eitaa logo
"حـواݪے عــ❤️ــۺـڨ"🇵🇸
79 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
612 ویدیو
27 فایل
"به نام او . . .❤ " کپی تمامی محتوای کانال با ذکر صلوات برای ظهور امام زمان(عج)... ترک کانال=۱۰صلوات لینک کانال: https://eitaa.com/Aroundlove ارتباط با ما: @karbala_k لینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17087254028781 اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از اذان صبح برگشت. پیکر هم روی دوشش بود.👀 خسته بود و خوشحال. می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. پیرمردی جلو آمد.👴 بود.🕊 همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود. سلام کردیم و جواب داد.😊 همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما! لحظاتی بعد سکوتش را شکست: آقا ابراهیم ممنون!❤️ زحمت کشیدی!🌹 اما پسرم...! پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!😳 لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت.😔 چشمانش گرد شده بود از تعجب! بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود.😔 چشمانش خیس از اشک بود. صدایش هم لرزان و خسته:😔😔 دیشب پسرم را در خواب دیدم.💤 می گفت: در مدتی که ما و بی نشان بر خاک افتاده بودیم، هر شب مادر سادات #زهرا(س) به ما سر می زد.😍 اما حالا، دیگر چنین خبری برای ما نیست...!😭 می گویند مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند!❤️😔 پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم.👀 دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد.😔😭 می توانستم فکرش را بخوانم. ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود! ...
"حـواݪے عــ❤️ــۺـڨ"🇵🇸
با سلام خدمت شما یاوران حضرت پدر ان شاءالله از این به بعد داستان تقسیم نوشتھ:محمدرضاحدادپورجهرمی تق
با سلام خدمت شما یاوران حضرت پدر ان شاءالله از این به بعد داستان طنز مثبت کرونا نوشتھ:محمدرضاحدادپورجهرمی تقدیم‌نگاهتون خواهد شد..
✅ ایام تبلیغ کاملا 😂 پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟! گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟ پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟ گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم. پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟ گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها. پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید. رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم. پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟ گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت! پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟! حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟ یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده. اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست. رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا! گفتم: ببخشید من اومدم کمک! پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و آسم و این چیزا ندارین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ... چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه! خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟ گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا. گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟ یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن! همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم. خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم. ادامه دارد... @mohamadrezahadadpour
هم مادر و هم شما با غمتان چه کنم؟ . . .💔
خسته ام از دنیا، از این دو رنگی ها.. دلم میخواد،که باشم باتو❤️ سلام زندگیم! سلام عشق من! 🍃سلام علیک حجت ابن الحسن🍃 از توی حرم صداش میاد تا خونه مون😍 حرم کجا؟ امام زاده سید مظفر💕
هدایت شده از خانواده بزرگ ما😍
26.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز یه معرفی متفاوت داریم 🤩 سلام بچه های گل 🥰 اینبار اقا محمد به اتفاق ابوالفضل خان براتون کتاب اوردن و پیشنهاد دادن که بگیرید و بخونید👌😍 به خانواده‌ی پر جمعیت ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇 https://rubika.ir/banosadeghy (از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)
میان هشتک مسلح شوید میزنن آموزش بمب دست ساز میدن و.... اما اگه کسی از دنیا رفت میگن کاره نظامه خدایی چقدر هوشمندانه پیش میرین به صورت نامحسوس که کسی نفهمه🤣🤣🤣🤣
بــــراے ظهور امام مون بــــخونــــــیـمــ🌱...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸شب بخیر پسر فاطمه🌸 🍃نماز صبحت قضا نشه! 🌹شبت علوی💖 ☘صلوات برای ظهور یادت نره..