eitaa logo
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
427 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
269 فایل
کپی=آزاد با ذکر صلوات📿🌹 نظرات پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بذارید🤗 https://daigo.ir/secret/8279187997 شادی روح شهدا صلوات🌸💖 سبک شهدا رو در پیش بگیریم تا انشاءالله شهادت نصیبمون بشه😍❤
مشاهده در ایتا
دانلود
«حکایتی زیبا از یکی از افسران ارتش» 📢تابستان 1363 در شاهرود هنگام *آموزش سربازان* در صحرا، با *مادري به همراه دو دخترش* برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌هايشان بودند *🔹فرمانده‌ي گروهان*، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا *سربازان* دو گروهان را جمع كنيم و برويم *گندم‌هاي* آن پيرزن را *درو* كنيم. ✊به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دختر انتان از مزرعه بيرون برويد تا *به كمک سربازان گندم‌هايتان را درو* كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد 🎙️پيرزن پس از *تشكر* و قدرداني گفت: پس من مي‌روم *براي كارگران حضرت فاطمه‌ي زهرا*(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم ⌚ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط *پانصد سرباز* تمام گندم‌ها را درو كرديم.بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم 🔸و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: *مادر چرا* صبح گفتید مي‌روم تا *براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه* بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد⁉️ ☀️گفت : ديشب *حضرت فاطمه‌ي* زهرا(سلام الله عليها) به *خوابم* آمد و گفت: چرا كارگر نمي‌گيري تا گندم هايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت‌فرسا را انجام دهي؟ 👈من هم به آن حضرت عرض كردم: اي *بانو* تو كه مي‌داني تنها *پسر و مرد خانواده* ما به *شهادت* رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم ☀️بانو فرمودند: *غصه نخور*! فردا *كارگران* از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم 📌امروز هم كه شما اين *پيشنهاد* را داديد، فهميدم اين سربازان، *همان كارگران حضرت* مي‌باشند. پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم *💧بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي* راوی : سرگرد مسلم جوادي ‌منش منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي خدا بر بانوی دو عالم عالم بفدایت @Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شبی که اربیل در آستانه سقوط به‌دست داعش بود و هیچ کشوری به کُردها کمک نمی‌کرد تا اینکه حاج قاسم تنها با ۵۰ نفر وارد غائله شد 🔻اسم حاج قاسم برای شکست دشمن کافیست حتما حتما تا آخر ببینید. @Asheghaneh_Shahadat
° 🌿 -مےدونےچراامامـ‌زمان‌ظهور‌نمےڪنه؟ یڪ‌کلام چون‌من‌وتوجامعہ‌امام زمانی‌ نساختیم!✋🏼 امام زمان(عج)درجامعہ‌ای‌که‌ حرمت ندارد‌نباید‌بیاید چون‌اگر‌بیاید‌مانند‌پدرانش‌ کشتہ خواهد‌شد هیـچ‌‌کاری‌نمیخوادبکنے... فقط‌ خودتودرست ڪن دوکلمہ... :)💔 استاد علی اکبر رائفی پور ‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‌ 🍃🌼‌‎‎‌‎‌‎ @Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید . 🔹حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. 🔸به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت! 🔹همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند! حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. 🔸حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟! 🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی! فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد! 🔺"نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ" : "بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهــــربانم !" این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه. خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست و به خواسته ات ایمان داشته باش🍃🍃🍃🍃 🍀🥀 @Asheghaneh_Shahadat🍀🥀
🔴 💠 سختگیری زیاد در پذیرفتن همسر، می‌تواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیش‌قدم شود. 💠 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ و مورد نظر شما عذرخواهی کند. 💠 گاهی حتی برخی رفتارها، نشان‌دهنده و چراغ سبزی به معنای است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید. 💠 گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد ، سوءظن و سردی روابط می‌گردد. 💠 مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، نگذارید و حفظ همسرتان را در نظر بگیرید. 🍃‌ @Asheghaneh_Shahadat🍃
شهید هادی : حتی اگر احساس بی نیازی داشتی، دستت رو به سوی اهل بیت بگیر، حتی اگر مشکل نداشتی، همیشه وصل باش، مخصوصاً به مادرت زهرا(س) . فرزند نباید بی خیال مادر باشد. 🥀@Asheghaneh_Shahadat 🥀
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 🌸 خاطرات نماز ❤️ سر سفره عقد نشسته بوديم عاقد که خطبه را خواند، صداي اذان بلند شد. حسين برخاست، وضو گرفت و به نماز ايستاد، دوستم کنارم ايستاد و گفت: اين مرد براي تو شوهر نمي شود متعجب و نگران پرسيدم: چرا؟ گفت: کسي که اين قدر به نماز و مسائل عبادي اش مقيد باشد، جاش توي اين دنيا نيست. حسین دولتی🌷 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 @Asheghaneh_Shahadat 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀 بزرگی را گفتند راز همیشه شاد بودنت چیست؟!! گفت: دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم؛ فردا یک راز است نگرانش نیستم؛ دیروز یک خاطره بود حسرتش را نمیخورم؛ و امروز یک هدیه است قدرش را میدانم؛ از فشار زندگی نمیترسم چون میدانم که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکند... میدانم خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست... ما اولین بار است که بندگی میکنیم ولی او قرنهاست که خدایی میکند... پس به او اعتماد دارم... برای داشتن اینچنین خدایی همیشه شادم... 🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺 @Asheghaneh_Shahadat 🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺🥀🌺
*جنگ نرم* *بزرگترین توطئه ی دشمن* *در جنگ نرم مقابله با* *فرهنگ شهــادت است* *🌷 شهید علی خلیلی🌷* @Asheghaneh_Shahadat
🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸 مسئله ای که از حضرت علی علیه السلام پرسیده شد👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 سؤالى كه براى اكثر مردم ، مسلمون و غير مسلمون ، كوچك و بزرگ حتما پيش اومده ، این است كه *خدا از كجا آمده ، الان كجاست ؟* *از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!* اگر شما هم دوست داريد جواب اين سؤال ها را بگيريد بايد بدانيد عقل و درك و فهم ما قادر نيست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را شرح دادند . سؤال كفار از امام على(ع) *در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟* امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هر چيزى كه وجود داشته... كفار گفتند: چه طور ميشود؟ ! هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده...!!! *امام على (ع) فرمود :* *قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟* *گفتند ٢* *امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟* *گفتند ١* *امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟* *گفتند هيچ* امام فرمود چطور ميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل از خداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد...؟؟؟ كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته...؟! امام فرمود همه جا حضور دارد وبر همه چيز مشرف است. گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى...؟! امام فرمود : اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟ كفار گفتند همه جا و از همه طرف امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟ كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟ چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟ امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است آيا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است در حالى كه قدرتمند است؟ خداوند خود خالق باد است. گفتند : خدايت را برايمان توصيف كن ، ز چه درست شده ؟ آيا مثل آهن سخت است ؟ يا مثل آب روان ؟ و يا مثل دود و بخار است !؟ امام فرمود : آيا تا به حال كنار مريض در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟ گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم. امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم با او حرف زديد ؟ گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟! امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم و حركت نبود...؟!؟ گفتند : روح ، روح از بدنش خارج شد. امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد. حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟ همه سكوت كردند . امام على (ع) فرمود :شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد ؛ چطور قادر به فهم و درك ذات اقدس احديت و خداى خالق روح خواهید بود... جانم فدات ای سلطان بلاغت ، یا علی ❤ شادی آقا امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات❤ 🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸 @Asheghaneh_Shahadat 🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸
تنبلی می کنی و‌ میگذری را‌بهانہ‌نکن 🥀#🥀 را‌ به اهل درد می دهند @Asheghaneh_Shahadat
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 # تا به کی هجر وغریبی و فراق و انتظار🥀 ڪن برآشنایت یا اباصالح بیا🥀 رسد لطف پیامت بر همه خلق جهان🥀 رسد بانگ ندایت یا اباصالح بیا🥀 عجل لولیک الفرج 🥀 🌻 @Asheghaneh_Shahadat🌻
"امتحان اسلحه" بوی عملیات که می‌آمد، یکی از ضروری‌ترین کارها تمیز کردن سلاح‌ها بود 😑 در گوشه و کنار مقر، بچه‌ها دوتادوتا و سه‌تا‌سه‌تا دور هم جمع می‌شدند و جزبه‌جز اسحه‌شان را پیاده می‌کردند😰 و با نفت می‌شستند، 😐 فرچه می‌کشیدند و دست آخر برای اطمینان خاطر یکی دو تا تیر شلیک می‌کردند☺️☺️ تا احیاناً اسلحه‌شان گیری نداشته باشد😐 در میان دوستان، رزمنده‌ای به نام سیدمرتضی بود که بعدها شهید شد،😢 اسلحه‌ی وی آرپی‌جی‌ بود،🙄 ظاهراً اولین بار بود که او در عملیات شرکت می‌کرد 🤐 بعد از نظافت قبضه‌ی آرپی‌جی‌اش این مسأله را جدی گرفته بود که او هم باید دو سه تا گلوله پرتاب کند 😳😱 تا شب عملیات دچار مشکل نشود هرچه همه می‌گفتند، بابا! پدرت خوب، مادرت خوب، 🤦‍♂ کسی که با آرپی‌جی آزمایشی نمی‌اندازد،🤷‍♂ به خرجش نمی‌رفت و می‌گفت باید مثل بقیه اسلحه‌اش را امتحان کند☺️☺️ @Asheghaneh_Shahadat
《🌷🌸🌷🌸🌷》 ما‌ه‌تولدت: فروردین:یک صفحه قرآن اردیبهشت: ده صلوات خرداد: یک‌آیه‌الکرسی تیر: ۱۰ ذکرالحمدلله مرداد:۱۰ ذکراستغفرالله شهریور:خواندن‌سوره‌حمد مهر:خواندن‌دعای‌فرج آبان :خواندن‌دعای‌سلامتی‌امام‌زمان آذر :خواندن‌سوره‌ناس دی :خواندن‌سوره‌اخلاص بهمن:خواندن‌دعای‌نادعلی اسفند:10ذکریاغفار روزتولدت : ۱:تقدیم‌به‌شهید(ابراهیم‌هادی) ۲:تقدیم‌به‌شهید(جهاد‌مغنیه) ۳:تقدیم‌به‌شهید(محسن‌حججی) ۴:تقدیم‌به‌شهید( خرازی) ۵: تقدیم‌به‌شهید( باهنر) ۶: تقدیم‌به‌شهید( رجایی) ۷: تقدیم‌به‌شهید(عمادمغنیه) ۸: تقدیم‌به‌شهید( علاحسن‌نجمه) ۹:تقدیم‌به‌شهید( ابراهیم‌همت) ۱۰: تقدیم‌به‌شهید( محمدجهان‌آرا) ۱۱: تقدیم‌به‌شهید( ابراهیم‌رشید) ۱۲:تقدیم‌به‌شهید(حمیدسیاهکالی ) ۱۳: تقدیم‌به‌شهید( مهدی‌محسن‌رعد) ۱۴: تقدیم به (شهید‌جواد‌محمدی) ۱۵: تقدیم‌به‌شهید( حسین‌محرابی) ۱۶: تقدیم‌به‌شهید( جواد‌الله‌کرم) ۱۷: تقدیم‌به‌شهید( رضایی‌نژاد) ۱۸: تقدیم‌به‌شهید( احمدی‌روشن) ۱۹:تقدیم‌به‌شهید(حاج‌قاسم‌سلیمانی) ۲۰:تقدیم‌به‌شهید( مظفری‌نیا) ۲۱:تقدیم‌به‌شهید( پورجعفری) ۲۲: تقدیم‌به‌شهید( زمانی‌نیا) ۲۳:تقدیم‌به‌شهید( احمد‌‌مشلب) ۲۴:تقدیم‌به‌شهید( امیرحاج‌امینی) ۲۵:تقدیم‌به‌شهید(محمدرضادهقان‌امیری) ۲۶:تقدیم‌به‌شهید( ابومهدی‌مهندس) ۲۷:تقدیم‌به‌شهید( بابک‌نوری‌هریس) ۲۸:تقدیم‌به‌شهید( عارف‌کایدخورده) ۲۹:تقدیم‌به‌شهید( طهرانی‌مقدم) ۳۰: تقدیم‌به‌شهید( محمدخانی) ۳۱:تقدیم‌به‌شهید(مصطفی‌صدرزاده) @Asheghaneh_Shahadat
سلامتی پسری که تیپ امروزی داشت و غیرت دیروزی❤ احمد مشلب🌷 به لطف پرودگار ما هم بتوانیم نخست شهید باشیم و بعد شهید شویم 🥀 @Asheghaneh_Shahadat
در یڪی از دانشگاه ها پیرامون سخنرانی میڪردم ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد حاجاقااااااااااااا چرا شما حجاب راساختید؟!!!! گفتم: حجاب ،بافته ذهن ما نیست‌ حجاب‌ را ما نساختیم بلڪه درڪتاب‌خدایافتیم گفت: حجاب اصلامهم نیست چون ظاهر مهم نیست دل‌پاڪ باشه ڪافیه گفتم: آخه چرایه حرفی‌میزنی‌ڪه‌خودت هم قبول نداری؟!!!! گفت: دارم گفتم: نداری گفت: دارم گفتم: ثابت میڪنم‌ڪه‌این حرفی‌ڪه گفتی‌ خودت قبول‌نداری گفت: ثابت‌ڪن گفتم: ازدواج‌ڪردی گفت: نه گفتم: خدایا این خانم ازدواج نڪرده و اعتقاد داره‌ظاهرمهم نیست دل پاڪ باشه پس یه‌شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما فریاد زد: خدانڪنه گفتم: دلش پاڪه گفت: غلط ڪردم حاج اقاااااااا 😅🤣🤣🤣 👤استاد قرائتی @Asheghaneh_Shahadat
سلام-بر-ابراهیم.pdf
3.54M
دی اف کتاب سلام بر ابراهیم جلد یک ابراهیم هادی @Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه آرزو داشت که همیشه به زبون می‌آورد می گفت : « می‌خوام روز عاشورایِ امام حسین، عاشورایـی بشم..». روز عاشـورا .... داشت جعبه‌های مهمات رو جا به‌ جا می کــرد ، که صدای انفجار بلند شد! وقتی گرد و غبار خوابید ، دیدم سرش از بدنش جدا شده... سر جدا، پیکر جدا …. ✍ راوی: همرزم شهید ۳۲_انصارالحسین_همدان ۱۳۶۵ 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
✨🍃 😓وضعیت زنان سوریه ناراحتش کرده بود. نمیتوانست ببیند یک کشور اسلامی به چنین روزی افتاده باشد. گفت : «نباید باشیم.» 📝نامه ای انتقادی نوشت و اولش را با این آیه شروع کرد: «إنّ اللهَ لا یُغَیر ما بقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم...»(رعد،۱۱) ✉️داد دست یکی از مسئولان سوری. زین الدین معتقد بود به هر میزان که از دستمان بر می آید باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم. 🌱 🕊🥀✨ 🌷 @Asheghaneh_Shahadat