هدایت شده از تبلیغات عجایب
**سوتین کهنه داری؟ نندازی دور😱 بیا ببین چه ایدهها و #آموزشایی داره این کانال💃
هر چیزه #دور_ریختنی داری نگهدار و وارد این کانال شو😍👇
http://eitaa.com/joinchat/2915893264Cfc16e4b7dd
کلی #ایدههای باحال داره که دیگه هیچی رو دور نمیندازی💃
#آموزشاش همه با فیلم و عکسه😍**
✨ظهرتون گلباران
✨آرزو میکنم در این ظهر قشنگ
✨پروانہ دلتون شـاد
✨عـاقبتتون بخیرو زیبا
✨زندگَیتون بدون حسرت
✨عشقتون آسمانے و
✨حال دلتون خوبه خوب باشه
✨ظهر سه شنبه تون بخیر
#کانال_رسمی_عجایب_جهان👇
💟🇯🇴🇮🇳👇
cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
🔴شهیدی که در قبر خندید🔴
مادر شهید میگوید : شب بعد از خاکسپاری خواب محمدرضا را دیدم گفتم: «مادر جان؛ به چه میخندیدی؟» گفت: «خندهام دلیل داشت مادر.
من آن لحظه...👇♨️
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
قلبم لرزید 😭👆
هدایت شده از تبلیغات عجایب
امروز غم انگیز ترین روز عمرم بود با اینکه هر روز خانومای باردار زیادی بهم مراجعه میکردن ولی امروز یه مورد عجیب داشتم .آخر وقت کاریم بود که زنی حدودا سیساله با حال نزار که دونفر زیر بغلش را گرفته بودند آمد تو. ششماهه باردار بود. دو روز پیش پسر پنجسالهاش فوت كرده بود. حالا آمده بود چون جنین تکون نمیخورد. گفت: «سر خاک پسرم بودم که احساس کردم بچهی توی شکمم تکون نمیخوره. بهم شربت و نباتداغ دادن ولی باز هم حسش نکردم.»خیلی دلم براش سوخت گفتم بخواب ببینمت...رفتم قلب بچه را پیدا کنم خوشبختانه یه صدای ضعیفی رو حس کردم اما یه دفه دیدم چشمای اون زن ....👇😔🔴
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
چقدر صبر داری خدا😢👆
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حلوا_برشی_سنتی 🧇 😋
🔸یک کیلو آرد سفید وَ نیم کیلو آرد نخودچی رو داخل تابه الک کنین وَ یکساعت با حرارت کم تفت بدین
آردها رو از روی حرارت بردارین و دوباره الک کنین
نیم کیلو پودر قند رو هم الک کنین
یک قاشق غذاخوری پودر هل ،
وَ ۲۵۰ گرم روغن جامد ذوب شده رو طی دو مرحله به مواد اضافه و با هم مخلوط کنید.
خمیر رو بمدت یکساعت خوب ورز بدین.
حواستون باشه آرد تا داغه سریع ورز بدید تا حلواتون لطیف بشه.
وقتی به این حالت در اومد و به روغن افتاد،
داخل یه سینی بریزید وَ سطحش رو فشرده و صاف کنید.
روش کمی پودر پسته بپاشین و با دست فیکس کنید.
در اخر هم به این شکلی که میبینید حلوا رو برش بزنین
🌟
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
0 تا حالا سیبزمینی سوخاری شیرازی درست کردید؟
دستور پخت و مواد لازم:
1 کیلوگرم سیب زمینی
2 عدد تخم مرغ
1 عدد پیاز
1 دسته جعفری
80 گرم پنیر موزارلا
یا چدار را رنده کنید
6 برش پنیر چدار
2 پیمانه نمک
1 قاشق چایخوری پاپریکا
فلفل سیاه
100 گرم آرد سوخاری
.
سیبزمینی رو خورد کنید و اب پزکنید و مواد از صافی رد کنید و مواد رو بهشاضافه کنید و خوب مخلوط کنید
.
با دست فرمبدید و داخل پنیر بزارید و داخل تخممرغ نمک و فلفلسیاه زده شده بزنید و داخل ارد سوخاری بغلتونید و داخل روغن شناور سرخ کنید
🌟
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنداداشم #مو_میبافه بیا و ببین 😢
بلد نبود قیچی دستش بگیره ولی حالا #آرایشگاه کار میکنه 😤
دیگه دل و زدم به دریا و ازش پرسیدم ، گفت همرو از این کانال یاد گرفته 👇😍
https://eitaa.com/joinchat/1891631389C4bb4cb2f19
خدا خیرشون بده منم با آموزشای این کانال #به_درآمد_رسیدم 💃☺️
هدایت شده از تبلیغات عجایب
💯 #موهاتو تویِ 2 ماه #تا_باسن برسون 🧝♀
😮 با #وازلین و #تخممرغ ، باورت میشه 😮
👗 یک کاسه و قاشق بردار که بهت بگم چجوری درستش کنی 😋
دستورش اینجاست 👇👇بزن روی لینک و بعد تایید یا OK ☺️
https://eitaa.com/joinchat/1891631389C4bb4cb2f19
فقط خانومای زیر ۳۰ سال بیان 😁
خدایا تو را به
عشق آسمانی
زهرا(ع)وعلی(ع)
پیوند ازدواج زوجهای
ایرانی وشیعه علی(ع)
راباسعادت وخوشبختی
دردنیاوآخرت توام ساز.
الهی آمین یارب العالمین
#کانال_رسمی_عجایب_جهان👇
💟🇯🇴🇮🇳👇
cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan
اي خدا مي شود آيا
به طوافت برسيم
مثل سيمرغ برآييم و
به قافت برسيم
دست درحلقه آن خانه
وآن دربزنيم
بوسه برخاک سرقبرپيمبر بزنيم؟
حلول ماه ذی الحجه
مبارک💖
#کانال_رسمی_عجایب_جهان👇
💟🇯🇴🇮🇳👇
cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan
هدایت شده از تبلیغات عجایب
شش ماه بعد از ازدواجم شوهرم فوت شد!
نامادریم گفت من پسر بزرگ دارم بیوه تو خونم راه نمیدم ! با هر بدبختی بود یه اتاق تو طبقه سوم یه آپارتمان تو رباط کریم اجاره کردم.
ترسی نداشتم از غربت چون صاحبخونم یه پیرزن با یه پسر بشدت مذهبی و خدا شناس بودن.
شیش ماه گذشت دریغ از حتی یه مهمون ک خونه ی من بیاددد...
شنبه صبح بود که صاحبخونم با پسرش راهی قم میشدن...
موقع رفتنشون یه کاسه آب گرفتم دستمو با بغض نگاهشون میکردم...
واسه اولین بار یه لحظه با پسرش چشم تو چشم شدم که چشمای خیسمو دید...
تسبیحو تو مشتش فشار داد ...آروم اومد جلو و پرسید میترسی از تنهایی؟
یهو دلم هُری به صدای مردونش و توجهش ریخت..
ولی سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم...
رو به مادرش کرد و گفت مادر اجازه میدید ببریمش؟ مادرش گفت قم؟ باصدای مردونش که اینبار حیا قاطیش بود جواب داد قم نه اول بریم....😳😳😍🙈 ادامه ی داستان👇
https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a