eitaa logo
نهال❤
6.6هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
7.9هزار ویدیو
3 فایل
زهرا می‌نویسد.. غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، دوران هیچ منزلتی پایدار نیست.⚘ ✍کانال شخصی نویسنده خانم: #زهرابانشی 🚫اسکرین، فوروارد، ریشات، کپی حتی با ذکر نام نویسنده و لینک و تگ کانال #حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✨نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️ ✨خــــــدای مــــهــــربــــــانـــــم ✨میدانی که چقدر به رحمت تو امید بسته ایم ✨و چقدر آرام میشویم از اینکه تو و مهربانی ✨و لـــطـــفـــتـــت را هـــمـــیـــشـــه ✨در جان لحظات‌مان احساس می کنیم ✨حس داشتنت ، حس بودنت ، حس حضورت ✨در تـــار و پــــود لــحـــظـــات‌مـــان ✨جـاریـسـت و چـقـدر بـا تـو خـوشـبـخـتـیـم ✨و چقدر با تو ای خدای مهربانم پر از آرامشیم ✨الـــــــهـــــــی🤲 ✨ایـن آرامـش را بـرایـمـان ابـدی گـردان ✨آمـــــــیـــــــن یـــــــا رَبَّ 🙏 ✨شبتون خوش و در پناه پروردگار مهربان
🟡 اعمال شب و روز عید مبعث 🌱ثواب روزه فردا برابر هفتاد سال روزه هست یادتون نره❤️ عید بزرگ و نورانی مبعث✨روز آغاز رسالت رحمت و مهربانی، بر شما مبارک باد 💚✨💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ حرم امیرالمؤمنین به‌مناسبت مبعث رسول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨آمدی تا در زمین، بهشت محبت را بر پا کنی😍 و ما هر لحظه آرزو میکنیم آن بهشت را با ذکر صلوات نذر ظهور مهدی ات🥰✨ عیدتون مبارک❤️
نهال❤
🌜⭐️🌟🌟🌟✨ 🌜⭐️⭐️🌟✨ 🌜⭐️🌟✨ 🌜⭐️✨ 🌜✨ ✨ ♡ماهرخ♡ #قسمت‌_پنجاه رفتم توی اتاق پیش مهتاب،لپاش گل انداخته بود.ت
🌜⭐️🌟🌟🌟✨ 🌜⭐️⭐️🌟✨ 🌜⭐️🌟✨ 🌜⭐️✨ 🌜✨ ✨ ♡ماهرخ♡ از پنحره ی اتاق به حیاط عمو نگاه کردم. خونه ی عمو هم شلوغ بود . مژده و مریم با شوهر و بچه هاشون اومده بودند. خاله ی منصور هم اومده بود. خواستم پنجره رو ببندم ، پریناز رو دیدم که توی حیاط با بچه ها هست و برام دست تکون میده . شنلی رو که زن عمو بافته بود پوشیده بود. چقدر خوش رنگ بود .خیلی بهش میومد. به خاطر بیماری قلبی از قبل هم لاغر تر و ضعیف تر شده بود. براش دست تکون دادم و پنجره رو بستم. به اشپزخونه رفتم. مادرم داشت آش دوغ درست می کرد. با تعجب به دیگ نگاه کردم: _چرا اینقدر زیاد درست کردین؟ مگه چند نفریم؟ آش رو هم زد: _به زن عموت گفتم عصر با دخترا بیان اینجا. نسرین هم که میاد.زیاد میشیم . بیا آش‌و هم بزن. تازه دوغ ریختم ،تا من پیاز داغ آماده کنم... عصر شد. زن عمو و دختراش ،با خاله مهوش خواهر زن عمو اومدند. به استقبالشون رفتیم. مژگان ،امید پسر مریم‌و بغل کرده بود ، رفتم ببوسمش ولی مثل کوالا به مژگان چسبیده بود. خاله مهوش ،مهتاب رو با مهربونی بغل کرد و بهش تبریک گفت. مریم و مژده هم به محمد و مهتاب تبریک گفتند. محمد سر به زیر سلام و احوال پرسی کرد. مادرم بعد از تعارف و احوال پرسی، پرسید: _چرا پریناز نیومده؟ زن عمو به جای خاله مهوش جواب داد: _الهی بمیرم،پری جون یه کم ضعف داشت موند خونه استراحت کنه. مادرم با ناراحتی گفت: _ان شالله زودتری قلبش رو عمل میکنه و خوب میشه. خاله مهوش با چشمای اشکی الهی آمینی گفت . همه دور هم نشستند و سر گرم تعریف و صحبت شدند. .کمی بعد نسرین و مرتضی هم به جمعمون اضافه شدند. منصور با محمد و مرتضی و داماد های عمو گوشه ی سالن ، نشسته بودند. من و مهتاب برای ریختن آش داخل کاسه ها به آشپزخونه رفتیم . نسرین و مژده هم برای کمک اومدند. سفره به دست از آشپزخونه اومدم بیرون . منصور بلند شد.سفره رو ازم بگیره . دوست نداشتم توی جمع بهم نزدیک بشه مخصوصا وقتی زن عمو هست. زیر چشمی نگاهی به صورت زن عمو انداختم. با اخم به منصور نگاه کرد: _منصور،دخترا خودشون کمک میکنن تو برو یه کاسه آش ببر برای پریناز. با شنیدن این جمله غم سنگینی تو دلم نشست. چرا از بین اون همه آدم منصور باید برای پرینازی که توی خونه تنهاست آش ببره!؟ منصور مجبور شد سفره رو ول کنه: _چشم مامان . با دلخوری نیم نگاهی به صورت منصور انداختم.از نگاهم فهمید که ناراحتم. محمد کمکم سفره رو پهن کرد. منصور سریع امید رو از بغل مژگان گرفت: _خوشکل دایی رو بده من برو واسه دختر خاله آش ببر. منصور یواشکی چشمکی زد و از کنارم رد شد. مطمئن بودم به همون اندازه که من از کارش خوشحال شدم .زن عمو از کارش عصبی و ناراحت شد. ... ✍مهرنگاربانو 📛📛 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
❣چه رویایی ست صبح بخیرهایت طمعی دارد مانند زندگی فقط برای من تکرار کن ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧚‍♀💞 ◇ ⃟◇ @Asheghanehhayman
‌‌ صبح من همان دست های مهربان توست آغوش پر مهرت و دوستت دارم هایی که هر روز می‌گویی و سرنوشت درست از همان جا برای من شروع می‌شود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧚‍♀💞 ◇ ⃟◇ @Asheghanehhayman
❣"هواتو دارم" چقدر جمله‌ی محکمیه نه؟ یه جهان دلگرمی توش هست. دل آدم رو بدجوری قرص میکنه. این جمله رو بهت میگه تا بهت بفهمونه ، تحت هر شرایطی کنارت هست! به نظرم این جمله؛ ارزشش از هزارتا دوستت‌دارم بیشترِه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧚‍♀💞 ◇ ⃟◇ @Asheghanehhayman
اونجا که سعدی میگه: مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم..:)) اره خلاصه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧚‍♀💞 ◇ ⃟◇ @Asheghanehhayman
‌‌ بهشت ... همین جاست ... میان دو بازوی تو جایی که سر روی سینه ات فرود بیاید و صدای ضربان قلبت بشود " نبض بودن هایم " ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧚‍♀💞 ◇ ⃟◇ @Asheghanehhayman