eitaa logo
عارفانه
2.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
746 ویدیو
33 فایل
یا هو یا من لا هو الا هو همه یار است و نیست غیر از یار واحدی جلوه کرد و شد بسیار ✍️ روح‌الله صادقی تلگرام: t.me/Arefane اینستا: Arefane_1001 خرید کتاب: @rosvaa لطفا در نشر مطالب، فروارد رعایت شود🙏 پیام ناشناس: harfeto.timefriend.net/17359380248574
مشاهده در ایتا
دانلود
❖ در این حکایت مستند از کتاب «الکلام یجرّ الکلام»، شخصی به وسیله هدایت‌ امام زمان(عج)، به تحصیل «علوم معقول» و «کتاب شفا» نزد آقا محمدباقر اصطهباناتی می‌پردازد؛ حتما بخوانید تا سُستی مخالفت های شدید برخی با فلسفه و عرفان را دریابید. 🆔@Arefane
❖ تنباکوی قلیانِ درویش را هم «مولا می‌رساند»؛ و تو چه می‌دانی شاید قلیان کشیدن درویش نزد خدا ارزش بیشتری از بعضی عبادات ناخالص ما داشته باشد. ❖ در کتاب الکلام یجرّ الکلام ص ۱۰۸، از شیخ اسماعیل واعظ تبریزی از یکی از افراد مورد اطمینان نقل نموده: من از تبریز عازم ده بودم، قدری اسپرزه لازم داشتم که به آنجا ببرم. از عطار اسپرزه خواستم، دیدم او تنباکو کشیده به پیش من گذاشت. من گفتم اسپرزه خواستم نه تنباکو، عطار متوجه شد که اشتباه کرده، خواست تنباکو را بردارد، گفتم حالا که کشیده ای برندار، آن‌را هم می‌بریم. بعد اسپرزه را هم کشید، هردو را برداشته به راه افتادم. از قضا در راه فکری مرا مشغول کرد که از جاده اصلی منحرف شده به جاده دورتر افتادم، وقتی متوجه شدم که جاده را عوضی آمده ام ولکن طوری تند می‌آمدم مثل اینکه راننده ای عقب سر من هست. ❖ تا اینکه برنامه تقدیر مرا نزد درویشی رسانید که آب قلیان را ریخته، آتش آن را آماده کرده، منتظر تنباکو است. تنباکو را دادم، درویش قلیان را چاق نمود. خواستم بقیه تنباکو را به او بدهم قبول نکرد و گفت: «مولا می‌رساند». آن وقت متوجه شدم که سرّ قضا در اشتباه عطار در کشیدن تنباکو و اشتباه من در عوضی آمدن راه این بود که قلیان درویش چاق شود. 🆔@raa_sad
🔹آیا اسلام با تهدید و زورِ شمشیر، مردم را به قبول اسلام وادار کرد؟ (از کتاب الکلام یجر الکلام) عکسها را به ترتیب صفحاتش مطالعه کنید. 🆔@Arefane
از کجا معلوم خدا هست؟ یه وقت هست باید از نظر فکری و استدلالی مطالعه کنیم تا دلایل اثبات خدا رو بخونیم. ولی قرآن ما رو از راه دل پیش میبره و میگه أ فی الله شک، اصلا مگه در وجود خدا شکی هست. از بس واضح و اشکاره توش شک میکنیم مثل اینکه کسی که توی روز هست بگه از کجا معلوم الان نور خورشید هست، یا مثل ماهی توی آب بگه از کجا معلوم دریا وجود داره. برای اینکه دل ادم این مطلب واضحو حس کنه میگن اونوقتهایی که انسان کاملا مضطر میشه مثلا وقتی کشتی توی دریا غرق میشه یا میفهمه بیماریش لاعلاجه، اونوقته که دلش وجود خدا رو کامل حس میکنه و میفهمه یه قدرت و نیروی مافوقی هست که همه جا رو پر کرده. 🆔@Arefane
شهید مطهری و تحلیل دیانت خوارجی خوارج مردمی تنگ نظر و كوته دید بودند. در افقی بسیار پست فكر می كردند. اسلام و مسلمانی را در چهاردیواری اندیشه های محدود خود محصور كرده بودند. مانند همه ی كوته نظران دیگر مدعی بودند كه همه بد می فهمند و یا اصلاً نمی فهمند و همگان راه خطا می روند و همه جهنمی هستند. این گونه كوته نظران اول كاری كه می كنند این است كه تنگ نظری خود را به صورت یك عقیده ی دینی درمی آورند، رحمت خدا را محدود می كنند، خداوند را همواره بر كرسی غضب می نشانند و منتظر اینكه از بنده اش لغزشی پیدا شود و به عذاب ابد كشیده شود. یكی از اصول عقاید خوارج این بود كه مرتكب گناه كبیره (مثلاً دروغ یا غیبت یا شرب خمر) كافر است و از اسلام بیرون است و مستحق خلود در آتش است. علیهذا جز عده ی بسیار معدودی از بشر، همه مخلّد در آتش جهنم اند. تنگ نظری مذهبی از خصیصه های خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه ی اسلامی می بینیم. این همان است كه گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان كم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشك مغزان را می بینیم كه جز خود و عده ای بسیار معدود مانند خود، همه ی مردم جهان را با دید كفر و الحاد می نگرند و دایره ی اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال می كنند. در دوره های بعد، جمود و جهالت و تنسُّك و مقدس مآبی و تنگ نظری آنها برای دیگران باقی ماند اما شجاعت و شهامت و فداكاری از میان رفت. خوارج بی شهامت یعنی مقدس مآبان ترسو، شمشیر پولادین را به كناری گذاشتند و از امر به معروف و نهی از منكر صاحبان قدرت كه برایشان خطر ایجاد می كرد صرف نظر كردند و با شمشیر زبان به جان صاحبان فضیلت افتادند. هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم كردند، به طوری كه در تاریخ اسلام كمتر صاحب فضیلتی را می توان یافت كه هدف تیر تهمت این طبقه واقع نشده باشد. یكی را گفتند منكر خدا، دیگری را گفتند منكر معاد، سومی را گفتند منكر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چیز دیگر و همین طور، به طوری كه اگر نظر این احمقان را ملاك قرار دهیم هیچ وقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است. وقتی كه علی تكفیر بشود، تكلیف دیگران روشن است. بوعلی سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، صدرالمتألهین شیرازی، فیض كاشانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و اخیراً محمد اقبال پاكستانی از كسانی هستند كه از این جام جرعه ای به كامشان ریخته شده است. https://t.me/joinchat/AAAAAE55qxJFtVP6iZ8iPg