هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🔴پسر عموم ۱۷ سالشه
۷۰ میلیون دراورد تو یکماه😐‼️
بش گفتم چطوری وضعت انقد خوب شده❓🥲
گفت از وقتی با این کانال آشنا شدم👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3302162797Caa778d4939
✅ روزی ۱میلیون درمیارم فعلا ، بنظرم واسه منی ک بیکار بودم برا شروع خوبه👌🏻 👆
هدایت شده از تبلیغات همسران
🔴 واریز یارانه یلدایی برای خانوار ها
🔹 برای چه کسانی چهار میلیون تومان واریز میشود
شرایط و دریافت چهار میلیون یارانه یلدایی👇
https://eitaa.com/joinchat/1062207834Cdfdce95246
https://eitaa.com/joinchat/1062207834Cdfdce95246
کسانی که یارانه آنها حذف شده یا پرداخت نشده عضو شوند👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️اولین عصر آدینه زمستان ➗🥝
🔄را کنار خانواده و
دوستان با خوشی
❌سپری کنید ان شاالله🤲
مهمونی هاتون قشنگ
✅دورهمی تون شاد و
زندگیتون شیرین باشد☕️
عصر آدینه تون شیرین و دلچسب 🍰
هدایت شده از گسترده تبلیغاتی راز
🔻 اتمام مشکلات ناباروری 🔻
زوج هایی که تا به امروز مشکل ناباروری داشتند وارد کانال زیر شوند که به امید خداوند با آخرین و جدید ترین روش، به نتیجه دلخواه برسند.👇
🍏🥼🥼♂️♀️🥼🥼🍏
https://eitaa.com/joinchat/2257256794C9db6a6beac
🍏🥼🥼♂️♀️🥼🥼🍏
✅تنهاراه حل مشکلات زگیل تناسلی بهصورتریشهای
✅ناباروری آقایان
✅ ناباروری بانوان
✅زیر نظر سازمان غذا و دارو کشور
✅دارای 🍏 سلامت و تأیید وزارت بهداشت
. 👇فرم سازمان غذا و دارو برای مشاورهرایگان👇
https://digiform.ir/w739d65fa
هدایت شده از تبلیغات همسران
بچهدار شدیم😍😍😍😍😍😍
سلام،ما یک زوج ۴۰ ساله هستیم،ما از ۳۰ سالگی انواع و اقسام قرص ها رو خورده بودیم و نتیجه نگرفتین،رفتیمIVF کردیم،اون هم ۳بار!!!
دیگه امیدمون رو از دست داده بودیم،تا...
محمد به دنیا اومد😍😍😍😍
تو هم میتونی یک پسر نازنین داشته باش فقط کافیه راهی که من رفتم رو بری❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹
https://eitaa.com/joinchat/2257256794C9db6a6beac
1Q
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#سلام_آقای_من💚💚
🍃🌸دستمان را تو گرفتی که بياييم به راه
❤️🍃ولی افسوس که ما در ته چاهيم هنوز
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
1(4).mp3
1.27M
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
✅دیدار با امام زمان (علیه السلام) وپی بردن به ارتباط نزدیک آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی
🔹مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالنّبی عراقی می گوید:
🔻«در روزگاری که در نجف اشرف بودم، چهارده مسئله مهّم و غامض مرا مشغول داشته ودر پی آن بودم که آنها را از امام عصر (علیه السلام) سؤال کنم.
🔻در همان شرایط شنیدم مرتاضی که از راه ریاضت شرعی به مقاماتی رسیده است به نجف آمده وکارهای شگفت انگیزی از او نقل می کردند.
🔻به دیدار او رفتم و او را آزمودم، دیدم مرد آگاهی است. از او پرسیدم که: «آیا با اطلاّعات وتخصّص ودریافتهای تو، راهی به کوی امام عصر (علیه السلام) است؟»
پاسخ داد: «آری».
پرسیدم: «چگونه؟»
🔹گفت:
🔻«شما با نیّت خالص وبا وضو یا غسل به صحرا برو ودر نقطه ای دور دست وخلوت رو به قبله بنشین وهفتاد بار… را با همه وجود قرائت کن، آنگاه حاجت وخواسته خود را بخواه ومطمئن باش که هر کس در پایان برنامه نزد تو آمد مطلوب ومحبوب تو می باشد. دامان او را بگیر وخواسته ات را بخواه».
🔻به همین جهت روزی از روزها با آمادگی کامل به بیابان مسجد سهله رفتم ورو به قبله، آن برنامه را به انجام رساندم که دیدم مردی گرانقدر وپرابهّتی در لباس عربی پدیدار شد وبه من گفت: «شما با من کاری داشتید؟»
گفتم: «با شما خیر»
فرمود: «چرا؟»
چنان غفلت زده بودم که باز هم گفتم: «نه، با شما کاری نداشتم».
🔻او رفت و به ناگاه من به خود آمدم واز پی او به راه افتادم. او به منزلی در همان دشت وارد شد ومن نیز به آنجا رسیدم امّا دیدم در بسته است. در زدم، فردی درب را گشود وپرسید: «چه می خواهید؟»
🔹گفتم: «همان آقایی را که اینجا آمدند».
پس از چند دقیقه باز گشت وگفت: «بفرمایید».
🔻وارد شدم. منزل کوچکی بود وایوانی داشت. تختی بر آن ایوان زده شده بود وبر روی آن وجود گرانمایه دوازدهمین امام معصوم، حضرت مهدی (ع) نشسته بود.
🔻سلام کردم وآن گرامی پاسخ داد، امّا من چنان مجذوب آن حضرت شدم که مسائل اصلی خود را تماماً فراموش کردم. بناچار چند سؤال دیگر طرح وپاسخ آنها را گرفتم وبیرون آمدم.
🔻کمی از خانه دور شدم. دیدم مسائل چهارده گانه ای که در پی پاسخ یافتن بدانها بودم به یادم آمد.
بی درنگ باز گشتم وبار دیگر درب منزل را زدم. همان فرد بیرون آمد وگفت: «بفرمایید».
🔹گفتم: «می خواهم خدمت حضرت شرفیاب شوم وپاسخ سؤالهای خویش را بگیرم».
🔹گفت: «آقا تشریف بردند امّا نایب او هستند».
🔹گفتم «اگر ممکن است اجازه دهید از نایبشان بپرسم».
🔹گفت: «بفرمایید».
🔻وارد شدم، امّا هنگامی که نگاه کردم دیدم آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی جای حضرت مهدی (ع) نشسته وبر روی همان تخت قرار دارد.
🔻پرسشهای خود را یکی پس از دیگری طرح نمودم وایشان پاسخ دادند. خداحافظی کردم وبیرون آمدم.
🔹پس از خروج از منزل، با خود گفتم: «شگفتا! آیت الله اصفهانی که در نجف بودند، کی به اینجا آمدند؟!»
🔻فوراً به نجف باز گشتم و در هوای گرم بعد از ظهر به منزل ایشان رفتم. اجازه ورود گرفتم، دیدم مشغول نماز است.
🔹نمازش به پایان رسید. رو به من کرد وضمن تفقّد فرمود: «مگر پاسخ سؤالهای خود را نگرفتی؟»
🔹گفتم: «چرا امّا!»
🔻بار دیگر پرسیدم و ایشان به همان سبک جواب داد ومن دریافتم که مقام وموقعیّت آن مرد بزرگ چگونه است وارتباطش با صاحب الزمان (علیه السلام) تا کجاست».
📚کرامات صالحین
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
حکایاتی در باب فضائل و کرامات حضرت سیدالشهداء (صلواتاللهعلیه)
شخصی در مورد سیادت سید عبدالغفار مازندرانی که از علمای نجف بود تشکیک میکند بدین سان که وقتی پولی که مربوط به سادات بوده به او حواله میشود آن شخص میگوید از کجا معلوم که او سید است؟
سید عبدالغفار میگوید با شنیدن این سخن گویا آسمان بر سرم خراب شد از این رو یک راست رفتم کربلا و خدمت امام حسین(علیهالسلام) عرض کردم سه حاجت دارم حاجت اول خانه مسکونی، حاجت دوم اثبات سیادت، حاجت سوم را هم گفتم.
امام حسین (علیهالسلام) را در عالم رؤیا دیدم فرمودند: حاجت سوم را دادم خانه را بگذار برای آخرتت در بهشت و اما سیادت تو سید هستی این عمامه سیاه را بر سرت میگذارم.
وی در شب وفاتش از شخصی که صوتی زیبا داشت خواست که برای او قدری قرآن بخواند. سپس رفت و خوابید.
اما طبق عادت که دو ساعت به اذان صبح بیدار میشد. بیدار نشد. آمدند و دیدند که از دنیا رفته است.
پس از آن آقازاده ایشان برای همشیره اش در تهران نامه نوشت که پدر وفات کرده است ولی قبل از رسیدن نامه او همشیرهاش برای آن آقازاده تسلیت فرستاد.
زیرا هم زمان با وفات او همین دخترش که در تهران زندگی میکرد بدون آنکه از مرگ پدر باخبر شود پدر را خواب دید که با سيدالشهداء (صلوات الله علیه) در باغی ایستاده بودند.
او خطاب به آن حضرت عرض کرد: هل أنا مَيْتٌ؟» (آيا من مرده ام؟).
حضرت فرمود: «هَذَا حَسَنٌ؟» اینگونه بمیری خوب است؟
گفت: «آری»
فرمود: «نَعَمْ أَنْتَ مَيِّت» (آری، تو مرده ای)
سپس سید عبدالغفار در همان خواب به دخترش گفت به برادرت بنویس که حاجت سوم من این بود که من از مرگ وحشت داشتم از امام حسین (علیهالسلام) خواستم به گونه ای بمیرم که نفهمم حضرت پذیرفت ولذا مرگ من بدین صورت بود من تعبداً بنا گذاشتم که مرده ام
رحمت واسعه ویراست سوم، ص ۲۵۵
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
.
آیت الله مجتهدی تهرانی در یکی از منبر های خود در باب حلم و گذشت میفرمایند :
ما نزد « علامه طباطبائی رحمة الله علیه » در مدرسه حجتیه درس منظومه می خواندیم 📖
در نمار جماعت ، صف اول علما می ایستادند ، اما در صف های بعدی همه مسافر بودند ، علامه در صف های آخر می ایستاد ، عبایش را روی زمین پهن میکرد و مشغول نماز جماعت میشد. من ندیدم ام که کسی فیلسوف باشد و این طور رگ عوامی و مقدسی داشته باشد. 🕌
یکبار ایشان در حال گذشتن از خیابان بودند که بچه ای با دوچرخه به او زد و علامه را روی زمین پرت کرد و خودش هم روی زمین افتاد.
علامه از جا بلند شدند ، دست بچه را گرفت ، زانوی او را مالید و گفت : آقاجون پات طوری نشده؟ ☺️
حالا این بچه میترسید که نکند آقا او را تنبیه کنید و پس گردنی بزند و بگوید: پدر سوخته منو پرت کردی! 👊
اما وقتی دید آقا او را نوازش میکند ، آرام شد 😊
اینها درس اخلاق است .
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅العبد محمدتقی بهجت:
✍حدیث کساء که مثلاً شاید بعضیها گفته بودند که اصلاً سند ندارد، خدا میداند [اگر] کسی بشمارد، چقدر معجزات در خود همین حدیث کساست! چقدر معجزات!
اینقدر معجزات توی همین حدیث کسا هست! ایکاش کسی بتواند بشمارد!
📚 درس خارج فقه، کتاب حج، ١٣٨۶ش.
#کلامی_از_بهجت
@behjat135