eitaa logo
اَرِنی
5.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
116 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
همه شب سجده  برآرم که بیایی  تو به خوابم و در آن  خواب  بمیرم که  تو  آیی  و  بِمانی
ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم سخن‌های وفایم در دل دلبر نمی‌گنجد...
فِتنه‌ بازاری به چشمش داشت پُرسیدم که‌ چیست؟ گفت آشوبی برای روز محشر می‌خَرَم
تو گرم سخن گفتن و، از جام نگاهت من، مست چنانم که شِنُفتن نتوانم
به غزل خیزترین مزرعه شعر شبیهی تو که در غایت احساسی و منظومه ی نازی
گره به موی تو خوردست بخت من عمری سیاه بخت شدن گاه اوج خوش بختی است
پشت درِ خیالِ تو باران گرفته است فکری به حالِ این دلِ بی سر پناه کن
خورشید نگاهت که بتابد چه قشنگ‌ست امروز من" و حال دل" و صبحِ خزانم"
چه فرقی دارد آن وقتی سرت را شانه می‌کردم!! بنا کردند عالم‌ها، طریق "موشکافی" را
مثل فرهاد اگر کوه نکَندم عمریست در فراقش به خدا سوختم و جان کَندم
  ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌‌‌‌ گرچه آشوبم ولی..!آرامشِ جان مرا شانه های محکمت حتما کفایت می کند
  تو را آنگونه می خواهم که شاهی سرزمینش را شبیه مومنی دل کنده از دنیا که دینش را
با طعم لبت صنف شکر خانه خراب است این مرتبه هم قند فریمان گله مندت
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
همین که طعم‌ لبت ریخت بر لبِ فنجان نشد که وصف کنم طعم چای و قلیان را
‌من از نگاه پراز اخم تو نمی رنجم خدای مهر و محبت،عذاب هم دارد
با هر نگاه سرد خودت می كُشی مرا ديگر مرا تحملِ اين جنگِ سرد نيست...!
واجبِ شرعیِ عشق است سلامِ سر صبح السلام ای همه ی عشق و مسلمانیِ من
تا تو باشی چای شعرم تازه دم با قند توست بی تو اما طعم دنیا از دهان افتاده است
و در معراج آغوشت پر از حالِ خوشایندم
وسوسه یعنی تو ! شالیزار هم یعنی بهشت بیخودی آدم دچار سیب و گندم می‌شود
ماه کنعانم برفت از کلبه ی احزان ولی عکس رویش بر در و دیوار می یابم هنوز
هدایت شده از تبلیغات Dr_Rick
کتیبه کفیل، مرجع تخصصی چاپ پرچم و کتیبه مذهبی برای فاطمیه چه کرده‌ایم؟ ما عزادار فاطمه‌ایم https://eitaa.com/joinchat/97255575Ce029ad328c
من که بودم؟ من پس از تو آدمی دیگر شدم موج دریای نگاه تو چه با مرداب کرد؟
همه شب سجده  برآرم که بیایی  تو به خوابم و در آن  خواب  بمیرم که  تو  آیی  و  بِمانی