eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
253 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
برای تربیت انسان، برای ساختن بشر باید در او عشقی آفرید که از تمام غریزه ها نیرومندتر باشد و باید در او نیرویی گذاشت که تمام زنجیرها را با خود بردارد و تمام نگهبان ها را همراه بکِشد. و مادام که این عشق عظیم و این نیروی بزرگ در انسان نیاید و پا نگیرد، برای انسان حرکتی نخواهد بود و از بند إسارت ها نجاتی نخواهد یافت. قرآن می گوید "وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ". استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص103 @Arshiv_Gholam
قالَ الحُسَینُ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن أَحَبَّنا کَانَ مِنّا أَهلَ البَیتِ. معنای دوستی و مودّت، از خواستن و حاجت داشتن جداست. گاهی کسی را برای خودت می خواهی، برا این که به تو سودی برساند و تو را به خواسته هایت راه بدهد، گاهی کسی را برای خودش می خواهی، چون حساب کرده ای و فهمیده ای که اگر برای او بسوزی و حتّی نیست شوی او تو را می سازد و هستی می دهد. در این مرحله می توانی خودت را فدا کنی و به خاطر خواسته ی او، از خواسته ی خودت چشم بپوشی. به خاطر محبّت او با دشمن و بدخواه خودت دوست باشی و برایش إقدام کنی. این نوع دوست داشتن است که به ولایت و متابعت می انجامد. تو سرپرستی خودت را به او واگذار می کنی و در زندگی و مرگ و دوستی و دشمنی و قطع و وصل ها به او توجّه داری. او مدار و معیار زندگی و هستی توست. این متابعت به وحدت و إتّحاد می رسد و تو را به أهل بیت پیوند می زند. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص115 @Arshiv_Gholam
معرفت و شناخت، عشق را سبز می کند و به وجود می آورد. شناخت خوبی ها در انسان عشق را زنده می کند و شناخت بدی ها نفرت را، و این عشق و نفرت انسان را به حرکت می اندازند، جلو می آورند و یا فراری می دهند. بهتر بگویم، ما عاشق آفریده شده ایم، با سنجش و مقایسه، معشوق و معبود را إنتخاب می کنیم. عشق و نفرت و ترس در ما هست. ما با شناخت ها و مقایسه ها، به این ها جهت می دهیم و آن ها را رهبری می کنیم. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص119 @Arshiv_Gholam
مشکلِ ماها اینه که با بی رحمیِ تموم، سر فرصت ها و ثانیه هامون رو یکی یکی می بُریم، کار بعدی مون هم این می شه که می شینیم برای این ثانیه های مُردمون مجلس ختم می گیریم که آخه چرا؟ پس حواست رو جمع کن که این مجلس ختم، یه تذکّری باشه برای شروع کردن ها و حرکتت، نه این که خودش یک سر بریدن جدید باشه و تو رو در خودش نگه داره. با این حساب، فرصت باقی موندت رو ذبح کن و از خدا بخواه که قاتل اون ها نباشی و حَروم شون نکنی، که بهشت و جهنّم آدمی با همین لحظه لحظه ها ساخته میشه. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 122 @Arshiv_Gholam
آدمی محکوم شرایط و موقعیّت ها نیست، که فرزند إنتخاب خویش و زاده موضع گیری هاست. ممکن است دو نفر در یک موقعیّت باشند، ولی موضع گیری های متفاوت، آن ها را متفاوت می کند...انسان، محصور و محکوم شرایط نیست، بلکه متأثّر از شرایط است...پس شرایط، زمینه ساز إنتخاب آدمی است، نه حاکم بر إنتخاب او. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 128 @Arshiv_Gholam
ماها، نه وصل ها و نه فصل ها و جدایی هامون روی معیار نیست، برای خدا نیست؛ بلکه بر أساس مِیل خودمونه؛ این نفسِ منه که به من میگه کجا باش، با کی باش و باکی نباش. هر کی به مذاقم خوش تر بیاد باهاش هستم، وگرنه نه. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 131 @Arshiv_Gholam
تو با بلوغ، به عقل و سنجش و به آزادی و به مسئولیّت و تکلیف می رسی. مسئولیّت أوّل تو، نظارت و کنترل بر کارها و حالت هایی است که از تو سر می زنند. تو از حالا که به بلوغ رسیده ای، نمی توانی بگویی دلم خواست که انجام دادم؛ عادت کرده بودم؛ دوستم وادارم کرد؛ فلانی گفت؛ شیطان وسوسه ام کرد؛ چون [با این که] همه این ها درست است، ولی تو نیروی سنجش هم داری و با این سنجش، آزادی و إنتخاب هم خواهی داشت و این آزادی، مسئولیّت و مجازات را می خواهد. پس سنجش و حساب رسی، مسئولیّت أوّل توست؛ چون خلقت و ساختمان وجود تو، با این توانایی همراه است و این توانایی، مبنای مسئولیّت توست. تو به أندازه ای که از غریزه و عادات إلهام می گیری و طبیعی رفتار می کنی، از آدمیّت فاصله داری. و به أندازه ای که نظارت و سنجش و حساب رسی داشته باشی و إنتخاب در کارها و برخورد داشته باشی، آدم هستی. و آدم بودن، خیلی سخت تر از طبیعی بودن است؛ چون آدم باید هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردی را بسنجد و بررسی کند و از عکس العمل های طبیعی و از إنعکاس های طبیعی و از إنعکاس ها، به إنتخاب های سنجیده روی بیاور. و این سخت است؛ ولی با تمرین آسان می شود. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 144 @Arshiv_Gholam
وقتی حضرت راجع به غذا خوردن مؤمن صحبت می کند، که "أَکلُهُ کَأَکلِ المَرضَی"؛ خوراکش مثل خوراک مریض است، یکی مقصود علی (علیه السّلام) را در این می فهمد که کم بخورد و آن وقت شروع می کند به کم خوردن؛ چون مریض کم می خورد، و یکی دیگر از جای دیگری شروع می کند. ممکن است بگویید مقصود کم خوردن نیست، بلکه خوراک مریض، دوای او و نیاز اوست، بنابراین مؤمن باید خوراکش نیازش باشد. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 146 @Arshiv_Gholam
ما نباید مسائل تربیتی و معاشرتی را سطحی حل کنیم و با چند تا حرف کارش را بسازیم و از علّت ها و عوامل غافل بمانیم و فقط معلول ها را محاکمه کنیم. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 150 @Arshiv_Gholam
مشورت، چشم خویش را کور کردن نیست؛ بلکه از چراغ ها و نورهای دیگر بهره گرفتن است. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 152 @Arshiv_Gholam
آن ها که راه دراز و وقت کم را فهمیده اند محبورند که خود را زیاد کنند و رشد دهند. این ها زندگی و مرگ را با همین معیار می سنجند؛ اگر زنده اند و اگر می میرند به خاطر همین زیاد شدن است. انسان باید إنتخاب بکند چه زیستن را و چه مُردن را. و در إنتخاب دنبال رجحان ها و أهمیّت ها و ضرورت هاست. هنگامی که زندگی سازنده تر است، زندگی و آن لحظه كه مرگ بارورتر است، مرگ إنتخاب می شود و این است که مرگِ این ها خود، زندگی است و إدامه، عالی تر از حیات. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 161 @Arshiv_Gholam
ما اگر می خواهیم که حسرت نُصرت معصوم و حسرت غنیمت همراهی او را نداشته باشیم و همچون طِرمّاح به جای خالی نرسیم، باید تمرین کنیم و هیچ تکلیفی را به خاطر هیچ بهانه ای به عقب نیاندازیم و "الآن می روم" و "رفتم" را با عمل جایگزین کنیم، که تا خود بجنبیم دیگران رفته اند و کارها را برده اند و ما را به لهو و لعب گذاشته اند. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 165 @Arshiv_Gholam
ما خیال می کنیم همین که چیزی نداشتیم، تکلیفی نداریم؛ در حالی که إنفاق نه با ثروت، که با توانایی ما بستگی دارد؛ جایی که برادر من توان قرض ندارد و إعتبار ندارد، من که توانایی دارم و إعتبارش را دارم به قرض کردن سزاوارترم... خب چه إشکالی دارد، مگر آبرو را برای چه می خواهم؟ آبرویی که کاری را از پیش نبرد و گِرهی را نگشاید نبودنش بهتر... استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 183 @Arshiv_Gholam
تکلیف این است که در هنگام حضور میهمان از آنچه داری دریغ نکنی و برای آنچه که نیست به زحمت نیفتی و تکلّف نکنی. امام امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به میزبانش که هیجان زده شده بود، با آرامی همین أصل را تعلیم فرمود که از آنچه داری بخل نکن و برای آنچه که نیست به زحمت مباش. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 198 @Arshiv_Gholam
امام سجّاد (علیه السّلام) در دعای 35 می گوید: "و إجعَل شُکرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیتَ عَنِّی أوفَرَ مِن شُکرِی إیّاکَ عَلَی مَا خَوَّلتَنی". سپاس بر محرومیّت ها بیشتر از سپاس بر دارایی ها. این سپاس کسانی است که فهمیده اند اگر در دادن یک لطف است، در گرفتن لطف هاست. آن جا که کبوتر ها جوجه هایشان را می زنند و بیرون می رانند، پس از آن که نوک در نوکشان می گذاشتند و پاسدارشان بودند، آن جا لطفِ بیشتر و محبّتِ بیشتر را می توانی ببینی، که این محرومیّت، بیشتر از آن بخشش، محبّت و لطف دارد. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 200 @Arshiv_Gholam
آدم باید روی حالت هاش کنترل و تسلّط داشته باشه، نه این که تحت کنترل حالت هاش باشه. من باید بتونم هر موقع لازمه عصبانی بشم و هر موقع لازمه بخندم. به تعبیر دیگه من باید أمیر بر حالت های خودم باشم نه أسیرشون. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 215 @Arshiv_Gholam
امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: "من شبی نخوابیده ام که حقّ کسی دست من باشد". أمّا ما بودجه ها و وجوهات را ماه ها و روزها نگاه می داریم در حالی که أفراد مستحقّ و محتاج به سختی زندگی می گذرانند. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 229 @Arshiv_Gholam
این مهمّ است که عمل را با زمان و مکان خودش بسنجیم و شتاب کنیم. فقط به عمل و إقدام قانع نباشیم، که "سَارِعُوا إلَی مَغفِرَة، فَاستَبِقُوا الخَیرَات". باید شتاب داشت و مسابقه داد و کار را در زمان و مکان مناسبش إرائه داد. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 230 @Arshiv_Gholam
بعضی خیال می کنند که إنفاق در هنگام دارایی مطرح می شود، در حالی که إنفاق در نداری ها و سختی ها عنوان شده است؛ که "یُنفِقونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاء"، "وَ مَن قَدَرَ عَلیهِ رِزقُه فَلیُنفِق مِمَّا آتَاهُ اللّهُ"؛ هر کس که تنگدست است از آنچه که خدا به او داده إنفاق کند. حتی اگر رزق او برایش تنگ است از همان هم إنفاق کند؛ که خدا پس از این سختی ها گشایش ها خواهد داد. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص223 @Arshiv_Gholam
قناعت اسلام به معنی کم به دست آوردن نیست، که کم برداشتن و به همراهان رسیدن است. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 235 @Arshiv_Gholam
بی جهت نیست که علی آن گونه إیثار می کند و غذای إفطارش را به مسکین و یتیم و أسیر می سپارد. من یک مقدار فرصت دارم؛ به همسرم برسم یا به دوستم که از تنهایی به خودکشی نزدیک شده و یا شیطان هزار دام برایش گذاشته است؟ کسانی که به أهمیّت ها فکر می کنند، دیگر نمی توانند سر پایین بیندازند و به روایتِ وسعت بر عیال و خوش رفتاری با خانواده نگاه کنند، که باید در هنگام تزاحم، ظرفیّت ها و نیازها و سود و ضررها و جبران ها را در نظر گرفت و خشک و خشن قدم برنداشت. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 236 @Arshiv_Gholam
زندگیِ تمام، زندگی است که زاینده و سازنده است و دیگران از وجود او بهره مند هستند؛ "مَن حَسُنَ مَعاشُ غَیرِه فِی مَعاشِه. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 254 @Arshiv_Gholam
ما به خاطر محدودیّت وقت و إنرژی که داریم نمی توانیم این إنرژی را هر جایی و هر طوری که شد خرج کنیم؛ چه بسا هزاران بشکه بنزین در یک بیابان بسوزد و جز حرارت سودی نداشته باشد ولی جایی که حتی قطره ها در جایگاه خودشان قرار بگیرند، قطره قطره ی آن حرکت می آورد، پس إنرژی خودت را جایی مصرف کن که حرکتي بیاورد، آن را جایی خرج کن که طلب باشد. خرج شدن در دلی که طالب نیست ظلم به دل های طالب و جویای حقّ است. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 256 @Arshiv_Gholam
علی (علیه السّلام) که روی زمین کار می کرد به این خاطر بود که او را از کار کردن روی إستعداد ها محروم کرده بودند وگرنه آدم ها را رها نمی کرد و به زراعت بپردازد. استاد علی صفائی (عین.صاد) ردّ پای نور، ج1، ص 272 @Arshiv_Gholam
در این أثر، که مجموعه ای 3 جلدی می باشد، ضمن نقل خاطراتی از زندگی و سیره اخلاقی حجّت الاسلام والمسلمین استاد علی صفایی حایری معروف به (عین، صاد) برخی از اندیشه های قرآنی و تربیتی ایشان مورد شرح قرار گرفته است. نگارنده در قالب ذکر این خاطرات دیدگاه های ایشان را در مورد انتخاب همسر، ازدواج، اخلاق خانوادگی، عشق و ایمان، معرفت، راهکارهایی برای رشد و تکامل معنوی، عملکردهای سازنده انسان ها، ویژگی های مربّی مطلوب، مسئولیت پذیری، مشورت، تقدیر معیشت، جبر و اختیار، دنیا و آخرت و برخی از توصیه های اخلاقی او را به شاگردان و علاقه مندان خویش مطرح نموده است. وی همچنین حکایاتی از نحوه مرگ این استاد اخلاق و عرفان نقل کرده است. ✍ أثری از استاد سیّد عبدالرّضا هاشمی ارسنجانی. 📚 نشر شهید کاظمی. @Arshiv_Gholam