کاش میشد شب یلدا به کنارت باشم
مرهم و شمع و چراغ شب تارت باشم
کاش میشدکه بلندای شب یلدا را
به بقیع آیم و تا صبح به کنارت باشم
/خدایا! شب یلدای غیبت را پایان بده
#یلدا
#ظهور
#انتظار_فرج
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
«بخشی از نوسروده فاطمی»
زنی از خاک، از خورشید، از دریا قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی از أعطینا قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا قدیمیتر
که قبل از قصۀ قالوا بلی این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان، با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را می ستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتی های تلمیحش
جهان این شاه مقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ابد حیران فردایش ازل مبهوت دیروزش
ندانم های عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
زمین زهرا، زمان زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود برد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پَر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
#فاطمیه
#حضرت_مادر
#حضرت_زهرا_س
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
#فاطمیه
#حضرت_مادر
#حضرت_زهرا_س
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
در ظلمت این مسیر غوغا کردی
بی پرده بهار را هویدا کردی
همراه مدافعان دشت گل سرخ
امنیّت باغ را مهیا کردی
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شعله آن شب که فکر غارت بود
شب جمعه شب زیارت بود
آن شب جمعه روضه احیا شد
تن فرمانده ارباً اربا شد.
🌹دومین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی گرامی باد.🌹
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فنا فی الله شد اما بقا دارد سلیمانی
مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانی
شهید فی سبیل الله، عزیز جان روح الله
بلی در قلب حزب الله جا دارد سلیمانی
فنا فی الله شد اما بقا دارد سلیمانی
مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانی
ز جان باید سلامش کرد اطاعت از امامش کرد
مرام عاشقی چون اولیا دارد سلیمانی
به رضوان کرد کاشانه به دنیا بود بیگانه
که میثاق وفا با آشنا دارد سلیمانی
به حق تسلیم مولا بود بلی سردار دلها بود
ارادت بر علی المرتضی دارد سلیمانی
فنا فی الله شد اما بقا دارد سلیمانی
مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانی
همای رحمت ایزد به اوج آسمان پر زد
خوش آوازه چو پرواز هما دارد سلیمانی
بُوَد آن کشتهی توحید همیشه زنده و جاوید
به گوش جان سرود دلربا دارد سلیمانی
سپاه قدس را فرمانده ی لایق، بلی عاشق
نشان باشکوه مرحبا دارد سلیمانی
عراق وشام از او ایمن نشد تسلیم اهریمن
پیام نور بر اهل وفا دارد سلیمانی
برادر استقامت پیشهی مردان حق باشد
که ثابت کرد شور کربلا دارد سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
نام شماسٺ حک شده در باورم،حسین
می خوانم از تو تا نفس آخرم،حسین
این عاقبٺ بخیری محض اسٺ،آخرش
مردن میان روضه ویا در حرم، حسین
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
زندگی از دید علم ریاضی.
دیروز در درس ریاضی گفت استاد
مهر و وفا را ضرب در صلح و صفا کن
مجموغه غم را بنه در یک پرانتز
روی لبانت آکلاد خنده وا کن
یک نقطه فراز از نون محنت
با نقطه بای محبت آشنا کن
هر نامساوی را مساوی کردن اولی
دلتای قلبت را بری از کینه ها کن
منزل مکن در زیر رادیکال دنیا
یا خویش را با یک توان زآنجا رها کن
از نقطه ای بر روی مختصات ذهنت
خطی برای مهربانی ها جدا کن
منها مکن ما را زخون بی دریغت
بردار لطفت را خدایا سوی ما کن
#ریاضی
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
" خط قرمز "
آی بیگانه! اشک، شبنم ماست
خون ما رنگ سرخِ پرچم ماست
خوار و ارزان مبین غم ایران
کفن ماست پرچم ایران
راز تشنه لبی، نخواهم گفت
گِله با اجنبی نخواهم گفت
نیست پرچم به غیر «سنگ صبور»
غیرت ماست این سه رنگ صبور
تار پرچم به پود جان زدهاند
پایه اش را به آسمان زدهاند
تا ابد شور محشرش باقیست
بانگ الله اکبرش باقیست
تا ابد، مهر بی غروبیهاست
پرچم ما به دوش خوبیهاست
غمزه شهر راز... پرچم ما
تا ابد، سرفراز... پرچم ما
پرچم ما غرور مردانهست
خار چشمان دزد بیگانهست
غیرت ماست مرز کشور ما
سایه پرچم است بر سر ما
دل به نور امید باید داد
پای پرچم، شهید باید داد
*
آنکه جان، هدیهی حرم میکرد
دست بیگانه را قلم میکرد
کربلا از صدا نمیافتد
عَلَم از دست ما نمیافتد
مرز «صهیون» اگر به هم زدهایم
پرچم فتح بر حرم زدهایم
کار «صهیون» اگرچه حق سوزی ست
پرچم ما نماد پیروزی ست
شک ندام فتد به زودیها
شعله بر خرمن سعودیها...
*
صبر حق، بارش ملامت اوست!
غرّش رعد، از سلامت اوست...
پای دین، پای عشق، بی سر شد
وطن ما شهید پرور شد!
گره شب مباد، وا نشود
گرگ، چوپان گلّهها نشود
خانه ی ظلم، رو به ویرانی ست
انقلاب، آبروی ایرانی ست
وای از کار و بار سر در گم!
باز هم غیرت همین مردم!
*
مردم ما به عشق، «جان دادند»
جنگ، تحمیل شد، جوان دادند
مردم ما سپاه عاطفهاند
هر کجا امر بود نان دادند
خاک پای غرور عباسند
دست خود به آسمان دادند
روزهی خلق ما سیاسی بود
کوه تحریم را تکان دادند
-لال بودند غزّه و لبنان-
هر چه مظلوم را زبان دادند
مردم ما به فتنهها، نُهِ دی،
غیرت خویش را نشان دادند
اشهدُ انَّ که همین مردم
به سر نیزهها اذان دادند
گله مندند...! ورنه میدانیم
همه جا خوب، امتحان دادند
-خودمانیم!- گاه گاهی هم،
کار بر غیر کاردان دادند!
*
دل «بعضی» ، جهنم است انگار...
آخر قصه، مبهم است انگار!
بغض، فریاد میشود گاهی
داد، بیداد میشود گاهی!
بنِگر بغض و بسته بالی را
سفره ی خالی اهالی را
سفره، خالیّ و دل، پر از ماتم
من که از این سکوت کج، ماتم!
زخم اشرافیت، علاج نداشت
پیر امت که برج عاج نداشت
رفته دوزخ ز یاد «بعضی» ها
دلخوریم از فساد «بعضی» ها
*
ای بت عافیت! – به هرعلت! –
از تو ناراضیاند این ملت...
مردم از دست بسته دلگیرند
سفرهها حفرههای تدبیرند
رهگذر، بغض بی صدا شده است
کوچه های نفوذ، وا شده است
خوار و پا در هواست بیت المال
زیر دست شماست بیت المال
از وکیل و رئیس، دلگیریم
از بت کاسه لیس دلگیریم
شط خون شد، زبان به مزدی تان
زخم بستر گرفت دزدی تان!!
میزها طبلهای بی دردی
یا نه، استبلهای نا مردی
شرم کن غصهی اهالی را
قصه ی سفرههای خالی را
نا امیدی، عذابمان نشود
گره انقلابمان نشود
وای از کار و بار سر در گم!
باز هم غیرت همین مردم!
*
بغض مردم، صدای قانون است
«خط قرمز» مگو که دل، خون است
خونِ دل، مشرق تکلم ماست
«خط قرمز» ، غرور مردم ماست
در دل خسته، غم نخواهد ماند
«اینچنین نیز هم نخواهد ماند»
*
سرِ اشراف، گرم بی عملی ست
دلخوشی مان فقط به «سید علی» ست
شاعر:احمد بابایی
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
با این ستارهها که به چشمانم آشناست
هر شب به زخمهای تنت دست میکشم
پیش از نماز صبح، به مُهر شکستهام
بر عطر سرخ پیرهنت دست میکشم
دلشورهها و دلْ دل پیرانه مال من
پرواز تا مزار گل یاس مال تو
بیتالحرام من شده آن مدفنی که نیست!
شیرین زبان گمشده، شیرم حلال تو
آتشفشان ساکت این شهر برفیام
چون بغض کوه، در جگرم حرف میزنم
هر وقت تازه میشود این زخم بیکسی
با عکس کهنهی پسرم حرف میزنم
«مادر شدم» که چشم به راهت بمانم و
«مادر شدم» که خاطرهها زندهام کنند
آه، ای عصای پیریام! از من خبر بگیر
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند
«یلدا» و «فال» بود و تماشای برف و من
«هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم»*
هم «موسپید» گشتم و هم «روسپیدِ» شهر
«هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم»*
اخبار، شرح یک عملیات تازه داشت
این شد که خواب خوش به دو چشمم حرام شد
هر شب ز هول زخم تو از خواب میپرم
«مادر شدن» به قیمت پیری تمام شد
«مادر شدن» به حسرت یک قبر میکشد!
«مادر» نگو که پشت سرت، چشم تر شدم
دیدم به خواب، علقمه را... آب شد دلم
من هم شبیه «امّ بنین»، بیپسر شدم
مادر شدم به «فاطمه» نزدیکتر شوم
باید به داغ یاس جوانمرگ خو کنم
«گمنام»ها به «فاطمه» همسایهاند... آه!
از که مزار گمشده را پرس و جو کنم!؟
یافاطمه! به سردیِ یلدای من بتاب
تو قبلهگاهِ جان پریشان عالمی
مادر شدم «شهید» بیارم برای تو
«تو» مادر تمام شهیدان عالمی
بانو! شنیدهام تو به عباس سر زدی
گفتی به جای امّ بنین، دلبری کنی
جان شهید من به فدای شهیدهات!
خوشبخت، من! که بر پسرم «مادری» کنی
احمد بابایی
#مادر
#مادر_شهدا
#حضرت_ام_البنین
#شهدای_گمنام
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
▪یاحضرت ام البنین ادرکنی!
▪بی علمداری و داری
▪ سر دوشت" عَلمی
▪آنقدَر "فاطمه"هستی
▪که نداری"حَرَمی".
▪وفات حضرت ام البنین
▪سلام الله علیها تسلیت باد
#حضرت_ام_البنین
#مادر_شهدا
#مادر
#شهید
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
زهرا، مامان بیا صمیمی باشیم
مثل دوتا دوست قدیمی باشیم
بیـا بـا هم حرف بزنیم بخندیم
در را به روی غصه ها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه
تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جلوه تو ذات دختره، می دونم
کار خداست، مقدره، می دونم
همه می گن دخترا برگ گلن
داداش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن
به فکر خط خطی سرنوشتن
پشت این رنگ و روغنا، دروغه
پشت اینا یه طرح بی فروغه
مردم میگن که خوشگلا نجیبن
راستش بخوای دخترا مثل سیبن
سیب زمین افتاده بو نداره
رهگذر هم پا رو دلش میزاره
سیب های روی شاخه چیدن دارن
از دست باغبون خریدن دارن
بهار خانم دل نگرون تو ام
دل واپس روز خزون تو ام
حالا که می خوای بری توی خیابون
خودتو بگیر چراغ نده، تو میدون
وقتی که حوّاپا گذاشت تو عالم
بدو می خواست بره به سمت آدم
زد تو سرش فرشته گفت حاج خانم
چه می کنی فردا با حرف مردم
روتو بگیر، با این لپای داغت
بشین بزار آدم بیاد سراغت
آره مامان این هم حرف کمی نیست
حجب وحیا قصه ی مبهمی نیست
این روسری یعنی که تو نجیبی
شکوفه ی معطر یه سیبی
این روسری پرچم اعتقاده
نباشه، گلبرگ ها اسیر باده
زلفات و از روسری بیرون نزار
چشمای تیز و سمت زلفات نیار
مردای خوب پرده دری نمی خوان
عشقای لوس وسرسری نمی خوان
باید بدونی زندگی بازی نیست
توهم قرصهای اکستازی نیست
اونایی که پلاس کافی شاپّن
احساسات دخترا را می قاپن
اونی که میره پارتی های شبونه
توکار و بار، انگل دیگرونه
مردای خوب، کاری واهل دلن
مردای بد توی خیابون ولن
مردای خوب، فقط نجابت می خوان
از زنشون غرور وغیرت می خوان
الاف مو فشن ،که مرد نمیشه
تا لنگ ظهر به رخت خواب سیریشه
مردی که قیچی میزنه به ابرو
از او نگیر سراغ زور و بازو
مردی که بند انداخته مرده؟نه نیست!
برا کسی شریک درده؟ نه نیست!
جوهر مردی نداره ذغاله
نه مرده ونه زن تو حس حاله
موچین و کرم که اومد توکار
مردونگی برو خدا نگهدار
ابرو کمون خیابونا ،شلوغن
پر از فریب وحرفای دروغن
دوست دارم، دیوونتم،اسیرم
یه روز اگه نبینمت میمیرم
یکی دو روز بعد، تو همین خیابون
یه لیلی دیگر کنار مجنون
واسه کسی بمیر ،که راستی مرده
جر نزنه،نپیچه بر نگرده
بله به کسی بگو که عاشق باشه
توحرف عاشقونه صادق باشه
یعنی باید شیفته روحت باشه
تشنه ی چشمه ی شکوهت باشه
آره گلم سرت را درد نیارم
این لوده بازی هارو دوست ندارم
گیس طلایی به چشماشون زل نزن
با فکولات به دستاشون پل نزن
همپای دخترای بد راه نرو
با چشم باز مامان توی چاه نرو.
سیده زهراء شایگان
#حجاب_برتر
#دختر
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشیدو رفت
تا که برگردم شنیدم ،از غمم نالیدو رفت
دیده بودم خواب مادر را شب میلاد من
لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسیدو رفت
مادرم چندین بهاراست،ازکنارم رفته است
مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت
قوم وخویشانم مکرر، این خبر را میدهند
مادرت درخواب ما،حال توراپرسیدورفت
من به قربانت ،که هرجا رفته ای یاد منی
یادتو هرنیمه شب،روی مرا پوشیدورفت
شعرزیبایی به عشقش گفته بودم که ندید
آمد او اما شبی بر شعر من بالید و رفت
مادرم رفته ولی،در خاطراتم مانده است
روز مادر،چشم او ،آمد بمن خندیدو رفت
تقدیم به مادرانی که بار سفربستند و رفتند
روز مادر پیشاپیش مبارک ❤️❤️
#مادر
#روز_مادر
#روز_زن
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》