eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_پنجاه‌ویک عمو کلید را در قفل می‌چرخاند، در را باز می‌کن
•𓆩💞𓆪• . . •• •• بغض کرده‌ام، اما قورتش می‌دهم + اینجا...واقعا قشنگه... صدایش می‌لرزد: بعد از فوت مامان‌بزرگ، ما به هیچی دست نزدیم... شیشه‌ی ظریف بغضم با صدای خشدار عمو می‌شکند: من خیلی چیزا تو زندگیم کم دارم عمو... مادربزرگ تو ذهن من، مثل افسانه است... من حتی نمیدونستم عمویی به خوبی شما دارم... من.... حتی کسی رو نداشتم که سر سوزن راهنمایی‌ام کنه.. سوالم رو راجع دین،خدا،پیغمبر،ازش بپرسم... تشویق بشم... من حتی نمیتونم چادر سر کنم.... من.... من خیلی تنهام عمـو...... سرم را روی دستان در هم گره زده‌ام، روی میز می‌گذارم و هق هق گریه‌ام شدت می‌گیرد... دست مردانه‌ی عمو روی شانه‌ام قرار می‌گیرد. ★ فاطمه با سینی چای داخل می‌شود، دو هفته‌ای تا عید مانده و من امروز، دوباره میهمان خانه‌ی گرم و صمیمی آن‌ها شده‌ام. - دستت درد نکنه + نوش جان، خب پس رفتی انگلیس، آره؟ - آره، بهترین سفر عمرم بود. + میدونی، آدمایی مثل عموی تو و محمدحسن و محسن من، واقعا فوق العاده‌ان. من که خیلی بهشون تکیه میکنم. - منم همینطـــور، قضیه واسه من جد‌ی‌تره، چون به هرحال تو با پدر و مادرت مشکل عقیدتی نداری اما من و عموم ، فقط همدیگه رو داریم که شبیه همیم. میدونی، من تو اون سفر، پخته شدم... واقعا خیلی چیزا از عمو وحیدم یادگرفتم... اون فوق‌العاده است فاطمه... فاطمه، دلنشین می‌خندد: خب حالا بهم بگو از این عموی فوق‌العاده چیا یاد گرفتی؟؟ از یادآوری شیرین آن روزها،لبخند حاکم لب و جانم می‌شود.... ★ روبه روی کتابخانه‌ی بزرگ و غول آسای عمو ایستاده‌ام و با حیرت به تمام آنچه دارد، نگاه می‌کنم. تمام صد و ده جلد بحارالانوار که در چهار، پنج ردیف چیده شده است، دو ردیف فقط ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•