📸 حقارت مجسم!
🔺 ربعپهلوی مهمان ویژه رژیم صهیونیستی در مراسم، در ردیف مهمانان عادی، آن هم نه در ردیف اول، نشست.
⭕️ يعني اين پدر سوخته نميدونه كه فرزندان اسرائيل بيش از٧٧هزار ايراني رو در زمان خشایارشاه قتل و عام كردن؟
پدر و مادر رضا خان اهل قفقاز وگرجستان بودند ولی به لحاظ جغرافیای سیاسی منطقه و تقسیمات کشوری،نسب پهلوی از طرف پدر و مادر،ایرانی محسوب نمیشد
از یه غیر ایرانی چه انتظاری دارین؟
ذوالقرنين🇮🇷
🆔 https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ربع پهلوی هم در کنار دیوار براق دعا گذاشت لای جرز دیوار بلکه آخر عمری حاجت روا بشه
فقط یه جوری میزنه با اون انگشتاش روی دیوار انگار الان قراره باباش از دیوار بیاد بیرون🤣
🆔 https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نقش تشک و لباس زیر در حفظ تندرستی
👤حکیم حسین خیراندیش
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
🔔 پذیرش حوزههای علمیه کشور آغاز شد
🔻معاون آموزش حوزههای علمیه:
◻️پذیرش حوزههای علمیه برادران از اول اسفند ۱۴۰۱ آغاز شده و تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۲ ادامه دارد.
◻️ پذیرش از سه مقطع هشتم، دوازدهم و دانشگاهیان صورت میگیرد.
◻️داوطلبان میتوانند در دو بخش برنامههای متداول یا سفیران هدایت ثبت نام کنند.
در بخش سفیران هدایت، رویکرد تبلیغی است.
➕ سایت پذیرش حوزههای علمیه: paziresh.ismc.ir
➕کانال پذیرش در ایتا: eitaa.com/pazireshhowzeh
💡مشاوره تحصیلی ویژه داوطلبان ورود به حوزه
eitaa.com/hawzahnews/45420
🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷
یکی از دوستام تو محلمون هست که تاحالا ١۹ بار کنکور داده 📚
تو محله صداش میکنن سردار آزمون😂
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
🔸 مقدار و مبلغ فطریه
⁉️ مقدار فطریه برای هر نفر چه مقدار است و چه چیزی باید به عنوان فطریه پرداخت شود؟
✅ مکلف باید برای خودش و کسانی که نانخور او هستند، هر نفری یک صاع (تقریباً سه کیلو) گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافی است.
ضمناً مبلغ زکات فطره امسال (۱۴۰۲) به قیمت گندم برای هر نفر، «شصت هزار تومان» اعلام شده است.
📱 رسانه KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، احکام روزهداری مطابق با فتوای حضرت آیتالله خامنهای را به مرور منتشر میکند.
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسفالت جذاب خیابونای انگلیس با دوربین و توصیف یک هموطن ساکن این کشور
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
🌕توصیه ای مهم برای ایام پایانی ماه رمضان
💠آیتالله فاطمی نیا :
🔹️از اولياء الهی سينه به سينه ، يک يادگاری دارم كه عمل به آن بركات فراوانی دارد.
ماه مبارك رمضان ، اين ضيافت الهی را با يك زيارت جامعه ي كبيره به اخر برسانيد .
در اثر اين عمل اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقول ما خارج است و روزی به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگري به كار نخواهد آمد.
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
مجسمه جهان پهلوان تختی بایک دست در موزه آکادمی ورزش آمریکا
او وقتی دید دستِ کُشتی گیر آمریکایی آسیب دیده،با یک دست کشتی گرفت
مجسمه بایک دست ساخته شد تا تاریخ او را فراموش نکند.
🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
#حاج_قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند،
🔸چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند!
🔹او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از #داعش بود شناخت!
🔸سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه...
🔹خود سردار هم دنبال کار خودش رفت!
🔸چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
🔹وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی... ۶۰۰۰ هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
🔴ماجرای ارسال پیامک انبوه و همگانی حجاب چه بود؟
♦️روز سهشنبه هفته جاری برای افراد زیادی پیامکی مبنی بر رعایت قانون حجاب ارسال شد که بحثهای زیادی را به همراه داشت.
♦️برخی از کاربران فضای مجازی نوشته بودند این پیام درحالی برای ما ارسال شده است که ما امروز اصلا از منزل به بیرون نرفتهایم.
♦️برخی از کاربران آقا هم با این ابهام مواجه شدند که چرا برای آنها هم پیامک حجاب ارسال شده است و آیا سامانه پلیس ایراد داشته و پیامک اشتباهی برای آنها ارسال شده است.
♦️اما حقیقت ماجرا این است که معاونت اجتماعی فراجا این پیام را برای تمامی افراد دارای خط فعال تلفن همراه ارسال کرده است تا بار دیگر یک قانون را یادآوری کند و این پیام ربطی به بیحجاب بودن یا با حجاب بودن افراد ندارد.
♦️نکته قابل توجه این است که پیامکهایی که تخلفات مربوط به قانون عفاف و حجاب را اعلام میکند صرفا با سرشماره police ارسال میشود.
🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🔴ازدواج زوری در خاندان پهلوی
🔹حسین فردوست در خاطرات خود مینویسد: در سال 1317رضاخان تصمیم گرفت دو دختر بزرگش (شمس و اشرف) را شوهر دهد. دو نفر کاندید شدند از دو خانواده معروف فریدون جم پسر محمود جم و علی قوام پسر ابراهیم قوام. همان روز خود اشرف با ناراحتی برای من تعریف کرد که پدرم ما را صدا کرد و گفت: موقع ازدواجتان است و دو نفر برای شما در نظر گرفته شده است.
🔹شمس چون خواهر بزرگتر است انتخاب اول با او است و دومی هم نصیب تو خواهد شد! چنین شد و چون فریدون جم خوشتیپتر و جذابتر بود شمس او را انتخاب کرد و علی قوام که چه از نظر قیافه و چه از نظر شخصیت با جم تفاوت زیادی داشت سهم اشرف شد!
📚حسین فردوست، ظهور و سقوط خاندان پهلوی، ج1، ص63
🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🌹فردا اگر عید فطر باشد نماز جمعه برگزار نمیشود
♦️ستاد برگزاری نماز عید فطر: هرچند بررسیهای تخصصی ستاد استهلال، احتمال اعلام روز شنبه را به عنوان عید، بالاتر نشان میدهد اما در صورتی که روز جمعه عید فطر باشد مطابق احکام شرعی، اقامه نماز عید فطر از اقامه نماز جمعه کفایت میکند و نماز جمعه برگزار نخواهد شد.
🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
طیب حاج رضایی یکی از شخصیتهای عجیب تاریخ معاصر است.
روزگاری سلطانِ موز ایران و بزرگِ بازار میوه و از دوستان خاندان پهلوی بود و برای تولد ولیعهد، خیابان ها را آذین میبست! روزگاری هم با خاندان پهلوی درافتاد، تصویر حضرت امام را به علامت دسته خود نصب کرد و در ۱۵ خرداد بازار را تعطیل نمود و...
طیب به جرم عشق به امام خوبی ها محکوم به اعدام شد. پیام داد که اگر (امام) خمینی را دیدید به او بگوئید همه شما را دیدند و خریدار شما شدند، من ندیده خریدار شما شدم.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
🌹عاشورائیان منتظر🌹
#تلنگر
روزه این نیست که یک وعده غذا کم بِشَوَد/
روزه آن است که ایمانِ تو محکم بِشَوَد
https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
69 ستاره سهیل
با یک سینی که داخلش نعلبکی گلسرخی و چند شمع بود، وارد اتاق شد.
مینو تلنگری با انتهای انگشتش به ته سیگار زد و آنرا در نعلبکی تکاند.
شمعها را یکییکی روشن کردند. زیر هر شمع یک نعلبکی قرار دادند.
در تاریکی اتاق نشسته بودند و دورتادورشان شمع روشن بود. هیجان و اشتیاق در چشمان ستاره میدوید، دستانش را در هم گره زد.
-چه هیجان انگیز، چقدر ذوق دارم.
مینو با شیطنت گفت:
- بله اگه کیانم بود، هیجان انگیزترم میشد.
-خب؟ بعدش چی؟ همین؟
-نه! حالا دستتو بده به من. خوب تمرکز کن. چشماتو ببند. من ذکر یاعلی میگیرم. هروقت انگشتتو فشار دادم دوتایی باهم میگیم.
مینو شروع کرد به یاعلی گفتن و زمانی که انگشت ستاره را فشار داد، زمزمه هردو بلند شد.
-یاعلی...یا علی...یا علی...
شمعها که به نصفه رسیدند، زمزمهشان کند و کندتر شد تا اینکه سکوت مطلق برقرار شد.
بدن ستاره به مور مور افتاده بود. بوی شمع سوخته بینیاش را تحریک کرد به عطسه افتاد.
-حالا چشماتو باز کن.
چشمانش که باز شد، پخی زد زیر خنده.
-چرا میخندی مسخره؟ کارمون خیلی جدی بود؟
-به اون که نمیخندم. به سایهات رو دیوار میخندم. چونهات کش اومده. شدی شبیه بینی هوغود، با اون اسم ترسناکش.
مینو از خنده منفجر شد. بعد درحالیکه دستش را روی دلش گذاشته بود گفت:
«وای! ستاره عالی بود. مردم از خنده»
ستاره این تعریف مینو را در حد مدرک گرفتن از دانشگاه میدانست.
-خب حالا باید چکار کنیم؟
-هیچی دیگه تموم شد. نیازم نیست دیگه هی خم و راست شی.
نگرانی دوباره به قلبش هجوم آورد، شاید گاهی نماز نمیخواند، اما در دلش هم جرئت اهانت به نماز نداشت.
-خب نمیشه هردوتا کارو انجام بدم؟ هم نماز بخونم هم...
-ستاره! اَه...اُمل بازی در نیار دیگه... بذار یه چند روز اینکار انجام بده ببین چه اثری داره. تازه ورد که نمیخونی، بابا ذکر امیرالمؤمنینه... جمع کن بریم تو هال، دود این شمعا رفت تو چشام.
-خب بیا جمع کن.
مینو که سریع بلند شد و اتاق را ترک کرد، با صدای بلند جواب داد.
-تو جمع کن، من انرژیم گرفته شده... چشام داره میسوزه.
ستاره به ناچار خودش همه ریختوپاشها را جمع کرد. در آن بین، از اینکه قسمتی از چادر نمازش با شمعی سوخته بود، ناراحت شد.
-بیا دیگه. چقدر شلشل کار میکنی.
-ستاره اینا چین؟ عموت معلمم هست؟ برگه صحیح میکنه؟
تا اسم عمو آمد. چادرنمازش را رها کرد و نزد مینو رفت.
-عموم چی؟ چی گفتی؟
-هیچی بابا اینارو میگم.
ستاره نگاهی به مینو انداخت. خودش را روی مبل رها کرده بود و چند کاغذ در دستش بود.
-مراقب برگهها باش، عموم حساسه.
مینو بدون توجه به جواب ستاره، گفت:
«وای ستاره چقدر استایلت نایسه، از این زاویه.»
ستاره نگاهی به خودش انداخت. تاپ آستیندار آبی روشن و شلوار سفید با ستارههای آبی رنگ، به تنش داشت.
-وای موهاتو!
-خوبی؟ تازه منو دیدی؟
مینو با دستهای از برگهها روی مبل نشست. انگار که کتاب بیارزشی را در دستانش نگهداشته که هرلحظه امکان دارد از میان انگشتانش پایین بیفتد.
-دیوونه نباش. حیف این زیبایی نیست که گذاشتیش تو اون مانتو و مقنعه؟
-خب خودتم که همینکار میکنی دیوانه.
ستاره سعی کرد حالت دفاعی بگیرد و مثل خودش با او صحبت کند.
-فرق میکنه، من تو مهمونیها باز میپوشم. تازه من اگه خوشکلی تو رو داشتم...
لحظهای در فکر فرو رفت؛ چهرهاش غمگین شد.
ستاره کنارش نشست.
-عزیز دلم، موهای به این خوشکلی داری، خیلی هم نازی، چته مگه تو؟ ببینم قیافت مشکوکهها! چیزی شده نمیگی؟
مینو با حالت جدی، جواب داد.
- کیان، ازم خواستگاری کرده.
صورت ستاره منقبض شد، احساس کرد عضلات صورتش، مخصوصا لبانش فلج شده.
-ولی بهم گفته که حیف! ستاره از تو خوشکلتر و مامانیتره...مجبورم اونو بگیرم.
بعد هم بلند بلند خندید.
برگهها از لابهلای انگشتانش سر خوردند و روی روفرشی بنفش ریختند.
🌸💐عاشوراییان منتظر💐🌸
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
70 ستاره سهیل
ستاره از شوخی بیجای مینو دلخور شده بود و دوست نداشت باور کند که گاه، مهمترین حرفهای جدی، در دل شوخیها پنهان میشوند.
-باشه حالا قهر نکن.. راستی نگفتی اینا چیه که رو مبل افتاده بود؟
نگاهش را به برگههای روی زمین چرخاند و خم شد برای جمع کردنشان.
- چرا اینجا انداختیشون؟ عمو حساسه رو این لیستا.
-مگه عموت معلمه که برگه صحیح کنه؟
-معلم چیه بابا؟ قبلا گفتم که، عموم فرمانده پایگاهه. اینم مال کارشه..
-آهان... یادم نبود. یاد برگه حضور غیاب دانشگاه افتادم. بده ببینم... یه فامیل جالب توشون دیدم.
برگهها را جمع کرد و به دست مینو داد.
-سوزنیزاده!
-نه بابا! مگه داریم همچین فامیلی؟
-آره، بیا خودت نگاه کن.. جد و آبادش فکر کنم، آمپولزن بودن که این شده سوزنیزاده.
-ستاره دستش را جلوی دهانش گرفت و خندید.
-آمپول زن؟ سوزنیزاده؟
-اوه،اوه! برادر بسیجی هم که هست. بیا تصور کنیم برادر سوزنی چه شکلیه! مثلا عین نیقلیون باریکه، دوتا سوراخ بینی گشادم داره، از توش نخ رد میکنن.
ستاره آنقدر خندید که اشک از چشمانش جاری شد.
- مینو! بسه تو رو خدا مردم از دل درد.
-این لیست حال میده برا بازیها! بذار یکم فکر کنم...محبوبنژاد، معاون گردان.. بهبه چه اسم و فامیلای خندهداری.
-مینو! خیلی باحالی... میدونی آخرین باری که تا این حد خندیدم، یادم نیست کی بود... ای خدا دلم.
مینو لیستها را روی دسته مبل گذاشت. - بله! بایدم با من باشی بهت خوشبگذره... من تمام دورههای شکرگزاری رو با خفنترین استادا گذروندم، بلدم چطوری آدما رو سرحال بیارم... راستی حواست به کانالها باشه... دوتا ادمین اضافه شدن، یکی مبینا یکی هم سعید. باهاشون همکاری کن و مطالب رو تو تمام گروها پخش کن، هرکس هم خواست همکاری کنه شمارشو بده من، تا مطمئن شم ازین خرابکارهای دوزاری نیستن.
ستاره دستش را به نشانه احترام نظامی بالا برد.
-چشم قربان.
مینو بادی به غبغبش انداخت، پایش را روی پای دیگرش گذاشت..
-اگه تو ملکهای منم، مغز متفکرتم، ترکیب یه صورت زیبا و یه مغز متفکر پشتش میتونه حتی یه دنیا رو تکون بده.
ستاره در صورت مینو نگاه ترسناکی را دید.
-ببینم نمیخوای رزمی یادبگیری؟
-من؟ مثلا چی؟
-ببین بدنت آماده است، به نظرم به درد کیکبوکسینگ میخوره.
-داری فحش میدی الان؟
-فحش چیه بابا! یه شاخه از بوکسه. میخوای کار کنی؟ آشنا دارم.
-تو تکواندو رو ادامه میدی هنوز؟
-آره، دختر باید رزمی بلد باشه. بعضی وقتها خیلی به درد میخوره.
- من از خدامه. فکر نکنم عموم مخالفتی کنه.
ستاره بعدها به پیشنهاد مینو، وارد رشته کیک بوکسینگ شد و در مسابقات زیرزمینی که برگزار کننده اصلی آن گیلاد بود، چند شرط را برد.
-خانم مغز متفکر، اجازه میدین برم دسشویی؟ از بس خندیدم دسشوییم گرفت.
مینو ،طوری ادا درآورد که انگار روی صحنه تئاتر ایستاده. دستش را به سمت دسشویی گرفت.
-بله بله! عروسک زیبارو، بفرمایید.
زمانی که ستاره از دسشویی برگشت، مینو روبه پنجرهای که به حیاط باز میشد، مشغول سیگار کشیدن بود.
از پشتِ موهای مشکیاش، که تا زیر کمر میرسید، دود سیگار ستونی بالا میرفت. جلوتر رفت. انگار داشت به موضوع عمیقی فکر میکرد.
خبری از دختر خندان و شاد چند دقیقه پیش نبود، انگار موجود دیگری در وجود مینو همزمان وجود داشت، که گاه به او دستور سکوت مطلق صادر میکرد.
از پشتسر بغلش کرد.
-آخه دختر خوب، چرا سیگار میکشی؟ مگه این کار، با دوره شکرگزاری جور درمیاد.
مینو نگاه یکوری به ستاره انداخت. بر تمام اجزای صورتش، نیشخند پنهانی حاکم بود.
-وقتی سیگار میکشم، بهتر به اوج میرسم. میدونم ممکنه ضرر داشته باشه، ولی این دیگه شخصیه... خودم به این تشخیص رسیدم...تو این حالت به یه رهایی میرسم که در حالت عادی نمیرسم.
🌸💐عاشوراییان منتظر💐🌸
🌕توصیه ای مهم برای ایام پایانی ماه رمضان
💠آیتالله فاطمی نیا :
🔹️از اولياء الهی سينه به سينه ، يک يادگاری دارم كه عمل به آن بركات فراوانی دارد.
ماه مبارك رمضان ، اين ضيافت الهی را با يك زيارت جامعه ي كبيره به اخر برسانيد .
در اثر اين عمل اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقول ما خارج است و روزی به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگري به كار نخواهد آمد.
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 احکام زکات فطره
🚨 از لحاظ شرعی به چه کسی فقیر گفته می شود؟
🔹 حجت الاسلام و المسلمین دکتر امیر #صالحی، کارشناس فقه و احکام نمایندگی مرکز ملّی پاسخگویی به سوالات دینی در اصفهان وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی
#صدقه_جاريه
#انتشار_حداكثري
#انتظار_منتظر_از_منتظر
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸