eitaa logo
اشعار زیبا
373 دنبال‌کننده
966 عکس
104 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تقدیم به شما ما بردیم 🎧سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اشعار قیصر امین پور خواننده : حامد زمانی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام پنجره ها رو به آسمان باز است ببار حضرت باران که فصل اعجاز است کجا قدم زده ای تا ببوسم آنجا را که بوسه بر اثر پایت عین پرواز است 🌹🍃🌹🍃 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯 پرچم طاعت مرغ دلم ز دور چو دید آب و دانه را شد از قفس برون و نهاد آشیانه را رست از خودی و جانب مقصود بر پرید از سر گرفت زمزمه عاشقانه را بر شاخ وجد نغمه چو عشاق برکشید بی پرده پرده در شد و خواند این ترانه را المژده عاشقان شب هجران به سر رسید فجر وصال برد ظلام شبانه را تا تابد آفتاب جمال و جلال شاه هان بنگرید جلوه مهر یگانه را نزدیک شد که خسرو گردون چشم رسد خیزید و رفت و روب نمایید خانه را یاران شاه یک به یک آماده قیام از سر فکنده اند کلاه بهانه را مردانه بال همت خود باز کرده اند تا مرتفع کنند رسوم زنانه را حیران تو نیز پرچم طاعت بلند کن طولی نمی کشد که بیابی نشانه را ⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۴۳ (۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان (عج) بودند که خدمت امام زمان (عج) هم تشرف داشته اند. ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم خورشید چراغ دان و عالم فانوس ما چون صوریم کاندر او حیرانیم رباعیات خیام ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
                                                                                       شعری برای دزفول زادگاهم ناگهان ديدم كه دورافتاده ام از همرهانم مانده با چشمان من دودي به جاي دودمانم   ناگهان آشفت كابوسي مرا از خواب كهفي ديدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم   ناشناسي در عبور از سرزمين بي نشاني  گرچه ويران خاكش اما آشنا با خشت جانم   ها ... شناسم اين همان شهر است شهر كودكي ها خود شكستم تك چراغ روشنش را با كمانم   مي شناسم اين خيابان ها و اين پس كوچه ها را بارها اين دوستان بستند ره بر دشمنانم   آن بهاري باغ ها و اين زمستاني بيابان ز آسمان مي پرسم آخر من كجاي اين جهانم ؟ سوز سردي مي كشد شلاق و مي چرخاند و من درد را حس مي كنم در بند بند استخوانم   مي نشينم از زمين سرزمين بي گناهم مشت خاكي روي زخم خونفشانم مي فشانم   خيره بر خاكم كه مي بينم ز كرت زخمهايم مي شکوفد سرخ گلهايي شبيه دوستانم مي زنم لبخند و برمي خيزم از خاك و بدينسان مي شود آغاز فصل ديگري از داستانم شعر از استاد محمدعلی بهمنی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
زندگی در گذر است آدمی رهگذر است زندگی یک سفر است آدمی هم سفر است آنچه می‌ماند از او راه و رسم سفر است رهگذر می‌گذرد خوب باش و مهربان... ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》