.
#دودمه
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
از زهرِ جفا حجّت پنجّم شده مسموم...
غریبانه و مظلوم
گردیده به تاب و تب و جدّش شده مغموم
غریبانه و مظلوم
من پنجمین امام شیعیانم
مسمومِ زهرِ کین دشمنانم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#دودمه_امام_باقر
.
۱۰
(حرکت امام حسین ع از مکه به کربلا)
در روز ترویه،در غریبی امام
گشته حج حسین،شه دین ناتمام
وا غریبا حسین۴
در دل اهل بیت،غم شکوفا شده
سوی کوفه روان،گل زهرا شده
وا غریبا حسین۴
رود از بیت حق،بر نبی نور عین
پسر مرتضی،گل زهرا حسین
وا غریبا حسین۴
رود از مکه و،همرهش اکبر است
همسر او رباب،با علی اصغر است
وا غریبا حسین۴
جانفدای حسین،دل حساس او
همره این امام،رود عباس او
وا غریبا حسین۴
او به تاب و تب است،جان او بر لب است
خونجگر از غم،رفتنش زینب است
وا غریبا حسین۴
رود امشب حسین،به سوی کربلا
تا به راه خدا،او شود جانفدا
وا غریبا حسین۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_همه_جا_کربلاست
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#دهتایی_بیست_و_سوم
#زمینه
قابلیت #زمزمه #واحد #شور
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم علیه_السلام
منتقم خونده تو رو حسین با اشک دیده
پیش قاسمی که توی خاک و خون غلتیده
بیا و برس به داد تازه دامادی که
داره زیر دست و پای مرکبا جون میده
آه، آقا بیا
قاسمو ببر به سمت خیمه ها
مادرش نجمه تو رو توی حرم زده صدا
آه، نزار آقا
که بره سرش به روی نیزه ها
نبینه تازه عروس، سر عزیزشو جدا
العجل به حقّ ِ... تن قد کشیده
قامت حسین از ِ...داغ او خمیده
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
زبان حال حضرت نجمه خاتون با حضرت قاسم علیهماالسلام:
داری میری حسن کربوبلا به میدون
هنوز هیچی نشده ببین شدم نیمه جون
جوری توی آغوش عموجونت رفتی که
شدم انگاری توی عزای تو روضه خون
آه، ماه حسن
سر تو جدا میشه جلوی من
تن تو میمونه روی خاک صحرا بی کفن
آه، نور دلم
سر تو رو نی میره مقابلم
میشه جای ردّپا رو صورت تو قاتلم
از غم عروست... قاتلت میشه شاد
می بینه رو نیزه.... اشک ِتازه داماد
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
زبان حال امام حسین با حضرت قاسم علیهماالسلام:
تازه داماد حرم تنت چقد گلگونه
دشت لاله؛ پیکرت از بعد ِ سنگ بارونه
دیدمت افتادی زیر دست و پای دشمن
هر سواره رو تنت داره رجز میخونه
آه، ماه حسن
زنده زنده کشتنت جلوی من
توی آغوش عمو اینقده دست و پا نزن
آه، وای از جفا
شونه خورده موی تو با پنجه ها
قد کشیدی زیر دست و پای اسب دشمنا
بردمت به خیمه.... با چشای گریون
حالا چی بگم من... به زبیده خاتون
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
4_5976594649064670328.mp3
5.81M
#دکتر_محمد_فراهانی
🔶 #نکات_فنی
1️⃣ آب اگر متوقف بماند بو می گیرد‼️
2️⃣چگونه در مداحی به خود انگیزه بدهیم⁉️
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
.
#نوحه #زمینه
#حضرت_رقیه (س)
#شب_سوم_محرم
___________
آخه چی میـشه ماه/آسمـــون روی دامـــنم بشینه
بابا شنـــیدم از تو/ گریـــهء یتـــیم و خدا میبــینه
برگردیم از اینجا // همه دعام همینه
هیچکی با من حرف نمیزنه/هیچکی با من بازی نمیکنه
از شـــام، بیـــزارم// بابا، غـم دارم// بیـــا مـــنو بغل کن
بی تـــو، میمـــیرم// از تـــو، دلگیرم// به قولت عمل کن
تـــموم دنـــیا...رو بـــدن//دیگـــه شــام نــمیام
من تورو می خوام... تو بیای//چیزی نمیخوام
درسته خیلـــی ..... ازشون// من زجر کشیدم
جـــون میـــدم امـــا...... تن به // ذلـّــت نمیدم
خیالت راحت /چــادر از سرم نیفتاده
خیالت راحت/دخترت محکم ایستاده
خیـــالت راحـــت // خیـــالت راحـــت
__________
خوبه که نیستی بابا/موی سوختهء روسرم وببینی
دخترت عوض شد/نمیتونی گل از رو لبش بچـــینی
درد و دل زیاده//نگو چرا غمینی
هیچکی از ما حیا نمیکنه/هیچکی حرف از خدا نمیزنه
خســـتم، بابایی/اینـــقدر، تنهایـــی // بـرا گلـــت عذابه
خیلی، دلسردم/میشه،برگردم// دیـــگه ازایـــن خـــرابه
یعـــنی میـــشه باز...... نفس //راحت بکشم
تا کـــی بـــرا پا..... شدنـــم//زحمـــت بکشم
تـــو رفـــتی امـــا.... بعـــدتو//عمـــه بخـــدا
یـــک تنه محکم.... جـلوشون// ایستاده بابا
توبازار شام/عمه زینب و دور کردن
تو بازار شام/همه مـــرداش نامردن
تو بـــازارشـــام//تـــو بـــازار شـــام
خیالت راحت /چــادر از سرم نیفتاده
خیالت راحت/دخترت محکم ایستاده
خیـــالت راحـــت // خیـــالت راحـــت
__________
نغمه وشعر:الاحقرمجتبی نامور
.👇
.
#شب_هفتم_محرم
#واحد_سنگین
#حضرت_علی_اصغر(ع)
نـــوحـــه از زبـــان تیـــرســـه شعـــبه
" آسمونا تار شده حسین گرفتار شده "
_________
آســـمـــونـــا تـــار شـــده
حســـین گرفتـــار شـــده
عــاقبـــت مـــنم مـــثـّــه
قـــصـــه مســـمار شـــده
بشـــکنه دستم که براش/غُصّـــه شدم آه شدم
بادست بی رحم خزون /نخواسته همراه شدم
روی گـــلـــوی پســـرش/ نـــیزه کـــوتاه شـــدم
فکرشـــو کن/ تیـــر سپر //یـــه بچـــه رو دست پدر
رها شـــدم /روتـــن باد// یـــهو نشـــــستم بـــی خبر
بریـــدم و/چـــکیدم و//اشـــک حسیـــن و دیـــدم و
ای کاش که می/شکستم و//ای کاش نمی رسیدم و
((ای وای من ای وای من))
______
خیلی بهش ظلم شده بود
لشکـــر تلاطـــم شــده بود
صـــدای گریــهء حســــین
تـــو هـــلهله گم شــده بود
هی مینشست بلند میشد/ انگاری حیرون شده بود
نگـــام که افتاد به نگاش/ ابر چشاش خون شده بود
چــاره نمـــونده بود براش/ حسین پریشون شده بود
لحظه سخت/ از راه رسید// وقتی منو بیرون کشید
جسـم ضخـیمِ/ تـــن مـــن/ اضافهء رگ و(سرو)برید
من یه طرف/سر یه طرف//نازکی گلوی اصغر یه طرف
تواون همه/غربت و غم //هلهله وخندهء لشگر یه طرف
((ای وای من ای وای من))
______
شعر ونغمه:الاحقر #مجتبی_نامور
.👇
.
#نوحه #شور
#امام_حسین (ع) 🔷
____________
نـــوکری تو دلـــم رو احـــیا کــرد
کـــرمِ تـــو زندگـــیم و زیـــبا کرد
خدا رو باید یه عمری شکرکردکه
مـــاها رو غـــلامه تــوءِ آقـــا کرد
دل دور از حرمت //شده حیرون و سرگردون
من دارم میمیـرم // به حرم ما رو بـــرگردون
حرم حرم دنیامه/حرم دوا دردامـه
قشنگترین رویامه /حرم
حرم حرم تسکینم / آرزوی شیرینم
یعنی تو رو میبینم/ حرم
(( اللهم الرزقنا حرم))
_____________
ماهارو تو روضه ها پنـــاه دادی
هرچی رو که داریم و شما دادی
مریضای خونمون و هـر دفـــعه
با یـــه ذره تربتـــت شـــفا دادی
دل تنگه حرمم //کار این روزام افسوسه
امسال تذکرمون // داره دستاتو میبوسه
حسین حسین میخونم/ ببین مثل بارونم
حرم می خوام ای جونم/ حسین
حسین حسین دنیامی/ تو لَیْتـــَنٰا کُنّـــٰامی
تو سید و آقامی/ حسین
(( اللهم الرزقنا حرم))
_____________
سایت و یه عمری رو سرم دارم
وقتی تورو دارم چیو کـــم دارم
میدونی از الان چقــدَر ذوقـــه؟
زیـــارت اربعـــیـــن حـــرم دارم
دوسِت دارم حسین /دوری از تو داغونم کرد
رویایِ حرمت / آقا مست و مجنـــونم کـــرد
حسین حسین اربابم/ ببین چقدر بی تابم
برا حرم دریابم /حسین
حسین حسین آمـــالـــم / قبولــیه اعمالم
به نوکریت میبالم /حسین
(( اللهم رزقنا حرم))
_____________
شعر ونغمه:الاحقر #مجتبی_نامور
.👇
.
#نوحه #شور
#حضرت_زینب
من دختر امـــیر بیان شیر خیبرم
من زینبم من زینبم
علتْ برای خلقت مُلک است مادرم
من زینبم من زینبم
پیره طریقتم چو نبی من سخنورم
من زینبم من زینبم
به تیغ نطق وکلامم نبرده کاری کردم
میان معـــرکه رفتم علمـــداری کردم
گره زدم به سرم دستمال زرد پـدر را
میان لشکر شیطان علی مداری کردم
علمدارم من//خط نگه دارم
ابلفضله در وقت پیکارم من
به ابن مرجانه خطابی کردم
به اوفهماندم دخت کرارم من
((من زینبم // من زینبم))
_
من زیبنم که با پدرم مو نمیزنم
من زینبم من زینبم
میگویم ازعلی دمی جزاو نمیزنم
من زینبم من زینبم
هرگز به دشمنان علی رو نمیزنم
من زینبم من زینبم
هرآنچه موعظه کردم ز سرّ مستورم بود
بیان حادثه کردم ، هرآنچه مقدورم بود
آز آیه گفتم و اینکه خدا خودش فرموده
من از خلیفه در آیاتْ،علی منظورم بود
تباه شد دشمن //بی پناه شد دشمن
رجز خواندمْ خلع سلاح شد دشمن
بپـــرسید از اهـــل دیـــاره شامــات
چه کرده زینب رو سیاه شد دشمن
((من زینبم // من زینبم))
_
من زیبنم که یک تنه تیغ غضب کشید
من زینبم من زینبم
کاره سران شام به یا للعجب کشید
من زینبم من زینبم
جوری تشر زدم پسر سعد عقب کشید
من زینبم من زینبم
به غیـــره آیهء قـــرآن سخن ندارم من
مدافـــع حرمـــم کـــوه اقتـــدارم من
میان دستم اگرچه که ذوالفقاری نیست
به وقت خطبه ومنبر چو ذوالفقارم من
به منبررفتم//جنگ کافر رفتم
زنی بودم که فتح خیبر رفتم
چنان لرزاندم کاخ شام و کوفه
همه فهمیدن من به حیدر رفتم
((من زینبم // من زینبم))
_
شعر ونغمه:الاحقر مجتبی _نامور
👇
.
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شب_اول_محرم
#رضا_قاسمی
〰〰〰〰〰〰
بالای بام از دور میبینم
از اولین غم تا به آخر را
در اشکهایم کاش میدیدی
این صحنههای گریهآور را
از دور میبینم که میآیی
اهل و عیالت حالشان خوب است
دارد رباب از ذوق میخندد
دید اولین دندان اصغر را
سجادهات را پهن کرد و گفت
«بابا! رقیه دوستت دارد»
چادر نمازش را سرش کردی
اکبر که گفت اللهاکبر را
دارد سکینه آب مینوشد
اصحاب و اهل خیمهگاهت هم
سیرابها بعدش دعا کردند
در لشکرت سقای لشکر را
دور سرت هر لحظه میگردد
پروانهی شمع وجود تو
میبینم اشک شوق زینب را
تا سیر میبیند برادر را
این دلخوشیها را نگیر از خود
با آمدن در سرزمینی شوم
از خیر کوفه بگذر و برگرد
از اهل خیمه دور کن شر را
اینجا بهارش هم زمستان است
از ساقه میبُرّند گلها را
برگرد، این مردم تبر دارند
بر پیکرِ خود حفظ کن سر را
دلشوره میآید سراغ من
با دیدن چشمِ حرامیها
حالا که میآیی نیاور پس
همراه خود ناموس حیدر را
.___________________________
#حضرت_مسلم
.
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_علیهالسلام
ای کاش دست من قلم میشد
تا واسه تو نامه نمیدادم
با خون نوشتم اسمتو بعدش
بی سر به پای اسمت افتادم
از بام افتادم چه تقدیری
از بام افتادم چه تعبیری
یادش بخیر اون روزی که گفتی
تو سربلند از رو زمین میری
تو با سر بی تن میای اینجا
یه گوشه تو این شهر بُق کردم
اما برات بازار و ای یوسف
با این تن بی سر قُرق کردم
آره قناره نردبون میشه
از آسمون تا اینکه سر باشم
بالای این دروازه هم خوبه
تا به خدا نزدیک تر باشم
#میلاد_حسنی ✍
.......
👇
.
#مناجات
#اصحاب
#حکایات
#حضرت_حر
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة
*مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد پرچمهای محرم بیاد مگه میشه نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..*
*آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرمود بی بی دو عالم تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..*
*اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتی امسال روضه ها چی میشن، میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..*
امشب اومدم اعتراف کنم رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم ..
*امشب اجازه دارم نام حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ..*
مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع .. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه .. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش به حاله اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. آقا چان قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر ..
میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح . همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما تو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد ..
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
.
#دهتایی_بیست_و_سوم
#زمینه
قابلیت #زمزمه#واحد #شور
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
منتقم وقت مرور روضه های آبه
صحبت از تشنگی شش ماهه ی اربابه
اگه چند جرعه ی آب برسونی به اصغر
دیگه توو آغوش مادرش رباب می خوابه
آه، ببین آقا
هی تلظّی می کنه تو خیمه ها
تو بیا برس به دادش که نشه سرش جدا
آه، برس به داد
تا بلایی به سر عمو نیاد
تا حسین از دشمنا یه جرعه ی آبی نخواد
العجل به حقّ ِ....... گریه های اصغر
به گلی که گشته.... با سه شعبه پرپر
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
زبان حال امام حسین باخواهر علیهما السلام
خواهرم بیا و حال مضطرم رو دریاب
اصغر لب تشنه ام با خون خود شد سیراب
کمکم کن که درآرم از گلوش، این تیرو
پاسخم ببین چی شد به جای یک جرعه آب
آه، از حنجرش
تیرو می کشم نبینه مادرش
در بیارم این سه شعبه رو، جدا میشه سرش
آه، با اضطراب
اومدم به خیمه با دلی کباب
ببینه حنجرشو دق میکنه بی بی رباب
ببینه نشسته....... توی حنجرش تیر
اصغرو گرفتن.... با سه شعبه از شیر
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸
زبان حال حضرت رباب علیهاالسلام:
اصغرم داره سر تو رو، رو نی می بنده
وقتی لطمه می زنم به صورتم، می خنده
مادرت بمیره که هنوز لب تو خشکه
شدم از زخم روی حنجر تو شرمنده
آه، دارم گله
طعنه ها شنیده ام از حرمله
من مواظبم نیفتی زیر پای قافله
آه قدری بخواب
تا نبینی می کشم همش عذاب
بعد تو پایین نمیره از گلوم یه قطره آب
مادرت نبینه............ روی نیزه هایی
توی کوچه ی شام... زیر دست و پایی
اللهم عجل لولیک الفرج.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
اللهم عجل لولیک الفرج (222).mp3
3.73M
اللهم عجل لولیک الفرج
👆
#دهتایی_بیست_و_سوم
#زمینه
قابلیت #زمزمه #واحد #شور
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
العجل ای منتقم که جدّ تو شد مضطر
داره دق میکنه از داغ ِعلی ِاکبر
پدره، چطور ببینه پسرش با مِقراض
شده پاره پاره با کینه ی قوم کافر
آه، بیا آقا
مقتل اکبره کلّ کربلا
بیا و بچین گلای پرپرو روی عبا
آه، نزار آقا
که بشه سر عموی تو جدا
مادرش فرق جداشو ببینه رو نیزه ها
العجل به حقّ ِ........ اشک امّ لیلا
به جوون مظلوم.... که شد ارباً اربا
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
زبان حال حضرت زینب با حضرت علی اکبر علیهماالسلام
چرا اعضای تن تو درهمه، اکبرجان
شده ای تو هدف بغض همه، اکبرجان
جمع شدی روی عبا ولی در آخر دیدم
چندتا آیه های مُصحفت کمه، اکبرجان
آه ،با اضطراب
میزنه حسین صدات، بده جواب
ببین از خون سرت، محاسنش شده خضاب
آه، حسین چه دید
لخته ها از دهنت بیرون کشید
وقت چیدنت روی عبا شده موهاش سپید
بابای غریبت.......... خیلی بی قراره
صورتش رو روی ِ.... صورتت میزاره
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
زبان حال حضرت زینب با حضرت لیلا علیهماالسلام:
بمیرم جوون تو در خون نشست لیلاجان
عصای پیری تو در هم شکست لیلاجان
جوری تیغ قاتلش روی سرش خورده که
ابروی پیوستشو از هم گسست، لیلاجان
آه، نیگا نکن
اکبرو به روی نی صدا نکن
پیکرت رو هدف کینه ی دشمنا نکن
آه، نگو علی
تا نشی زخمی تو روبه رو علی
نگو واسه چی گرفته ای با خون وضو علی
آه ، ببر ز یاد
کوفه و جسارت ابن زیاد
دیدی پیش سر اکبر به همه عیدی میداد
دیگه امّ لیلا....... روز خوش نداری
روز و شب دعامه... که دووم بیاری
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#شور_حضرت_عباس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاشو اباالفضل پناه سادات
باید تیرو در بیارم از توی چشمات
هرکی یه سهمی از تن تو برد
قد بلند تو شده بدجوری خیرات
پاشو که اباالفضل ، غم تو منو کشت
بس که تیر زدن بهت شدی مثل خارپشت
حرمله چشاتو با سه شعبه بسته
چوبه های تیر توی بدنت شکسته
صداشو شنیدم ، تا برادر من
کاسه سرت شکست با عمود آهن
شدی قطعه قطعه ، تیغ و روت کشیدن
نه فقط دستاتو که پاهاتم بریدن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماه قبیله شدی ستاره
اگه بری حسین دیگه پناه نداره
غصه مشک و نخور اباالفضل
فدا سرت اگه که مشکت شده پاره
خیمه شد پر از غم ، کوفیا شدن شاد
کنارت دست میزدن وقتی دستت افتاد
حامی عقیله ، ای کفیل زینب
پاشو که نیاز داره به تو ایل زینب
گوشهای رقیه ، میشه پاره پاره
بدون تو خواهرم امنیت نداره
بزم می تا حالا ، دخترام ندیدن
پاشو که نامحرما به حرم رسیدن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
.
#امام_زمان
یا صاحب الزمان عج الله
من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
حجت قبول دلبر احرام بسته ام
ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا
با گریه کردن این دل من زنده می شود
دل مرده آمدم که تو احیا کنی مرا
اسباب زحمت تو شده اين گدا ولي
هرگز مباد از سر خود وا كني مرا
تو سفر دار گریه ي ماه محرمی
چشمی پر اشک میشود اهدا کنی مرا؟
بيت الحرامِ سينه زنان ؛ خاک كربلاست
دارم اميد ، مُحرم آنجا كني مرا
همراه خویش زائر شش گوشه ام کنی
خاک قدوم اکبر لیلا کنی مرا
اي روضه خوانِ تنگِ غروب منا بيا
پرچم به دوش ماتم كرب و بلا بيا
#قاسم_نعمتی
#امام_زمان_عجل_الله
بسم رب المهدی (عج)
#جمعه_های_دلتنگی
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
دل می رود ز دستم یا بن الحسن کجایی؟
می سوزم از فراقت ای داد از این جدایی
کی می شــود ببینم آن روی دلــرُبایت؟
آقایِ بی قرینـــم ! کـی می شود بیایی؟
دست از طلب ندارم ســوی تو رهسپارم
با دسـت خالیِ خود ، من آمــدم ، گدایی
هـر بار آمدم من ، با هر بهـــانه ، سویت
دســت مرا گرفتــی ، از راه آشنــــایی
از درگه تو مـــولا ! جایـــی نمی روم من
تا باز ، از ســرِ لطــف بر ما کــرم نمـایی
دنیای بی حضــورت دنیای تیرگیــهاست
ای منبـــع زلالِ آیــات روشنـــایــی
از بس غروب دیدیم، دلتنگ یک طلوعیم
از پشت ابرِ غیبـت کی می شـود در آیی؟
آقا عنایتـــی کن ، تا لحـــظه ای ببیــنم
آن طلعـت رشیــــده ، آن چهــرهٔ خــدایی
بنویس ، خود به رویِ تقــویم های عــالَم
این جمعــه را به نامِ یک جمعــه طلایـی
┄
رقیه سعیدی(ڪیمیا)