❤️همسرداری حرفه ای ....🌱💞
💔روان شناسی_مردان🌱💞
💠 جملات يك #مرد كوتاه و صريحتر از جملات زن است. ابتدای جملهاش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن #نتيجهگيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از #چند_موضوع صحبت نكنيد.
💠 وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرفهايشان #گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه میخواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت میخواهند در مورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده میخواهم با تو #صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟»
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
💞@Ashooraieanamontazer💞
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 خیـــــــلی زیـــــبـــــا
❤️نسخه لبنانی #سلام_فرمانده
♦️نسخه ویدیویی پس از اتمام تجمع گروهی، تدوین و منتشر خواهد شد.
♦️ویژگی این اثر خلاقیت در شعر و لبنانیزه کردن مضمون آن و گنجاندن شهدای مقاومت، است.
👌کاری از کشافه المهدی (شاخه نوجوانان) حزبالله لبنان
👆حتما تا آخر ببینید
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🔺برای دو لقمه بیشتر؛ علی فروش نشویم !
💠 حضرت علی (ع) بعد از درگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید.
دوم، بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
✖️مولا گریه کردند و فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🔴خبرگزاری دولت: ۳۴ درصد وعده های انتخاباتی رییسی محقق شده است
♦️خبرگزاری دولت جدولی منتشر کرده و به بررسی ۷۶ وعده انتخاباتی رییس جمهور پرداخته است براساس اطلاعات: در سال اول ریاست جمهوری ۳۴ درصد از وعده های انتخاباتی رییسی محقق شده، ۶۰ درصد این وعده ها در حال اجرا و ۵ درصد از آن، در حال برنامه ریزی برای اجرا است.
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
آیا برای محبین و شیعیان که گاهی نتوانسته اند حق الناس های خود را ادا کنند راهی است که خداوند حق الناس آنها را ببخشد؟ .mp3
777.1K
⭕️ سوال
❓آیا برای محبین و شیعیان که گاهی نتوانسته اند حق الناس های خود را ادا کنند راهی است که خداوند حق الناس آنها را ببخشد؟
🎙استاد محمدی شاهرودی
🔗 https://btid.org/fa/news/182971
📎 #اعتقادات
📎 #امامت
📎 #شبهات
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_نهم
به روایت حانیه
.....................................................
ساعت 9 با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم. دوباره به زمین و زمان فحش دادم و اومدم بخوابم که جمله فاطمه یادم اومد : خب تو که این همه سوال داری چرا کلاسارو نمیای؟ میدونم داداشتو مامان بابات هم هستن برای جواب دادن ولی شاید صحبت کردن با فاطمه سادات هم کمکت کنه .
با یاداوری سوال هایی که یکی بعد از اون یکی به جونم میوفتاد و امیرعلی هم که به خاطر دانشگاه و مغازه بابا سرش این روزا حسابی شلوغ بود و دلم نمیومد که اذیتش کنم سریع از جام بلند شدم.
.
.
.
_ الو سلام فاطمه ، من سر خیابونتونم با امیرعلی اومدم دم در وایمیستیم بیا میرسونتمون.
فاطمه: سلام. اممم نه نمیخواد میریم دیگه همین یه کوچه فاصله داره .
_ پاشو بیا بینم دهع خدافظ
از لفظ خدافظ ناخداگاهم خودمم تعجب کردم چه برسه به امیرعلی و فاطمه. منو چه به خدافظ گفتن ؟ منی که بای از دهنم نمیوفتاد.
برگشتم سمت امیرعلی که ببینم عکس العملش چیه که دیدم با لبخند داره نگاهم میکنه یه لبخند به روش زدم و گفتم برو دم خونشون.
همزمان با رسیدن ما ؛ در خونشون باز شد و فاطمه اومد بیرون.
در عقب رو بازکرد و نشست. بعد اروم و با لحنی که خجالت توش موج میزد گفت سلام .
امیرعلی هم محجوبانه لبخند زد و جوابش رو داد اما کوچیک ترین نگاهی به فاطمه نکرد.
.
.
دم موسسه پیاده شدیم . از امیرعلی خداحافظی کردیم و رفتیم داخل. موسسه تشنه دیدار که برای کلاسای معارف بود و وابسته به مسجد کنارش. همون مسجدی که باهاش رفتیم امامزاده داوود. رفتار خوب فاطمه سادات ( معلم فاطمه اینا) و بقیه دوستاش فوق العاده برای من جذاب بود و باعث شد منی که از بسیج متنفر بودم پا بزارم تو موسسه ای که وابسته به مسجد و بسیج بود و فقط هم برای اموزش های مذهبی . همه میگفتن خیلی تغییر کردی ولی خودم نمیخواستم قبول کنم. من فقط حس میکردم دارم روز به روز تکمیل میشم فقط همین.
کلاسای معارف طبقه دوم بود. بیخیال آسانسور از پله ها رفتیم بالا. سمت راست یه در چوبی بود فاطمه کفشاسو دراورد و در زد و داخل شدم منم به تبعیت از فاطمه دنبالش راه افتادم..با اینکه صندلی بود ولی بچه ها و فاطمه سادات خیلی صمیمانه دور هم نشسته بودن رو زمین. با دیدن ما برای سلام و احوال پرسی و ادای احترام بلند شد و موقع نشستن هم جوری نشستن که من و فاطمه هم جا داشته باشیم و من عاشق این صمیمیتشون بودم.
فاطمه سادات شروع کرد به حرف زدن در مورد امام زمان ، خیلی چیزی در موردش نمیدونستم و حرفاشون برام گنگ بود ولی از همون اول با اوردن اسمش حالم عوض شد......
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
#ادامه_دارد
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
💞@Ashooraieanamontazer💞
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
⭕️شهید سید جعفر موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد.
🔻رجویها صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند.
هواسمون به دروغ های فضای مجازی و مریم رجوی ها باشه
🔻فقط می تونیم بگم شهدا شرمنده ایم…
🆔 @Ashooraieanamontazer