بزرگترین نویسنده ی جهان
هم که باشی هرچقدر هم
کلمات عاشقانه را کنار هم
بچینی تنها دو کلمه میتواند
تسکین دهنده ی قلب یک باشد
دوستت دارم ...🍃🌸
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
زمسٺان اسٺ دیڱر
دلِ زمین
بہ برف ڱرم اسٺ
دلِ من
بہ ٺــو!❤️
#مےخوامبراٺشالڱردنببافم
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
یه زن با شنیدن این جملات قوت قلب پیدا میکنه😉👇
_امروز حتما خسته شدی
_بذار کمکت کنم
_چی میخوای برات بخرم
_اعصابتوخوردنکن
_نبینم غصه بخوری
_بریم یه هوایی بخوریم
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
نیاز که تُ باشی
تمام من میشود نیازمندی ها ...
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
قشنگ ترین جای دنیا
بودن تو قلب کسیه که
دوسش داری
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
🌧🌷 امید 🌧🌷
من مومنم به اینکه کمال آفریدنی است
عشق آفریدنی است جمال آفریدنی است
باید برای چه نگران کویر بود؟
وقتی که جویبار زلال آفریدنی است
آب و هوای خوب به دست تو بسته چشم
با گریه های ابر، شمال آفریدنی است
از حال خوش بگو و نگو از «نمی شود»
حال آفریدنی است محال آفریدنی است
در جانت اشتیاق به پرواز را بکار
از شعله های شوق تو بال آفریدنی است
خورشید روزگار تو گیرم غروب کرد
در عصر ما به عشق، مجال آفریدنی است
امیر سیاهپوش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️بر جنگلِ برف، آفتابی داریم
♥️از نورِ طلا، رنگ و لعابی داریم
❄️هـر پنجره ای مـنـظـره ای
♥️رشکِ بهشت برخیز و ببین
❄️چــه روز نــابــی داریــم
❄️الــــهـــی ...
♥️دلــتــون شـاد شـاد
❄️لبتون خندان و قلبتون
♥️مـمـلـو از آرامـش بـاشـه
که تو در میان جان من وطن داری...
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
.
•دِلبـرجان...!♡
طُهمـهیتـارُپـودمـییـ💍ـار♥️✨•
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
براے دوست داشتنت
نہ ڪلبہاے میخواهم ،
نہ خلوتڪَاهی ڪہ هیچڪس نباشد ،
نہ رودخانہاے میخواهم ،
و نہ ترنمی ڪہ لحن آب را بنماید
براے دوست داشتنت همینجا خوب است
همینجا ڪنار عصر
همینجا ڪنارتـــو
همینجا ...
ڪنار ماهڪَون صورتت ...
_حمید رها
🧚♀💞 ◇ ⃟◇
@Asheghanehhayman
نهال❤
🌜⭐️🌟🌟🌟✨ 🌜⭐️⭐️🌟✨ 🌜⭐️🌟✨ 🌜⭐️✨ 🌜✨ ✨ ♡ماهرخ♡ #قسمت_سی هوا سردبود ولی حرارتی عجیبی توی خودم احساس می
🌜⭐️🌟🌟🌟✨
🌜⭐️⭐️🌟✨
🌜⭐️🌟✨
🌜⭐️✨
🌜✨
✨
♡ماهرخ♡
#قسمت_سیوسه
چهره اش داد میزد خیلی ناراحت و نگران هست، طوری که بقیه صداشو نشنوند گفت:
_ ببخش ماهرخ اشتباه کردم پشت سرت اومدم .حالا که کسی نفهمیده، خواهش میکنم دیگه تو فکرش نرو.باور کن دارم دیوونه میشم وقتی حالتو می بینم ...
میدونست اگر بخواد بمونه دوباره میترسم و حالم بد میشه ،منتظر جوابم نموند و سریع به اتاقش رفت.
با اینکه کسی متوجه نبودن منصور نشده بود ولی استرس زیادی بهم وارد شده بود
به اتاق مژگان رفتم.
درو باز کردم ،مژگان لباس پوشیده و آماده جلوی در ایستاده بود.
خندیدم:
_مژگان جونم خوشم میاد همیشه برای رفتن پا در رکابی.
دستکش و شالگردنش رو روی میز گذاشت و به سالن رفت:
_مثل تو خوبه یه ساعت مثل عروس باید منتظرت بمونیم تا آماده بشی. برم بابا و عمو رو صدا بزنم روز کوتاهه زودتر بریم .
پدر و عمو آماده شدند.منصور سبد رو برداشت.
به اتاق زن عمو رفتم بابت ناهار تشکر کنم.
ضربه ای به در زدم.
_زن عمو میتونم بیام داخل
_ بفرما عزیزم.
زن عمو عینکش رو برداشت. میل های بافتنی رو کنارش گذاشت.
_ماهرخ جان کاری داشتی؟
ذوق زده به کاموا و میل بافتنی نگاه کردم.
.شنلی نیمه تمام که با کاموای گلبهی رنگی با ظرافت بافته شده بود توجهم رو جلب کرد.
_واای چه خوشرنگه این! همون شنلی هست که گفتین دارین می بافین؟
زن عمو با غرور گفت:
_اینو دارم برای پریناز میبافم،رنگشو هم خودش انتخاب کرده .قربونش برم خیلی با سلیقه است.
《پریناز دختر خواهر زن عمو هست . .دختری بسیار زیبا و مهربون هم سن و سال مژگان .
تک دختر خونواده که متاسفانه ناراحتی قلبی داره .
اون طور که از مژگان شنیدم خاله مهوش سال ها بچه دار نشده و بعد از کلی دوا و دکتر ،خدا پریناز رو بهش هدیه داده .》
نمیدونم چرا حس خوبی نسبت به حرف زدن زن عمو راجع به پریناز ندارم .
سعی کردم بی تفاوت باشم:
_مبارکش باشه، خیلی خوشکل شده .راستش خواستم بابت ناهار تشکر کنم،با اجازتون داریم میریم سمت نرگس زار،اومدم خداحافظی کنم.
زن عمو دستی به شنل کشید:
_خوش بگذره عزیزم مواظب خودتون باشید.
از اتاق بیرون اومدم .هر بار زن عمو اسم پریناز رو میاره توی دلم آشوبی به پا میشه.
#ادامهدارد...
✍مهرنگاربانو
📛#هرگونهکپیوارسالدردیگرکانالهاوپیامرسانهاشرعاحراماست📛
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂