هدایت شده از کلبه حقیر داش لاکی
میخوام کمکت کنم ولی من حتی بعضی وقت ها یادم میره نفس بکشم
عمارت کهنه شین؛
میخوام کمکت کنم ولی من حتی بعضی وقت ها یادم میره نفس بکشم
اونقدر کار دارم که نیمدونم چین
یهو تو خونه دارم راه میرم یادم میاد فلان کار باید انجام بدم. بعد میام فلان کارو انجام بدم. میفهمم فلان کار بوده و... اخرشم هیچکدوم کامل انجام نمیشن..
الان نیاز دارم یکی بیاد بهم بگه وای چقدر پیشرفت کردی. منم ذوق کنم اسکچ ابرنگو تموم کنم.
عمارت کهنه شین؛
الان نیاز دارم یکی بیاد بهم بگه وای چقدر پیشرفت کردی. منم ذوق کنم اسکچ ابرنگو تموم کنم.
اول باید ببینیم که بگیم پیشرفت کردی یا نه