eitaa logo
اشعار زیبا
422 دنبال‌کننده
1هزار عکس
115 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
 خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. "فاطمه، فاطمه است" دکتر علی شریعتی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
محمّد را ، اگر جان بود زهرا علی را جان جانان بود زهرا مطیع حکم قرآن ، امر رهبر خدا را سر به فرمان بود زهرا از آن مرضیّه گفتندش که راضی به هر چه داد یزدان بود زهرا به اوج آسمان رستگاری طلوع مهر تابان بود زهرا کتاب عصمت کبرای حق را نکو مضمون و عنوان بود زهرا ولایت را کند تا پاسداری چو مولا مرد میدان بود زهرا ز بعد رحلت پیغمبر نور مقیم بیت الاحزان بود زهرا دل سرشار از درد علی را خدا داند که درمان بود زهرا ندید او را کسی لبخند بر لب پریشان بود و گریان بود زهرا ز جور سینه چاکان خلافت دلش خون بودوحیران بودزهرا فدک را با خلافت غصب کردند ازاین محنت پریشان بود زهرا ز جور خصم در اوج جوانی خدا را ، سیر از جان بود زهرا چرا قدر حریمش را شکستند اگر ناموس قرآن بود زهرا. "عباس خوش‌عمل کاشانی" ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
جهان افتاده از پا و علی از پا نیفتاده شهادت حضرت زهرا (س) جهان افتاده از پا و علی از پا نیفتاده شکسته قامت هفت آسمان، اما نیفتاده شکسته ساقه‌ی یاس کبود، اما بگو «اسما» نگاه باغبان بر صورتش آیا نیفتاده؟! علی آیینه‌ی خاک است و زهرا مادر آب است پس این آتش به جان حضرت دریا نیفتاده لگد، تهدید، سیلی، تازیانه، هیزم و آتش در این فهرستِ خونین، هیچ ظلمی جا نیفتاده چگونه آب را با آب می‌شویند نه جز اشک از اوجِ آبشاران بر تن دریا نیفتاده من از تفسیرهای سوره‌ی «زلزال» می‌ترسم بگیرد «فضه» ای‌کاش آسمان را، تا نیفتاده! همین که ماهِ کامل پشت در روی زمین افتاد نمی‌دانم چرا خورشید ازآن بالا نیفتاده چهل جنگاور وحشی‌تر از کفتار در آن سو در این سو بر زمین جز مادری تنها نیفتاده تفاوت دارد اینجا با زمینِ کربلا، یعنی کسی اینجا نیفتاده؛ کسی آنجا نیفتاده در این بیت از گریزی کربلایی ناگزیرم، آه... که هرگز اتفاقی مثل عاشورا نیفتاده نباید بی طهارت از حدود کربلا رد شد مگر اکبر تنش بر کل این صحرا نیفتاده؟! عمو جان هست! پس لشکر هنوز از هم نپاشیده علم از دست‌های خسته‌ی سقا نیفتاده بنازم چشم زیبابینِ زینب را که می‌فرمود: به عالم اتفاقی این چنین زیبا نیفتاده... "احمد علوی" ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🕯ای نام تو از نام خدا 🖤يا حضرت زهرا (س) 🕯ذكر تو شفای دردها 🖤يا حضرت زهرا (س) 🕯از بهر خدا به ما كن نظری 🖤یا حضرت زهرا (س) 🕯حاجات همه روا نما 🖤يا حضرت زهرا (س) 🕯 ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تسلیت 🏴 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل! ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل! هم غلاف تیغ، هم مسمار در، هم در، خجل با غروب آفتاب طلعت نورانی‌ات گشته‌ام سر تا قدم از روی پیغمبر، خجل هم صدف بشكست، هم دردانه‌ات از دست رفت سوختم بهر صدف، گردیدم از گوهر، خجل همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند مُردم از بس گشتم از آن نازنین دختر، خجل گاه گاهی مَرد خجلت می‌كشد از همسرش مثل من، هرگز نگردد مردی از همسر، خجل همسرم با چادر خاكی به خانه باز گشت از حسن گردیده‌ام تا دامن محشر، خجل خواست زینب را بغل گیرد ولی ممكن نشد مادر از دختر خجل شد، دختر از مادر، خجل باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد باغبان از غنچه و از لاله‌ی پرپر، خجل بانگ «یا فضّه خذینی» تا به گوش خود شنید از كنیز خویش هم، شد فاتح خیبر، خجل نظم «میثم» شعله زد، بر جان اولاد علی تا لب كوثر بود از ساقی كوثر، خجل (غلامرضا سازگار"میثم") ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش به مسجد نبوی ، به لاله های بقیعش سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه در دل شب ها  نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا یا زهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی  ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو ، کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت **************** مدینه منزل قرآن       مدینه محفل قرآن  درون دل خبر داری       تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر    مدینه شهر پیغمبر  خدا بر تو نظر دارد ، که هستی شهر پیغمبر  مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پر پر  مدینه شهر پیغمبر     مدیه شهر پیغمبر بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا مدینه شهر پیغمبر     مدیه شهر پیغمبر ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
1_8464818836.mp3
2.96M
🍃 تقدیم به شما؛ 🎼 بی مردم 🎧 علی آری، علی حتی، علی تنهاست بی مردم ولی در خواب گمراهی بماند بی علی مردم ای نهضت بیداری یا فاطمه الزهرا در بطن زمان جاری یا فاطمه الزهرا هر چند به تنهایی یا فاطمه الزهرا تو امت مولایی یا فاطمه الزهرا ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 امروز نبی سپاس سرمد گوید بر کودک یک روزه خوش آمد گوید تبریک به هم ولادت زهرا را احمد به علی علی به احمد گوید این فخر بود بس که خدا هم تبریک بر مهدی و بر آل محمد گوید مژده ای دل که شب ما سحری پیدا کرد مصطفی دختر والا گهری پیدا کرد شیعه را بهتر از امشب نبود هیچ شبی که علی همسر نیکو سیری پیدا کرد 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
💓اگـر مادر نباشـد زنـــدگی نيست 🌸به خورشيد فلك تابندگی نيست 💓خدا عشق است و مادر كعبه‌ عشق 🌸به آنان بنــدگی،شرمندگی نیست 🌸 روز مبــارک💐 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما غیر حیرت چیست از او سهم ما دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از خیالش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم! خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست حاج صادق! یاد کن آن روز را خواندی از دل نغمه ای جانسوز را او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش! ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی روح جمهوی اسلامی تویی! نام تو از قبل پر آوازه‌تر داغ تو این روزها شد تازه‌تر آه از دی ماه! از این آه سرد آه از دی ماه! از این ماه درد آه از بغضی که دارد مثنوی آه از سید رضی موسوی! باز پروانه فدای شمع شد بار دیگر جمع یاران جمع شد جان فدا! با عشق جان دادی به ما راهِ رفتن را نشان دادی به ما این حرم گفتی بهشت مردم است دست مردم سرنوشت مردم است فهم ما این است از فردای نور قله باشد استعاره از ظهور سرنوشت حق و باطل روشن است قله‌ی انسان کامل روشن است اوج مقصود رسالت دیدنی است قله ی حق و عدالت دیدنی است قله را دیدیم، آنجا می رویم ما ز بالاییم و بالا می‌روم شعر از : محمد رسولی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
السلام آقای من آقای مولا دوست‌ها السلام ای جمع عاشق ای تولا دوست‌ها آمدم از شهر کرمان شهر زهرا دوست‌ها تا بگویم چند خط از مدح او با دوست‌ها باغ ما با ذکر یا زهرا گلستان می‌شود نام او را می‌بریم و پسته خندان می‌شود فاطمه وقتی تولد یافت، ایمان خلق شد نور او تابید، خورشید فروزان خلق شد اشک از چشمان او افتاد، باران خلق شد سوی خاک ما نظر انداخت، ایران خلق شد روز میلاد پر از نورش جنان آمد پدید فاطمه پلکی به هم زد این جهان آمد پدید در پی ماهید اگر، امشب زمین را بنگرید بر رکاب عالم هستی، نگین را بنگرید در میان بهترین‌ها، بهترین را بنگرید سجده شکر امیرالمؤمنین را بنگرید فاطمه چون مادرش پشت و پناه مصطفاست شأن او را بین که دستش بوسه گاه مصطفاست گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقی کار هر کس نیست در دنیا طواف عاشقی دست پروانه است همواره کلاف عاشقی مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر است مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است فاطمه دنبال رفع بیقراریِ علیست در نگاهش افضل الاعمال یاریِ علیست لذتش در زندگانی خانه داریِ علیست بهترین لحظه برایش خواستگاریِ علیست می رسد دستت به دامان علی با فاطمه سخت دلتنگ نجف هستی بگو یا فاطمه فاطمه پشت و پناه شیعیان حیدر است چادر او سایبان مردم این کشور است مکتب زهرای اطهر نور راه رهبر است مکتب زهرای اطهر حاج قاسم پرور است حاج قاسم عبد زهرا بود بی حد و عدد ذکر او هنگام سختی بود، یا زهرا مدد مثل امروزی پرید از آشیانه یار ما رفت پشت ابر هجران، ماه شام تار ما همچنان می چرخد این اندیشه در افکار ما کدخدای عده ای شد قاتل سردار ما گرچه در بین حواریون، یهودا نیز هست گاه مشکل ناشی از کم کاری ما نیز هست آی مردم کاشکی اعضای یک پیکر شویم دور باشیم از جدایی، یار یکدیگر شویم از دو قطبی ها بپرهیزیم، همسنگر شویم کاش مثل حاج قاسم یاور رهبر شویم حاج قاسم را همیشه یار نیکو دیده ایم آنچه را رهبر توقع داشت در او دیده ایم می رسد روزی که سختی های ما آسان شود با ظهور یار ما، هجران او جبران شود بیشتر از هر زمان ایران ما ایران شود بار دیگر مرد میدان راهی میدان شود آرزو دارم که بنشینم دوباره در برش تا بخوانم باز هم این نوحه را در محضرش شهید گمنام سلام مداح: مجتبی رمضانی شاعر: علی ذوالقدر ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
بی روی علی شعر من آرایه ندارد 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد بی نام علی قرآن یک آیه ندارد بی حب علی دین بخدا پایه ندارد عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است "سلطان جهانش به چنین روز غلام است" ذکر لب مولا صلوات است و سلام است هم شان علی کیست؟ اگر هست بیاید! بالاتر از این دست محال است بیاید هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل توصیف گر روی گل او شده بلبل نقل است که شاعر شده حافظ به توسل "لاحول و لاقوه الا بتغزل" ایجاز رباعی ست، بلندای قصیده ست از دفتر اشعار خدا، بیت گزیده ست خورشید شده آینه گردان جمالش خوردند ملایک همگی غبطه به حالش گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش میراث محمد، صلواتی ست که آلش کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد تاریخ عرب، فاتح خیبرشکن اش خواند "او" بود که پیغمبر اسلام، "من"اش خواند صدآیه ی نازل نشده از دهنش خواند استاد سخن،فاطمه، صاحب سخن اش خواند کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد برده ست خدا نام از او داخل انجیل موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل داده ست به فرمان علی گوش، ابابیل پیغامبری را علی آموخت به جبریل این ها همگی هیچ، بگو معجزه اش چیست اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست عدل علوی دست عقیل است در آتش گیرم بزند دشمن او پشت در آتش لطفش به گنهکار چون آبی ست بر آتش شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر عشق علی و فاطمه تکرار ندارد جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد جز با در این خانه، گدا کار ندارد این خانه دری دارد و دیوار ندارد در کوچه ی باریک علی آه...چه ها شد هر بار گدا حاجتی آورد، روا شد 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 محمدحسین ملکیان ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
1_3097658533.mp3
3.53M
🌺 (ع) 💐بی روی علی شعر من آرایه ندارد 💐بی اذن علی نطق در آن مایه ندارد 🎙 👏 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما غیر حیرت چیست از او سهم ما دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از خیالش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم! خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست حاج صادق! یاد کن آن روز را خواندی از دل نغمه ای جانسوز را او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش! ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی روح جمهوی اسلامی تویی! نام تو از قبل پر آوازه‌تر داغ تو این روزها شد تازه‌تر آه از دی ماه! از این آه سرد آه از دی ماه! از این ماه درد آه از بغضی که دارد مثنوی آه از سید رضی موسوی! باز پروانه فدای شمع شد بار دیگر جمع یاران جمع شد جان فدا! با عشق جان دادی به ما راهِ رفتن را نشان دادی به ما این حرم گفتی بهشت مردم است دست مردم سرنوشت مردم است فهم ما این است از فردای نور قله باشد استعاره از ظهور سرنوشت حق و باطل روشن است قله‌ی انسان کامل روشن است اوج مقصود رسالت دیدنی است قله ی حق و عدالت دیدنی است قله را دیدیم، آنجا می رویم ما ز بالاییم و بالا می‌روم شعر از : محمد رسولی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش به مسجد نبوی ، به لاله های بقیعش سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه در دل شب ها  نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا یا زهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی  ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو ، کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت **************** مدینه منزل قرآن       مدینه محفل قرآن  درون دل خبر داری       تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر    مدینه شهر پیغمبر  خدا بر تو نظر دارد ، که هستی شهر پیغمبر  مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پر پر  مدینه شهر پیغمبر     مدیه شهر پیغمبر بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا مدینه شهر پیغمبر     مدیه شهر پیغمبر ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
بی روی علی شعر من آرایه ندارد 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد بی نام علی قرآن یک آیه ندارد بی حب علی دین بخدا پایه ندارد عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است "سلطان جهانش به چنین روز غلام است" ذکر لب مولا صلوات است و سلام است هم شان علی کیست؟ اگر هست بیاید! بالاتر از این دست محال است بیاید هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل توصیف گر روی گل او شده بلبل نقل است که شاعر شده حافظ به توسل "لاحول و لاقوه الا بتغزل" ایجاز رباعی ست، بلندای قصیده ست از دفتر اشعار خدا، بیت گزیده ست خورشید شده آینه گردان جمالش خوردند ملایک همگی غبطه به حالش گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش میراث محمد، صلواتی ست که آلش کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد تاریخ عرب، فاتح خیبرشکن اش خواند "او" بود که پیغمبر اسلام، "من"اش خواند صدآیه ی نازل نشده از دهنش خواند استاد سخن،فاطمه، صاحب سخن اش خواند کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد برده ست خدا نام از او داخل انجیل موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل داده ست به فرمان علی گوش، ابابیل پیغامبری را علی آموخت به جبریل این ها همگی هیچ، بگو معجزه اش چیست اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست عدل علوی دست عقیل است در آتش گیرم بزند دشمن او پشت در آتش لطفش به گنهکار چون آبی ست بر آتش شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر عشق علی و فاطمه تکرار ندارد جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد جز با در این خانه، گدا کار ندارد این خانه دری دارد و دیوار ندارد در کوچه ی باریک علی آه...چه ها شد هر بار گدا حاجتی آورد، روا شد 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 محمدحسین ملکیان ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت کوثر است و عز و مجد آورده است وه که قرآن را به وجد آورده است قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما؟ غیر حیرت چیست از او سهم ما؟ دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از حضورش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است نور عصمت، جلوه‌ی تابنده‌اش زن اگر که اوست، مردان بنده‌اش او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ذوالفقار عشق را صاحب تویی پس علی بن ابی طالب تویی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو ای شروع خوشترین فرجام‌ها فاطمه (س) ای مادر گمنام‌ها با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا محور حق با یمن همسو شده است کربلا دریای سرخ او شده است صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی شعر از : محمد رسولی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت کوثر است و عز و مجد آورده است وه که قرآن را به وجد آورده است قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما؟ غیر حیرت چیست از او سهم ما؟ دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از حضورش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است نور عصمت، جلوه‌ی تابنده‌اش زن اگر که اوست، مردان بنده‌اش او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ذوالفقار عشق را صاحب تویی پس علی بن ابی طالب تویی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو ای شروع خوشترین فرجام‌ها فاطمه (س) ای مادر گمنام‌ها با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا محور حق با یمن همسو شده است کربلا دریای سرخ او شده است صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》