدایی خوشبحال هرکی که
باشه اونجا مراسم دفنش
بی مقدمه بگم مجنونم
یابن فاطمه بهت مدیونم
----------
شما شهنشاهی و من سائلم
به روسیاهی خودم قائلم
من از ولای پسره شما به
شیعه اثنی عشری نائلم
تو که موسای آل زهرایی
هفتمین پادشاه دنیایی
تو بزن با عصا به قلب من
تا بشم من زلال و دریایی
خوده موسی شده مسلمانت
بوده عرش خدا تو زندانت
اقا از حسن خلق و اقاییت
شده مبهوت تو نگهبانت
بی مقدمه بگم مجنونم
یابن فاطمه بهت مدیونم
-----
امیرحسین پارسا(کلب الرقیه)
امام کاظم (ع)
شور