.
#شهادت_امام_سجاد
بند اول
سر جدا شد هر کی برام عزیز بود
دور زن ها پر از چشای هیز بود
چل ساله می گذره درسته اما
هر چی دیدم شنیدم گریز بود
آب یه جور
قصاب یه جور
حتی تماشای حجاب یه جور
عبا یه جور
رد پا یه جور
موی بلند دخترا یه جور
نگم که شهر شام با محرمام چه کرد
هشتاد و چارتا زن و بچه و یه مرد
بند دوم
ذبحی میبینم دل آتیش میگیره
آب خوش از گلوم پایین نمیره
کی دیده تو یه روز جلوی چشمش
سر بریدن مردای عشیره
آه یه جور
قتلگاه یه جور
حتی چکمه های سیاه یه جور
نون یه جور
بارون یه جور
رو لباس لکه های خون یه جور
عمه تو این مصیبتا قدش خمید
خولی به زندگی ما آتیش کشید
📝 : #حسین_عیدی -
#عرفان_ابوالحسنی
👇👇
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
◾️◾️◾️
از غم تو عاقبت پژمردم
بابایی هر جا که اسمتو به لب میبردم
جای تو خالی حسابی تازیونه خوردم
طوری که از جای دردش تا سحر میمردم
سیلی سنگین عدو یه طرف
رو نیزه ها سر عمو یه طرف
بغضی که مونده تو گلو یه طرف
کبودیای سر و رو یه طرف
از همه دلگیرم
من سه سالمه ولی از همه دنیا سیرم
دوری از تو این یه ماهه خیلی کرده پیرم
عاقبت کنج خرابه از غمت میمیرم
«ابتا وای حسین»
◾️◾️◾️◾️◾️
دل پریشون تو هستم بابا
چند شبه در انتظار تو نشستم بابا
یه نگاه بکن به این دستای بستم بابا
من که از دوری و غربتت شکستم بابا
رنج و بلای قافله یه طرف
سیلی زجر و حرمله یه طرف
آتیش و سنگ و هلهله یه طرف
پاهای غرق آبله یه طرف
دخترت گریونه
یه شب دیگه فقط روی زمین مهمونه
دل عمه زینبم برام یه کاسه خون
علت سفیدی موی منو میدونه
«ابتا وای حسین»
◾️◾️
#شب_سوم_محرم
#امیر_قربانی_فر ✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
◾️◾️◾️◾️
نه سری مونده ، نه پری مونده
نه برا تو دیگه بابا دختری مونده
خدا میدونه ، از تازیونه
روی هر گوشه ی جسمم اثری مونده
نمیتونم دیگه ، روی پاهام وایسم
گریه بهونه م بود ، بابامو میخاستم
از دیدنت سیر نمیشم ، تو باشی دلگیر نمیشم
تا آخر عمرم بابا ، کنار تو پیر نمیشم
تو منو بغل میکنی ، دیگه زمینگیر نمیشم
◾️◾️◾️◾️◾️
نه بدن داری ، نه کفن داری
نه یک نشونی از باباجون من داری
نه روی چشمات ، حتی رو لبهات
یه جای سالم برا بوسه زدن داری
قربون اشکای ،چشم ترت بابا
هر چی کتک خوردم ، فدا سرت بابا
سخته نفس کشیدنم ، تو بیابون کشیدنم
راه که نمیتونم برم ، چه برسه به دیدنم
از ترس زجر بی حیاس ، از خواب شب پریدنم
◾️◾️◾️
#شب_سوم_محرم
#امیر_قربانی_فر ✍
👇
.
#امام_زمان
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
بی تو احساس غریبیست پریشانی من
شدهای با خبر از گریهٔ پنهانی من؟
رفتی و دور و برم پر شده از ابر سیاه
مثل خورشید بیا در شب بارانی من
آمدم کوچه به کوچه پی تو شهر به شهر
تا که شد دربهدری خسته ز حیرانی من
همهجا با تو شده سربهسر از عطر بهار
تو بیا تا برود شام زمستانی من
باغ ما پر شده از یاس، بنفشه، لاله
میرسد با قدمت فصل گلافشانی من
آمدی نیمهٔ شب، سر زده، گلگونچهره
همهجا پر شده از قصهٔ مهمانی من
#یوسف_رحیمی ✍
.
.
|⇦•روشنه روزای تاریکم...
#شور_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
روشنه روزای تاریکم با نور گنبد ماهِ تو
دوست دارم سه ساله بانو جان جونمو بدم تو راه تو
اسمت با خط طلا، نوشته رو دلم رقیه
خونه کردی تو دلم رقیه
هی میگه بگو دلم رقیه، رقیه، رقیه
حل مشکلی ای جانم
شور هر دلی ای جانم
نور منجلی ای جانم
نوه ی علی ای جانم
بابای تو خود قرآنه
تو خودت سوره ی یاسینی
شک ندارم که الان داری
دونه دونه ما رو میبینی
راز ناز اهل بیت، بهاره ی حسین رقیه
همه کاره ی حسین رقیه
ای ستاره ی حسین رقیه، رقیه، رقیه
مثل حیدری ای بانو
گرچه دختری ای بانو
از همه سری ای بانو
دل رو میبری ای بانو
همه ی هستی امو میدم تا
یه نفس هم نفست باشم
واسه رفتن تو دل زهرا
کافیه تو دل تو جا شم
زهرای سه ساله ای جونم فدای تو رقیه
میمیرم برای تو رقیه
سر میدم به پای تو رقیه، رقیه، رقیه
من از عشق تو مجنونم پای عشق تو میمونم
تا ابد ازت میخونم جونمو بهت مدیونم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
شور(1).mp3
12.36M
|⇦•روشنه روزای تاریکم ...
#شور_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
.
#نوحه #زمینه
#زمزمه
شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
مدینه گریه کن بامن که من تنهای تنهایم
زسوز سینه می سوزم ولی در فکر زهرایم
غریبم من...
بیاور طشتی ای خواهر که در سینه جگر سوزد
چنان سوزم که در آتش دل جن و بشر سوزد
غریبم من...
بیا خواهرحلالم کن مرا دیگر نمی بینی
گلی از گلشن رویم در این عالم نمی چینی
غریبم من...
دگر چشمم نمی افتد به روی قاتل مادر
دلم چون شمع می سوزد بر احوال دل مادر
غریبم من...
به یاد آرم زمانی را که غم ما را محک می زد
مغیره مادر ما را در آن کوچه کتک می زد
غریبم من...
فراموشم نمی گردد صدای ناله ی مادر
به پشت در صدا می زد چه آمد بر سر حیدر
غریبم من..
فراموشم نمی گردد که شد رخسار او نیلی
که پیش چشم من ثانی بزد بر روی او سیلی
غریبم من...
من آن شمعم که غربت دور من پروانه می باشد
زغمهایی که من دیدم فلک دیوانه می باشد
غریبم من...
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن علیه_السلام
#هفتم_صفر
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
#استادمجیدطاهری 🎤
👇
.
|⇦•هرکی اسممو بیاره...
#زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی
●━━━━━━───────
هر کی که اسممو بیاره
اسمشو میگم به بابایی
کار شما سینه زدن شد
کار منم گره گشایی
من نوه ی فاطمه هستم
کی گفته دختری اسیرم
من خودم از بابام براتون
کرب و بلاتونو میگیرم
زائر من میشید کنار
گنبد عین قرص ماهم
برای دیدن شماها منم
خدایی چشم به راهم
بابایی! بابایی!
باید زائرامو ببینی
خودت کارشون رو بچینی
بشن زائر اربعینی...
دلم میخواد مث قدیما
رو زانوی بابا بشینم
بابا که موهامو میبافه
صورت ماهشو ببینم
رو شونه ی عموم اباالفضل
تمام دنیا زیر پام بود
دلخوشیِ تمام عالم
توی دل و توی چشام بود
اما تمام این سه سالو
تو این شبا ازم گرفتن
دلخوشیای روزگارم
رنگ سیاه غم گرفتن
بابایی! بابایی!
نبودی ببینی پرم سوخت
نبودی ببینی حرم سوخت
نبودی ببینی سرم سوخت
بابا ببین یاس سفیدت
حالا دیگه یاس کبوده
تنها گناه من تو دنیا
عشق و محبت تو بوده
از روی نیزه هم میشه دید
غمی که تو چشام نشسته
سنگی که خورد به صورت تو
شیشه ی عمرمو شکسته
نپرس ازم باهام چه کردن
که یک شبه موهام سفید شد
مثل برادر و پسرهات
دخترت هم برات شهید شد
بابایی! بابایی!
چه خوبه امیدت شدم من
آره رو سفیدت شدم من
نمردم شهیدت شدم من
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#سفره_حضرت_رقیه
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
زمینه.mp3
10.23M
|⇦•هرکی اسممو بیاره ...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
#مزد_عزاداری
واحد1 شب سوم.mp3
4.21M
|⇦•بازم تنها توخرابه...
#واحد #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد
●━━━━━━───────
بازم تنها تو خرابه
نشستم حالم خرابه
چقدر سرده کجاست خورشید
که به ویرونه بتابه
نمیدونی که من بی تو
چه شب هایی بی قرارم
دلم میخواد سرم رو باز
رو زانوی تو بذارم
بارون، روی گونه ام میشینه
قلبم از این دوری غمینه
سیلی، یه کاری کرد
چشام دیگه نبینه
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
نگم موهامو کشیدن
نگم گوشم رو دریدن
نمیدونی چقدر سخته
همش رو خارا دویدم
تنم کردم غریبونه
لباسای پاره پاره
دو تا چشمام مث ابره
همیشه بارون میباره
ولی بابا چشای من
بازم میل گریه داره
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#واحد_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
.
.
|⇦•من آن مجاهد...
#مدح #زبانحال_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم
که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم
پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم
که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم
رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم
قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم
پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟
شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم
عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم
اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم
مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت
که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم
پیام آور خون شهید تا صف حشرم
ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم
عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم
خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم
یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه
ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم
کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت
پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم
به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا
نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم
ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم
سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
03041805-1.mp3
14.1M
|⇦•من آن مجاهد نستوه ...
#مدح وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
.
|⇦•اومدم زیارتت با گریه...
#شور حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیک نهاد
●━━━━━━───────
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری
سلام خانم!
شرمندتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
*هشتاد و چهار زن و بچه با زین العابدین و حضرت زینب رفتن کوفه، چهل منزل اسیر بودن، برگشتن مدینه چند تا بچه ی قد و نیم قد بیشتر باقی نمونده بود، حالا تو این همه هشتاد و چهار نفر رقیه یه چیز دیگه ست... سند اسارت آل الله حضرت رقیه سلام الله علیهاست..*
با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد
موقع غسلت به زخم تو نمک پاشيده شد
آن زن غساله هم وقتی که آمد گریه کرد
*کجاست بدنی که میگفتین؟ دل شب منو از خواب بیدار کردین، تا بدن نحیفشو دید.. گفت این بدن که شستنش زمان نمیبره، تا لباس اسیری رو داد بالا برگردوند سر جاش، گفت بگید ببینم مادر یا پدر این دختر کیه؟ یه وقت زینب کبری اومد جلو گفت: زن شامی چرا غسلش نمیدی؟ مگه نمیبینی خواهراش دارن خیره خیره به بدن بی جانش نگاه میکنن؟ گفت خانم شما کی هستی؟ گفت من عمه اشم همه کس و کارشم.. این دختر یتیمه بوده چرا غسلش نمیدی؟ گفت به من بگو ببینم به چه مریضیی از دنیا رفته؟ خواستم از هر جای بدن آب بریزم دیدم کبود و سیاهه، یه وقت گفت: زن شامی برو کنار اینا جای مریضی نیست، چهل منزل هر جا گفت: بابا..زدنش...
اونایی که دختر دارن میدونن بیدار کردن دختر با پسر فرق میکنه، یه وقت دختر خودشو به خواب میزنه دنبال بهونه است بابا بیاد بوسش کنه از خواب بیدار بشه..*
گفت بابا!
عوض بوسه ی تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربه ی پا، دست به دیوارم کرد
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
بگو به عمو بعد مردنم باید
برای غسل من آبی بیاورد
* زین العابدین دید چند شبیه عمه اش نشسته نماز میخونه، گفت: عمه جان نشسته نماز نافله رو میخونی، گفت: غذایی که بین ما میدن کفاف یتیما رو نمیکنه، سهم خودمو به بچه های حسین دادم...*
گفت بابا !
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
* دستاتو بیار بالا، درِ خونه ی باب الحوائج حسینو در زدی، اهل بیت نیاز به واسطه ندارن، اما برا تقریب به ذهن میگم، درِ خونه ی هر کیو میزنی اگه چیزی نداشته باشه، دختر درو باز کنه واسطه بشه بابا نه نمیگه، خیلی حسین دوست داره این دخترو، بگو رقیه جان! شنیدم اربعین کربلا نبودی، امسال اربعین هر کی آرزو داره هنوز کربلا نرفته براش بنویس...*
* ابا عبدالله رحمة الله الواسعه است.. وقتی شمر ملعون رو سینه ش نشست گفت اگه پا شی خودم شفاعتتو میکنم، حسین جان لحظه ی آخر هم به فکر دستگیری بودی، ببین این دستا برا رقیه ت به سر و سینه زدن...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#غساله
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
شور2 شب سوم.mp3
9.63M
|⇦• اومدم زیارتت با گریه...
#شور_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد
.
|⇦•خورشیید من...
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
من یه چی میگم قبل این روضه ای که میخوام بخونم، بعد تو میدونی و حضرت رقیه...همتون یه خلوت کنید با حضرت رقیه...این خانم حق و اختیار انتخاب ویژه داره.یعنی اگه کسیو رقیه چشمشو بگیره رد خور نداره. به هرکی ام نشون بده به باباش به عموش..به هرکی نشون بده، رو حرف این بچه حرف نمی زنن. حرف رقیه زمین نمی مونه. همه میخوان یجوری از دلش در بیارن. آخه این بچه رو خیلی زدن. کربلا تا شام زدنش. با بهانه بی بهانه زدنش. همه میخوان یجوری از دلش دربیارن... *
فقط دختر حسین بود شبا از سرما خوابش نمی برد تو خرابه.. روزا از گرما میگفت بابا! همینطور داره صورتم پوست میندازه. از خوشگلی دخترت سراغ نگیر. دخترا اینجوری میگن دیگه. بابا از بَر و رو افتادم! اما من هنوزم دختر قشنگتم مگه نه؟
حالا مونده گریه کنی...*
خورشید من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
* امشب نخوای گریه کنی کِی میخوای گریه کنی؟
تقصیر حرارتِ تنور است
این سوختگیِ زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلندِ دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسطِ شرابخواران
کَت بسته به زور تازیانه
«آه باباجان... آه باباجان...»
برخورده به من چرا نبوده
برخوردِ کسی مؤدبانه
من دخترِ شاه عالمینم
دادند ولی به من اعانه
در راه شتر تکان نمی خورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
«بابایی بابایی بابایی بابایی...»
این عین مقتله... از لشکر دشمنه. میگه دیدم یه دختری از وسط این اسرا بلند شد آرام و بی صدا که بقیه بیدار نشن یه وقت، رفت سمت نیزه بابا. همچین دور و برشو نگاه کرد کسی بیدار نشه. هی دست تکون داد اومد رو پنجه هی صدا میزد بابا! بابا! منم منم رقیه. بیا یه بغل به من بده. یه بغل به من بده. من دلم برات تنگ شده. من بغل تو رو نداشته باشم می میرم بابا خوشگلم. راوی قسم میخوره میگه دیدم نیزه خم شد، سر باباشو بغل گرفت. این صورت کبود رو گذاشت جای نیزهٔ خولی. تو نمیگی دل دخترت برات تنگ میشه. دخترت میمیره...*
(این روضه مردن داره. کسی نشینه نگاه کنه ها. رفقا! خیلی بلا می بینیم با این روضه بخوایم راحت کنار بیایم. این روضه مردن داره...)
با این پای زخم و خونی
عمه بگو باید چیکار کرد
هرجا میرم سنگه و خاره
آخه کجا میشه فرار کرد؟
اگه نیای عمو اباالفضل
اهل حرم بیچاره میشن
یه عده پخشن توی صحرا
یه عده هم توی آتیشن
«آه آه بابا ...»
بی آبی سخت تر میشه وقتی
گیر یه مشت بی آبرویی
حالا تو این هجوم دشمن
ما چه کنیم با بی عمویی
دیگه چی میخوای از وجودم
ازم گرفتی تو بابامو
نزن نزن یه لحظه وایسا
خودم میدم گوشواره هامو
«آه آه بابا...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#شب_سوم
توان نمانده بگیرم تو را در آغوشم
هنوز درد بد نیزه مانده بر دوشم
سر تو خوب شلوغ است،من خبر دارم
ولی نگو که مرا کرده ای فراموشم
پس از تو ای پدر تشنه لب،لبم شاهد
به غیر زخم زبان شربتی نمی نوشم
هنوز در اثر مشت های نامحرم
تمام روز کنار خرابه مدهوشم
چرا شبیه گذشته دگر نمی شنوم؟
صدای عمه ضعیف است یا که من گوشم...؟
از آن شبی که مرا زجر بی حیا ترساند
به هر صدای بلندی ز ترس می جوشم
خراش پنجه ی آن گرگ هار را بابا
ز چشم زخمی تو با دو دست می پوشم
#حسن_کردی✍
.
بخش سوم روضه.mp3
19.72M
|⇦•خورشید من...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
.
#شور_امام_حسین
یا قدیم الاحسان
لطف و رحمتت به من نداره پایان
یا قدیم الاحسان
فراموش کنی منو نداره امکان
یا قدیم الاحسان
تو بَدوِ تولد از فطرس دست گرفتی
تو خیر زهیرُ خواستی و پِیِش رفتی
تو حتی صلاح قاتلت رو بهش گفتی
منکه دوست دارم
تو روضت میبارم
میدونم که خیلی
بتو بدهکارم
یا قدیم الاحسان ع
یا حبیب الباکین
اشک روضه هات به زخمای دل تسکین
یا حبیب الباکین
بجز گریه چیزی نداره این مسکین
یا حبیب الباکین
ائمه سفارش کردن به اشک و گریه
اشکایی که آقا میشن به زحمات هدیه
حساب گریه کن هات داره فرق با بقیه
ای لیلای مجنون
اشک چشم گریون
با عشق تو آقا
زیبا شد دنیامون
یا حبیب الباکین ع
یا اباعبدالله
گدا داره محضرت مقام و جایگاه
یا اباعبدالله
روضه هات برای ما شد عبادتگاه
یااباعبدالله
آرزوی هر نوکر اینه حرم باشه
اسم کربلای تو کلا رو لبهاشه
روز و شب تو هر وقتی فکره کربلاشه
السلام و علی
سید الشهدا
ایشالا اربعین
وعدمون کربلا
یااباعبدالله ع
#شور
#امام_حسین
.👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#پنجم_صفر ۱۴۰۴
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
نشانت دادم ای لب سوخته، لبهای زخمی را
تو هم پنهان مکن از دخترت، سیمای زخمی را
ترک های لبم، بابا که می گویم به درد آید
فدایت می کنم اما همین نجوای زخمی را
سرم آنقدر،سنگ از این و آن خورده که یادم نیست
کجا گم کردم آخر بار، من بابای زخمی را
مرا هر کس که می بیند دلش می سوزد الا زجر
که طعنه می زند این دختر تنهای زخمی را
تو یادت هست چندین مرتبه از نیزه افتادی
و من بر خاک دیدم آن سر زیبای زخمی را؟
خودم را وعده ی آغوش گرمت داده بودم من
چه خواهی کرد امشب این من و رؤیای زخمی را؟
فدای گیسویت این گیسوان سوخته بابا
فدایت می کنم این جان سر تا پای زخمی را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.