فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کاهدان.....🤣😜😜😜
👌خاطرهای از سارقی که ماشین سردار رادان را دزدیده بود😜
🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به بهانه ۱۷ دی ماه و #کشف_حجاب رضاخانی
🌹ببینید خانمی که امام زمان (عج) بر پیکر او حاضر شد
♦️ این بانو هفت سال بخاطر کشف حجاب در دوره رضاخان از منزل بیرون نرفت...
🌹عاشورائیان منتظر🌹
💞همسرداری حرفه ای....❤️
استقبال و بدرقه💏
🍃🌸 #استقبال
🍃وقتی مرد آمد، زن به استقبال برود. در جلویش بلند شود. پدر در جلوی پسرها اینگونه بزرگ می شود. چیزی دستش هست بگیرد. فکر کنید مهمان است چطور تحویلش می گیری، همسرت را همینگونه تحویل بگیر، به شوهرت بگو،خوش آمدی.
🙈 همسرت به خانه میاد، نگید 5 قرار داشتیم چرا حالا آمدی، این را چند دقیقه بعد با کلام خوش به شوهرتان اینگونه بگویید: نگرانت شدم قرار بود ساعت 5 بیایی.
🍃🌸 #بدرقه
🍃وقتی شوهرت بیرون میره، حتماً به بدرقه اش برو. بگید: به سلامت، مواظب خودت باش. نه اینکه از سرجایتان تکان نخورید و بگوید در را هم ببند. زندگی همین شکلی سرد میشه.
😉 آقایون حواستون باشه شما هم خانوم خونه اگه از بیرون میاد برید به استقبالش یا میره بدرقه اش کنید این توی پر رنگ شدن عشق توی زندگیتون مؤثره و یه نوع احترام به همسر هم هست.
🌹عاشورائیان منتظر🌹
🔴حذف رانت ۷۵۰۰ میلیاردی خودرو در بورس کالا
♦️علی یکهفلاح، عضو هیات مدیره انجمن قطعهسازان خودرو:با گذشت حدود ۵ ماه از عرضه خودرو در بورس کالا، ۲۵ هزار و ٧٤٢ دستگاه خودرو فروخته شده است که بررسی میانگین قیمت کشف شده در بورس کالا با قیمتهای بازار آزاد نشان میدهد ۷۵۰۰ میلیارد تومان رانت به جای دلالان به خودروسازان، خریداران خودرو و دولت رسیده است اما عدهای در تلاش هستند تا این اتفاق بزرگ را نادیده بگیرند و مجددا سیستم معیوب قرعهکشی و پرابهام بازگردد.
♦️در شیوه عرضه خودرو در گذشته بهصورت قرعهکشی و یا عرضه از طریق کارخانه عرضه خودرو به قیمت کارخانهای، بخشی از این عرضهها توسط دلالان و واسطهگران خریداری میشد؛ لذا واسطههای خودرو با قیمت کارخانهای خودرو را خریداری و به قیمت بالا در بازار عرضه میکردند اما در شیوه جدید عرضه خودرو در بورس کالا، واسطهها حذف شدهاند و به مرور شاهد رشد عرضه ها نیز هستیم.
🌹عاشورائیان منتظر🌹
💥 فـروش فوق العاده ایرانخودرو ویژه عموم و مادران و خودروهای فرسوده
✅ زمان ثبـت نام از روز یکشنبه ۱۸ دی به مدت ۳ روز
❌ مالکان خودروهای مدل ۸۵ به قبل میتواند در طرح فرسوده ثبت نام کنند
❌ ۱۰ درصد سهمیه فروش متعلق به خودروهای فرسوده میباشد
❌ همراه با قر.عـه کشی
❇️ محدودیت ها برای طرح عموم :
▪️عدم خرید در ۴۸ ماه گذشته از دو شرکت ایران خودرو و سایپا
▪️عدم داشتن پلاک فعال خودور
▪️داشتن گواهینامه
✖ مادرانی که از ۲۴ آبان ۱۴۰۰ تا به الان بچه دوم، سوم ،... بدنیا آورده اند میتواند در طرح ویژه مادران ثبت نام کنند
❌ برای طرح مادران محـدودیتی ندارد . از جمله نیاز به گواهینامه نیست
🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷
30.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ریکاوری_حال_خوب
چرا خراب میکنی کارتو؟🤔🤔
🟢خداوند میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ
چرا اعمال خوبتان را با منت و اذیت کردن خراب میکنید
🔴ای کاش خودمان را جای طرف مقابل میگذاشتیم تا میفهمیدیم منت و اذیت دیگران چقدر حال مان را خراب میکند...
#خدا #کلیپ #دکترداودی_نژاد #منت #کتک #پیاز #مشهد
🌸🍃 دکتر مسلم داودی نژاد 👇
@Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐 ایران زیبای من💐💐
عجب!! ایرانه اینجا؟!؟!😳😳😳
زیباییهای آسمان شب و آینه طبیعت
دریاچهای در نزدیکی کویر لوت 🇮🇷
©️ عماد نعمتالهی
🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥برای اولین بار پرونده مسئولان عالی رتبه کشور به دادسرا ارجاع شد/ مسئولین دولت قبل تفهیم اتهام شدند
مدیرکل بازرسی امور ویژه سازمان بازرسی:
🔹مسئولین سابق وزارتخانه ها مثل وزارت نفت، کشور، نیرو، سازمان برنامه بودجه و سازمان استاندارد تفهیم اتهام شدند.
🔹سال ۱۴۰۰ فقط یک سوم سوخت کشور بنزین یورو۴ بود. بخش عمده آلودگی هوا، سوختهای با کیفیت نامناسب است. وزارت نفت ۳ سال مهلت داشت و با عدم مدیریت، کاری در این حوزه انجام نداد.
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
ستاره سهیل(١۴)
-میام عمو جون! نگران نباش.
-تا ۱۲ خونه باشیها!
-آخه عمو..!
- آخه نداره، ماشین داری یا بیام دنبالت؟
- دوستم ماشین داره، میام خودم.
-منتظرتم عمو، خداحافظ.
وقتی ستاره برگشت، کیان هنوز روی نیمکت نشسته بود. یکدستش را زیر چانهاش قرار داده بود و پایش را ریتمیک تکان میداد، انگار که داشت ترانهای را زیر لب زمزمه میکرد.
با دیدن ستاره، از جا بلند شد و در حالی که لبه کتش را صاف میکرد، جلو آمد.
نگاه پرسشگرانهای به ستاره کرد.
جواب گرفت:
-فعلا بخیر گذشت، ولی باید زود برگردم خونه.
کیان نفس راحتی کشید و با لبخندی صمیمانه گفت: «خب پس بریم»
ستاره به طرف کیفش رفت تا آن را بردارد، کیان پیشدستی کرد.
-اجازه بدین من بیارم.
ستاره با لبخند کمرنگی تشکر کرد.
همانطور که از مسیر سنگفرششدهای که انبوه درختان بید احاطهاش کرده بود میگذشتند، کیان با تردید پرسید:
«ببخشید! من میتونم ستاره صدات بزنم؟»
ستاره دوشادوش کیان قدم میزد، صورتش را بهطرف او چرخاند. به چشمانش خیره شد و بهمعنای" بله" چشمانش را با آرام رویهم گذاشت.
کیان احساس کرد در برابر لطفی که در حقش شده، تنها اجازهی لبخند زدن دارد.
نزدیک میزها که رسیدند، صدای بههم خوردن قاشق و چنگال به گوششان رسید.
کیان کمی جلوتر رفت. صندلی کنار مینو را عقب کشید تا ستاره بنشیند.
مینو که تازه گوشیاش را کنار گذاشته بود، با ناراحتی پرسید:
«بهتر شدی ستاره؟ الهی بمیرم برات! این دلسای عوضی دیگه زده به سیم آخر. بیا یه چیزی بخور.»
-ولش کن حالم ازش بهم میخوره .
کیان دستی به موهای بالا زدهاش کشید. با ژستی خاص گفت:
« میگم زودتر براتون غذا بیارن، که سریع برین خونه و داستان نشه .»
ستاره سرش را پایین انداخت. کمی صدایش را نازک کرد.
-ببخشید واقعاً! امشب برنامتون خراب شد.
چیزی در دل کیان، قلقلکش داد.
کمی جلوتر رفت، به طوری که مینو صدایش را نشنود، نزدیک گوش ستاره گفت: «فدای سرت جانم! چکار کنم که امشب دلم خرابت شد.»
و بعد درحالیکه میگفت: «مراقب خودت باش»، بهطرف یک گارسون که پیشبند سفیدی پوشیده بود، رفت
میز ستاره و مینو را نشان داد و سفارشات لازم را کرد.
چند دقیقه بعد، گارسون میزشان را با غذاهای متنوع و انواع دسرها پر کرد.
مینو درحالیکه داشت چنگالش را داخل ظرف سالاد فرومیکرد، گفت:
«این هویج چرا دم به تله نمیده؟»
چنگال را انداخت و با دست هویج را در دهانش انداخت.
-عاشق صدای کریچ کریچ هویجم..اوووم...
ستاره بالاخره خندهاش گرفت.
-اتفاقاً بهت میاد، فقط دو تا گوش دراز کم داری.
هر دو از ته دل خندیدند.
ستاره قاشقش را روی میز رها کرد. هنوز مقداری از رولت و برنج در بشقابش باقی مانده بود.
مینو با دهان پر گفت: «بخور، بابا..» لقمهاش را بهسختی فرو برد.
-همین؟ سیر شدی؟
ستاره اوهومی کرد.
-نگرانم. باید زودتر برگردم. تو که نمیدونی تو دلم چی میگذره.
بغضی گلویش را گرفت. نم اشکی در چشمان قهوهایاش برق زد. از طرفی نمیخواست درباره خانوادهاش حرف بزند از طرف دیگر، اتفاقات چند ساعت گذشته، کاسه صبرش را پر کرده بود. طوری که با کوچکترین اشاره، نم اشکانش تبدیل به سیل ویرانگری میشد.
- بیخیال، بابا! این یارو رو خیلی جدیش گرفتیها. حالا یه چیزی پَروند. یعنی فکر میکنی این حرفها نظر کیانو نسبت به تو تغییر میده؟
مینو این جمله را گفت و بعد موشکافانه به حالت صورت ستاره که درهم رفته بود خیره شد.
🌹عاشورائیان منتظر🌹