"حـواݪے عــ❤️ــۺـڨ"🇵🇸
یه تیکه از کتاب رو باهم بخونیم☺️😁:
از آن گاریهای یغور بود که برای حمل علوفه استفاده میشد. بین تیرهای چوبی نتراشیده و زمخت کف و دیوارهاش، فاصلههای درشتی بود. ابن خالد از دور و با همان نگاه اول این را فهمید. گاری با رسیدن به سه راه، سمت بازار را در پیش گرفته بود. روی شیارهای راه که از گلهای خشکیده بود، بالا و پایین میرفت، تکان میخورد و محور چر خهایش جیرجیر میکرد. معلوم نبود از کجا آمده بود و به کجا میرفت، اما مشخص بود که قرار است از بازار سرپوشیده و میدان میان آن بگذرد. ابن خالد از لحظهای که نگاهش به گاری افتاد، نتوانست چشم از آن بردارد. او مردی قدبلند و پنجاه ساله بود و در قوس میدان، دکان داشت. میدان بزرگ بود و به خلاف بازارهای کوچه مانند اطرافش، سقف نداشت. دستش را بالای چشمها گرفت تا بهتر ببیند. ساعتی به ظهر مانده بود و آفتاب تیز و داغ بود. گاری وارد سایۀ بازار شد. آن را قاطری دورنگ میکشید. از دور گمان کرد قاطر یک گوش ندارد. دقت که کرد، دید یک گوشش سیاه بود و دیگری سفید. افسارش در دست سربازی لاغر و دراز بود که لباس نظامی بر تنش زار میزد. بزرگش بود. میتوانست مثل ماری که پوست میاندازد، از یقۀ شوره زده و چرمی لباس بیرون بخزد. رمق راه رفتن نداشت. فهمید از راه دوری آمدهاند. سرباز تنومندی سوار بر اسبی کرند از عقب گاری میآمد و تازیانهای حلقه شده در دست داشت. از یکی از تیرهای دیوارۀ گاری، مشکی آب و لیوانی مسی آویخته بود. میان گاری قفسی بود. روی آن گلیمپارهای افتاده بود.
ابن خالد با توجه به اندازۀ قفس گمان کرد یوزپلنگی یا توله خرسی آوردهاند تا به یکی از قصرهای دارالخلافه ببرند و برای اشراف زادگان دست آموزش کنند. از روی چهارپایه برخاست. از سایهبان چوبی و کنگرهدار جلو دکانش فاصله گرفت و وارد آفتاب شد. بازاریهایی که کنارش نشسته بودند، با کنجکاوی رد نگاهش را گرفتند و در ازدحام بازار، چیزی دستگیرشان نشد. ابن خالد لحظهای سر چرخاند و به غلام سیاه و نوجوانش گفت: «یاقوت، مراقب دکان باش»
البته،این توضیح اینترنته😂
بنده میگم که حتما حتما این کتاب رو تهیه کنید و بخونید😍
مطمئن باشید ضرر نمیکنید..😁
#کتاب_خوب_بخونیم.
27.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه میشه آقا برگرد..😭✋🏻
#العجل_عزیز_زهرا_س
دارد زمان آمدنٺ دیر مے شود
دارد جواݩِ سینہ زݩٺ پیر مے شود
تقصیرِ گریہ هاے غریبانہ ے شماسٺ
دنیا غروب جمعه چہ دلگیر مے شود !(:
#امام_زمان
#کلام_شهید📿
تسبیحاتحضرتزھرا(س)
روبدونِ تسبیحبگید..!
بابندبندھایِانگشتکهبگی
روزقیامتهمینابهحرفمیان
شهادتمیدنکهباهاشونذکرگفتی
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌙شب بخیر آخرین حجت خدا روی زمین..
نماز صبحت قضا نشه !
شبت امام حسنی رفیق
صلوات برای ظهور یادت نره..
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
"حـواݪے عــ❤️ــۺـڨ"🇵🇸
-❤️🍃
اصلاحیه شو ببینیم😁..
هم میشه قشنگ خوند و هم میشه یه چیز پر معنا خوند..
پ.ن:آهنگ گنگستر شهر آمل رو تغییر داده
بنازَم😍
گفتم شبی به مهدی،
اذن نگاه خواهم!
گفتا که من هم از تو،
ترک گناه خواهم...🍃
#امامنا
یه صلوات برای ظهور مولا؟
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
☝🏻🔴
حتما عکس نوشته هارو بخونید
بالاخره پویش عزیزم حسین
به کـــربلا رسیــد … 😍♥️
وعده ما
دوشنبه، بعد از نماز مغرب
کربلای معلی، بین الحرمین
🔻 @seyyedoona
اخه دلتون میاد
استوری های کربلا رو از دست بدید؟
ببینید و دل هاتون و همراهمون کنید
#عزیزم_حسین_به_کربلا_رسید